یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است.
« آن روزی که غضب توی کار آمد، عقل کنار می رود. قوه غضبیه هر وقت به راه افتاد، عاقله را کنار می زند، [شخص] از روی بی عقلی صحبت می کند»
در دوران جوانی روح عرفان، اخلاق و معنویت متجلی شده و جوانان آماده پذیرش فضیلتها و ارزشهای الهی می شوند و زمینه های کمال طلبی در آنان بروز می کند.
حجت الاسلام مسیح بروجردی گفت: شهید صدر می فرمایند خداوند احکامی مثل واجبات و مستحبات را جعل کرده است اما یک بخش هایی را جعل نکرده چون اقتضائات زمان متفاوت است. در این صورت آنها را به عهده پیغمبر(ص) یا ولی فقیه و به عبارتی آنها را به عهده خود بشر گذاشته است. به گفته شهید صدر حاکم اگر قانونی را جعل می کند محدود به الزامات الهی است اما نظریه امام(س) با ایشان تفاوت دارد؛ امام قسمت الزامیات را هم الزام نمی دانند.
ارتباط حضرت امام (س) با امامان معصوم (ع) به گونۀ خاصی بود که برای من و امثال من قابل درک نبود. تنها چیزی که من حامل پیغام آن از جانب استاد به حضرت ثامن الحجج علی بن الموسی الرضا (ع) بوده و خود شاهدم، آن بود که قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سطح وسیعی توسط تبلیغات رژیم شاه، توسعه می یافت.
همه نیروها، همه قدرتها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا- سلام اللَّه علیه- هستند.
خادمان حرم امام هشتم (ع) با حضور در بیت تاریخی حضرت امام خمینی (س) در خمین با آرمانهای معمار کبیر انقلاب تجدید بیعت کردند.
در یک کلام می توان گفت رمز موفقیت ما در اسارت، عشق به حضرت امام بود که بسیار وحدت آفرین بود؛ یعنی همان طور که در جبهه های جنگ، عشق به امام باعث تقویت روحیه رزمندگان می شد، این عشق از اول تا آخر اسارت هم موجب انسجام بچه ها، روحیه گرفتن آنها و استقامتشان می شد که به نوعی انقلاب ما را هم به دنیا معرفی می کرد.
یک وقت بنا شد امام شب ها در منزل، مطالبی را با استفاده از روایات بفرمایند. همان موقع که امام چنین بنایی را گذاشتند، خبر آن در نجف به همه رسید. شب اول امام به بیرونی تشریف آوردند و کتاب «وسائل» خدمتشان تقدیم شد و ایشان چند روایت خواندند. تقریباً در حیاط جا نبود. من این را حدس می زنم، چون از خودشان نپرسیدم؛ ظاهراً آن جلسه یک شب یا دو شب بود. در مورد دو شب، تردید دارم ولی مسلم این است که شب سوم، امام تشریف نیاوردند.
در ایّام حصر امام که پس از آزادی از زندان بود، آقای روغنی پیشنهاد کرده بود که آقا به خانۀ ایشان بروند. جمعیت زیادی از ساواکیها منزل روبروی منزل آقای روغنی جا گرفتند، و یک منزل هم نزدیک آنجا برای ما کرایه کردند. تقریباً سی نفر ساواکی آنجا بودند که رفت و آمدها را محدود می کردند و فقط مادرم یا خواهرم را اجازه می دادند داخل شوند. آقا مدت هفت ماه در قیطریه منزل آقای روغنی بودند.
اصولاً امام همیشه از این که ترویج مرجعیت بکنند، پرهیز می کردند. در حوزه های علمیه علما و مراجع که رساله چاپ می کنند هرکس که می آید منزلشان ـ چه مقلدین و چه غیر مقلدین ـ رسالۀ خود را در اختیارشان می گذارند. امام حتی بعد از این که مرجعیتشان تثبیت شده بود، حاضر نبودند رساله در اختیار کسی بگذارند. می فرمودند: رساله چاپ شده و هرکس که مقلد من هست برود خودش بخرد، من از بیت المال حاضر نیستم که رسالۀ مجانی به کسی بدهم.
پدر بزرگوارم، من و بسیاری در سرتاسر این خاک، همچون دیگر فرزندان مجاهدت، ندای آرام اما طوفنده ات به گوشمان رسیده است. ما نیز دگرگون شده ایم. به خدای بزرگ قسم که هر کلمه ای که از دهانت خارج شده در ساختن وجود ما مؤثر بوده است. من پس از انقلاب عظیم تو دگرگون شده ام. من جوانی گمراه و گمشده در فضای متعفن فلسفه های غربی و به اصطلاح مادی و وابسته به مارکس و لنین ها، پس از انقلابت تو را و مذهبت اسلام را و خدایت را یافته ام.
بارها کسانی بودند که خدمت امام می رسیدند و به ایشان عرض می کردند اینهایی که به مکه می آیند نوعاً مقلد شما هستند و به شما علاقه مند هستند و می خواهند وجوهاتشان را به شما بدهند لازم است کسی را همه ساله به مکه بفرستید ولی ایشان قبول نمی کردند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.