من همان طور سر جایم ایستادم و تکان نخوردم. امام به آرامی مشغول عوض کردن لباسهایش شد و در همین حال دوباره گفت: «الآن لباسهایم را عوض میکنم و میآیم تو را میزنم!» من باز هم سر جایم ایستادم و منتظر ماندم. آقا، لباسهایش را عوض کرد و نگاهی به من انداخت و گفت: «صبر کن بروم دست و صورتم را بشویم و بیایم تو را بزنم!» این را گفت و به طرف حیاط رفت. من باز هم سر جای خودم ایستادم و تکان نخوردم. بالاخره آقا به سراغم آمد و مرا تنبیه کرد. اما بعدها که فکر کردم، دیدم این تنبیه کردن، به خاطر کمعقلی و نادانی خودم بود. چون پدرم با این رفتار، به من فرصتهایی برای فرار میداد. اما من که این را نمیفهمیدم، از این فرصتها برای در رفتن استفاده نکردم و همان جا ایستادم تا تنبیه شوم!
قو سیاه مخصوص کشور استرالیاست. زوج این قو مانند سایر انواع قو، علاقه زیادی به حفظ خانواده خود، حمل و نقل بچهها و آموزش کودکان خود در زمینه شنا و پرواز دارند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 443صفحه 9