پرتال امام خمینی:

در 17 شهریور ماه سال 1357 رژیم ستمگر شاهنشاهی برای مقابله با مردم بی سلاحی که تنها برای یک تظاهرات مسالمت آمیز خیابانی به میدان شهدا(ژاله سابق) آمده بودند،  در یک اقدام بسیار عجیب و جنایت آمیز علیه مردم خود از سلاح های سنگین جنگی مثل تانک استفاده کرد و معترضان را به خاک و خون کشید.

این واکنش حکومت شاه برای مردم بهت آور و باورش سخت بود حکومتی که قرار است طبق تمامی تعاریف حکومت داری برای مردم رفاه و آرامش به ارمغان بیاورد، با مردم خود چنین رفتار کند، پس آن واقعه شهر در بهت غریبی فرو رفت. اما اتفاقی شور و نشاط مبارزه علیه شاه را این بار مضاعف تر از همیشه به جامعه برگرداند. اما 17 شهریور چگونه رقم خورد؟

با اتمام ماه رمضان در سال 57 آیت الله شهید سید محمد بهشتی و شهید دکتر محمد مفتح به مسئولان ذیربط در رژیم شاهنشاهی درخواست می دهند که به آنها اجازه دهد در روز 13 شهریور مراسم عید فطر را در تپه های قیطریه تهران برگزار کنند و حکومت شاه که مدتی بود دولت آشتی ملی راه انداخته و ژست آزادی های سیاسی گرفته بود، با این تصمیم موافقت کرد.

این مراسم در صبح 13 شهریور با آرامش تمام برگزار شد و آن طور که گفته می شود طبق تعهد مسئولان برگزاری این مراسم، از تریبون شعاری علیه حکومت و شاه داده نشد، اما علی رغم تمام تمهیداتی که در نظر گرفته شده بود، تعدادی از جوانان در یک اقدام خودجوش پس از مراسم شعارهایی علیه استبداد حاکم سر دادند و از همان جا تظاهرات بر ضد رژیم شاهنشاهی راه افتاد.

 همان روز مردم قرار راهپیمایی های دیگری را گذاشتند. در این راهپیمایی مردم با دست به دست کردن کاغذها و پلاکاردهای دست نوشته قرار راهپیمایی 16 شهریور را از مقابل مسجد قبا در حوالی خیابان شریعتی گذاشتند، در 16 شهریور حضور مردم فراتر از تصورها بود و راهپیمایی با حضور میلیونی انجام گرفت که بزرگ ترین گردهمایی علیه استبداد شاهنشاهی در ایران تا آن زمان بود و تظاهرات تا میدان آزادی (شهیاد سابق) ادامه پیدا کرد.

در این تظاهرات ها رژیم شاه برخود شدیدی با مردم نداشت به نظر حکومت در بهت عجیبی فرو رفت. چرا که فکر نمی کرد تظاهرات علیه رژیم با استقبالی این چنین از سوی مردم مواجه شود.

قرار بعدی مردم در روز جمعه، 17 شهریور سال 1357 در میدان ژاله ( میدان شهدا ) بود. اما آن روز حکومت شاه تصمیمی گرفته بود که از هیچ حکومتی که منطقی رفتار می کند، انتظار نمی رود. مردم که عدم برخورد با تظاهرکنندگان روزهای قبل را دیده بودند، این بار می خواستند تظاهراتی پرشورتر از روزهای قبل برگزار کنند. به همین دلیل از نخستین ساعات صبح روز جمعه، تعدادی زیادی از مردم راهی میدان ژاله شدند.

اما گویا حکومت دست تظاهر کنندگان را خوانده بود به همین دلیل از ابتدای صبح یعنی 6 صبح منطقه میدان ژاله را مسدود و عبور و مرور را محدود کرد و به نوعی حکومت نظامی برقرار نمود. فرماندهان رژیم شاهنشاهی پیش از مردم در آنجا حضور داشتند و تجمع بیش از 3 نفر را ممنوع اعلام کردند. با این حال و با وجود محدودیت ها مردم به تدریج در میدان جمع شدند این در حالی بود که فرماندهان حاضر در میدان با بلندگو از مردم می خواستند که متفرق شوند. اما مردم اهمیتی به درخواست آن ها ندادند. بعد از مدتی که جمع زیادی از مردم بی توجه به هشدارهای نظامیان میدان ر ا ترک نکردند، به کادرهای نظامی حاضر در منطقه دستور شلیک مستقیم به مردم داده شد و با تیراندازی های مکرر گروه های نظامی، مردم تظاهر کننده به خاک و خون غلتیدند.

در همین حال تمام خیابان های منتهی به میدان ژاله با تانک ها و نفربرهای نظامی بسته شده بود و امکان گریز تظاهرکنندگان وجود نداشت. گفته می شود حتی بالگردهایی از آسمان به مردم تیراندازی می کردند. مواجهه نابرابر میان نظامیان مسلح رژیم با مردمی که تنها برای شعار دادن و اعتراض علیه استبداد شاه به خیابان آمده بودند، میدان ژاله را به حمام خون مخالفان شاه تبدیل کرد.

آن روز علاوه بر تهران در برخی شهرهای دیگر کشورمان نیز تظاهرات های مشابهی برگزار شد تظاهراتی که با مشت آهنین حکومت شاه مواجه شده بود، گفته می شود افراد زیادی در 17 شهریور به دست ستمگر رژیم شاهنشاهی به شهادت رسیدند یا زخمی شدند. مخالفان رژیم شاه اعلام کردند که تعداد کشتگان تظاهرات آن روز در شهرهای مختلف به حدود پنج هزار نفر می رسد به هر حال، تظاهرات 17 شهریور در تهران، بر اساس کمترین آمارهایی که اعلام شد حدود 88 شهید بوده است که 64 نفر آنها تنها در میدان ژاله به شهادت رسیدند.

همچنین دکترمحمد باهری که در آن زمان عهده دار سمت وزارت دادگستری بوده است می گوید بنابر گزارش سازمان پزشکی قانون و سازمان بهشت زهرا، مجموع شهدای که در روز 17 شهریور ماه فوت کرده اند، 126 نفر بوده است که این تعداد نیز قتل عام وحشیانه ای محسوب می شود.

رژیم شاه با کشتار مردم در روز 17 شهریور، احساسات عمومی را نسبت خودش تحریک کرد و هرگونه آشتی که امکان داشت به وجود آید را از میان برد. پس از واقعه 17 شهریور مردم با احساس بهت و ناامیدی مواجه شده بودند. مردم امید خود را برای ادامه مبارزات از دست داده بودند. اما امام خمینی (س) با پیامی امید را در دل های مردم زنده کرد و در آن ها شور و اشتیاقی مجدد برای ادامه راه مبارزات ایجاد کرد.

امام در پیام خود خطاب به ملت درباره کشتار وحشیانه 17 شهریور که فردای آن روز در نجف صادر شد پیروزی نهضت را در آینده ای نزدیک نوید داد و آرزو کرد که « ای کاش «خمینی» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‏شد.»

متن این پیام شورانگیز که امید به مبارزه علیه رژیم را تا سقوط آن تضمین کرد به این شرح است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

ملت شریف و شجاع ایران‏

بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایی با کمال آرامش در آن انجام می‏گرفت- نه تنها قانونی نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه برای به رگبار بستن مردم بی‏دفاع و مظلوم هیچ بهانه‏ای را بهتر از حکومت نظامی ندید. روزهای اخیر، تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهای او در کشور و مخالفتهای او با قانون اساسی واضح است، شاهد راهپیماییهای آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند؛ به طوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی «دولت آشتی ملی»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسی، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی شکن- یعنی شاه- بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلی غیر قانونی بود، اظهار مظلومیت بود ولی واقعیت این است که شاه می‏خواهد انتقام خود را از ملت بی‏دفاع بگیرد، و با صحنه‏سازیهای مبتذل، ملت بی‏دفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولی دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده‏اند. من هنوز اطلاع دقیقی از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولی خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش داده‏اند و خبرهایی از ایران، این‏ تعداد را بیش از هزار نفر می‏گویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبی که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالی دریغ ننماید.

چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می‏خورد. آری این چنین است راه امیر مؤمنان علی و سرور شهیدان امام حسین. ای کاش «خمینی» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‏شد.

ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزی از آن شماست. شاه با حکومت آشتی ملی می‏خواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولی فریب او خیلی زود برملا گردید. انَّ کَیْدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً.

جهان باید بداند که این است فضای باز سیاسی ایران! و این است رژیم دموکراسی شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او! اکنون به بهانه‏های پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده‏اند و می‏زنند. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران، که تصمیم گرفته‏اید خود را از شرّ رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمی که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد- چنانچه در روزنامه‏های خارجی هم منعکس گردید. مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمی‏تواند با شما که بیدارید و بپاخاسته‏اید روبه شود.

ارتش وطنخواه ایران! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران می‏کند. و می‏دانید که این چپاولگران برای ادامه ستمگری، شما را آلت قتل برادران خود قرار داده‏اند، به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کرده‏اند و در پشتیبانی مردم، به دشمن حمله نموده‏اند بپیوندید، و بپاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به‏ راه خود ادامه می‏دهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.

شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسی به دل راه نمی‏دهید! نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏»، (صحیفه امام، ج‏3 ، صفحه 459 تا 461 ).

 

. انتهای پیام /*