جوانها، ذخایر کشور
بالاتر از آن ذخایر تحت الارضی، این ذخایر فوق الارضی است ـ این جوانهای ماست. آقا، جوانهای ما را دارند می برند خدا می داند؛ جوانهای دول اسلامی را دارند می برند. یک دسته امریکاست و یک دسته نمی دانم کجاست و یک دسته کجاست؛ و یک دستۀ دیگری هم الآن دارند به اسرائیل می روند. الآن در منزل من موجود است آن مجلۀ دانشجویان، سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل. الآن موجود است. آقا، این ذخایر ما این جوانها هستند. این جوانهای ما را دارند اغفال می کنند؛ دارند به آنها تزریق
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66
می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است.(92)
18 / 6 / 43
* * *
منحرف کردن جوانان با اسامی فریبنده
فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مُستَعمِرین درمی آورد، و هر روز با نغمۀ تازه با اسامی فریبنده جوانان ما را منحرف می کند، بر شما ملت عزیز اسلام که برای ادای مناسک حج در این سرزمین وحی اجتماع کرده اید لازم است از فرصت استفاده کرده به فکر چاره باشید. برای حل مسائل مشکلۀ مسلمین تبادل نظر و تفاهم کنید.(93)
بهمن 1349
* * *
عقب نگه داشتن جوانان
آقایان می گفتند که ما که در اینجا، در این بنگاه داریم کار می کنیم، ما را به یک حدی دارند نگه می دارند و نمی گذارند رشد علمی کنیم. پس شما در اینجا نه نتیجۀ علمی می برید و نه خدمت به وطن می کنید بلکه می گویید مضر است. و اگر چنانچه اینطور تشخیص دادید، باید نروید در این بنگاه. باید یک کار دیگر انجام بدهید. تکلیف محول بر تشخیص خودتان است. اگر شما آقایان تشخیص دادید که این یک بساطی است برای اینکه شماها را، جوانها را نگذارند قوه هایشان، استعدادهایشان شکوفا[یی] پیدا کند، چنانکه دانشگاههای ما اینطوری هست، چنانکه همه جای ایران این جوری است که نمی خواهند بگذارند جلو بروید شما،
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 67
می خواهند شما را همچو به یک حد عقبی نگه دارند تا اینکه تحت فرمان اجانب که می خواهید واقع بشوید اعتراض نداشته باشید.(94)
17 / 8 / 57
* * *
پنجاه سال انحراف
البته پنجاه و چند سال آنها زحمت کشیدند بلکه بیشتر؛ سابق هم، سابق بر این سلسله هم، باز زحمتها کشیده اند تا اینکه مردم را از آن راهی که داشتند، از آن طریقه ای که داشتند منحرف کردند، جوانهای ما را منحرف کردند.(95)
16 / 1 / 58
* * *
پخش موادمخدر میان جوانان
تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم، هروئین آوردن و پخش کردن بین جوانهای ما، ملت ما را از بین خواهد برد. اینها خودشان قبل از اینکه آن عذاب الهی برایشان بیاید، قبل از اینکه آن شلاق الهی به آنها بخورد، خودشان ملاحظه بکنند و نکنند. ترک کنند این را؛ این جنایت است، این کشیدن جوانهای برومند ماست به از بین رفتن، این فساد نسل است؛ نسل را فاسد می کند.(96)
25 / 2 / 58
* * *
به باد رفتن خزاین مملکت
شما همه می دانید که در این پنجاه و چند سال به مملکت ما چه گذشت، و به جوانهای این مملکت چه گذشت، و خزائن این مملکت چطور به باد رفت؛ و نیروهای انسانی این مملکت چطور
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68
عقب بود.(97)
27 / 3 / 58
* * *
جلوگیری از به ثمر رسیدن جوانان
نقشه کشیدند که نگذارند این نهضت به ثمر برسد؛ و لذا از همه طرف خرابکاری می کنند. یک خرابکاری شان همین است که نگذارند جوانهای ما صحیح بار بیایند؛ و حالا که باید از نیروی جوانی استفاده بشود، نگذارند این نیروی جوانی به ثمر برسد.(98)
12 / 4 / 58
* * *
اعتیاد جوانان
با حساب مواد مخدره می آید، نه این است که یک قاچاقچی این کار را می کند، یا قاچاقچیهایی؛ خیر، اینها حساب دارد، اینها روی حساب فهمیدند دانشگاه را باید چه طوری نگذارند عمل بکند؛ مدارس علمی را باید چه جوری نگذارند کار بکند ـ عرض می کنم که ـ جوانها را چه جوری باید نگذارند که مفید برای جامعه باشند نگذارند رشد بکنند. یک قسمش هم همین است که با اعتیاد، با هروئین و با تریاک و با امثال ذلک این کارها را رواج بدهند.(99)
12 / 4 / 58
* * *
مطبوعات و خدمت به اجانب
مطبوعاتی که در زمان این پدر و پسر بود حسابشده، نه همین طوری، حسابشده! اینها به خدمت خارجیها بودند؛ به خدمت اجانب بودند، ولو خودش هم نمی فهمید، لکن با حساب درست
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69
کرده بودند این طوری که این مجله باید حتما" در آن یک صورتهای کذایی باشد؛ یک چیزهایی باشد که اعوجاج بیاورد؛ که بچه ها و جوانهای ما وقتی عادت کردند به این مجله، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری. همه اش فکر روی این نقشه ها باشد و روی این صورتها باشد و روی این بساط. یا اگر جوانهای ما رفتند در سینما و عادت کردند به این، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری، فکر دیگر را از آنها بگیرند.(100)
16 / 4 / 58
* * *
تهی کردن کشور از نیروی انسانی
برای پنجاه سال کوشش شد که نگذارند آدم پیدا بشود، پنجاه سال پنجاه و چند سال، کوشش! سابق هم همین کوششها بود، اما زیادش در این پنجاه و چند سالی که این پدر و پسر خیانتکار در این مملکت بودند و همۀ قدرتها کمک کردند اینها را نگه داشتند و اینها هم با همۀ قدرت این مملکت را تهی کردند! و مهمش تهی کردن از نیروی انسانی است. جوانهای ما، نیروی جوانی ما را از بین بردند، با اسمهای مختلف. با یک اسمای خیلی فریبنده.(101)
16 / 4 / 58
* * *
تبلیغات انحرافی
در زمان این پسر، که بدتر از آن پدر در یک جهاتی بود، در این زمان تبلیغات زیاد شد، به طوری که این تبلیغات در دانشگاه هم، جوانها هم ـ که جوانهای خوبی بودند ـ این تبلیغات در آنها هم اثر کرد؛ به حیث که یکوقتی بود که در دانشگاه اسم یک معمم را شاید نمی شد ببرند! بلکه در دانشگاه بعض از آیات قرآن را در
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70
دیوار می نوشتند و مسخره می کردند. برای اینکه آنها، که منحرف می کردند اینها را از راه حق، نقشه شان این بود که نبادا یکوقت اسلام قدرت پیدا بکند در جامعه، و روحانیت که خدمتگزار اسلام است آن هم قدرت پیدا بکند، و جامعه را بکِشد به طرف مخالفت با دستگاهها و مخالفت با اجانب... قشر روحانی را سرکوب کرد رضا شاه و با بهانه های مختلف؛ که شاید اکثراً یادتان نباشد که چه بساطی بود. و بعد که دانشگاه پیدا شد، و دانشگاه هم یک قدرتی به نظر آنها بود [که] در مقابل ممکن است بایستند، شروع کردند تبلیغات انحرافی در آنجا. به یک انحرافات که اذهان جوان را با تبلیغات که زود می شود بَرَش گردانید. تبلیغات دامنه دار از اصل مذهب شروع کردند تا اسلام، ـ اصل و اساس را ـ تبلیغات به خلاف کردند. و بعد هم جدا کردند.(102)
23 / 4 / 58
* * *
غربزدگی جوانان
یک دسته های زیادی هم از جوانهای ما را، برای اینکه منحرفشان کنند از اساس، به مراکز فحشا کشیدند که بیشتر جوانهای ما از این راه انحراف پیدا کردند. مراکز فحشا در همه جا، و خصوصاً در شهرهای بزرگ، و بالاخص در تهران، مراکز زیاد برای فحشا و برای آن کارهایی که می دانند درست کردند، دامن زدند، آسان کردند رسیدن به شهوات را. رادیو و تلویزیونی که باید مربی جوانها باشد منحرف کننده شد. سینما و تئاتر که باید مربی جامعه باشد منحرف کننده شد.
با تمام قوا کوشش کردند که این ملت را اولاً از هم جدا کنند، تکه تکه اش کنند؛ سنخ دانشگاهی علی'حده برای خودش یک
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71
مطلبی باشد؛ روحانی علی'حده باشد؛ ورزشکار علی'حده باشد؛ بازاری علی'حده؛ همه را تکه تکه کنند. و آنقدری که می توانند منحرف کنند، و نیروی جوانی را به باد بدهند.
و یک راه دیگر هم قضیۀ تبلیغات دامنه داری برای ترقیاتی که در غرب هست، که جوانهای ما را غربزده کنند؛ اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند؛ اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند؛ هر صحبتی که می شود، صحبت از غرب پیش بیاید، خیابانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، میدانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند. جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد؛ به جای آن یک آدم غربی بنشیند.(103)
23 / 4 / 58
* * *
تحقیر جوانان
آن که می تواند در مقابل اینها عرض اندام کند و دست اینها را از ظلم و تعدّی و غارتگری و اینها کوتاه کند آن اسلام است. از این جهت، اینها می خواهند اسلام را در نظر جوانهای ما، در نظر طبقۀ متنوّر، در نظر این جمعیتی که از آنها کار می آید، کوچکش کنند؛ تا اینها برگردند از اسلام، وقتی برگشتند از اسلام، دیگر از خودشان کاری نمی آید. حالا البته خیلی چیزها هست که برای سرگرم کردن جوانهای ما خیلی دامنه دار است. آن چیزهایی را که آنها طرح کرده اند و طرحهایی که دادند، یکی از آنها همین است که اسلام را در نظر اینها کوچک کنند.(104)
30 / 4 / 58
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72
فساد به اسم تمدن
آن قلمهایی که قلم اجیر است و مزد می گیرد تا جوانهای ما را منحرف کند الآن هم در کار هستند، نطقها می کنند و قلمها را به کار می اندازند حتی این مسئلۀ اطراف دریا را که با آن فضاحت انجام می گرفت، در بعضی از مطبوعات نوشتند جلوگیری از این «ارتجاع» است! که تمدن عبارت از این است که زن و دختر و پسر با هم در دریا به هم وَر بروند، اگر این نباشد ارتجاع است! تمدن این است که هر جوانی که در سینما چند روز برود و دیگر زندگیش همان بشود؛ تمام آمال و آرزویش همان بشود. اگر چنانچه از این طور چیزها جلوگیری بشود و آموزنده باشد، این سینما آموزنده باشد، این مطبوعات آموزنده باشد، این مجلات اگر کسی بگوید که باید اینها آموزنده باشد، اینها باید بچه های ما را تربیت کنند، اینها باید بچه های ما را رشد سیاسی بدهند، اینها را وارد میدان عمل سیاسی بکنند و این عکسها و این دعوتهای به شهوت، و این طور چیزهایی که همه جانبه است، اینها را از این راه باز می دارد، می گویند ارتجاع است، و شما را از ارتجاع می ترسانند، و به باصطلاح چماق تکفیر دارند. همین «ارتجاع» اصلاً تکفیر مومنین است. اینها به هر قدرتی که توانستند و به هر ترتیبی که می توانند می خواهند شماها را منحرف کنند از آن مسیری که دارید.(105)
30 / 4 / 58
* * *
سازمان سیا عامل تباهی جوانان
تمام این رسانه های گروهی که هست، تمام اینها را، اجیر می کردند. یا از خودشان بود که طبقۀ جوان را به واسطۀ رادیو و تلویزیون و سینما و تئاتر و مطبوعات و مجلاّت و اینها سرگرم به عیّاشی بکنند، عیّاش بارشان بیاورند. جوان است، وقتی که رفت
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73 سینما، پنج روز، ده روز رفت سینما، عادت می کند به رفتن سینما، اصلاً فکر، فکر سینمایی می شود. شاید شب هم وقتی که خواب ببیند، خواب ستاره سینما می بیند! روز هم وقتی که چشمش را باز کند، به فکر است که کِی شب بشود من بروم و چه وقت بشود که برویم سراغ این مرکز. یک همچو دِماغی که بار آمد این طوری، این به فکر این نمی افتد که کارتر نفت ما را می برد. اصلاً هیچ کاری به این ندارد. جوانهایی که در این مراکز فساد که درست کردند سرتاسر ایران و بیشتر تهران این مراکز فسادی که اینها درست کردند، مراکز عیاشی که درست کردند، این خانه هایی که درست کردند، برای اینکه مردان، بچه ها بروند، جوانها بروند، عیاشی بکنند، دامن زدند به این. این ایام تابستان، این دریاها با آن وضعی که آنها درست کردند. این دستگاههایی که باید دستگاه تربیتی باشد، مثل دستگاه رادیو و تلویزیون و مطبوعات و اینها، تمام اینها را به عکس آنی که باید باشد درست کردند. و قضیۀ این نبود که یک چیزی خودبخود شده باشد. یک قضیه ای بود که روی برنامه تنظیم شده، آن هم بسیار محتمل است که تنظیمش از همان «سیا» شده باشد. از آنجا شده باشد که باید جوانها را این طوری می شود بگیرید، حبس کنید. خوب، نمی شود همۀ مردم که حبس بشوند. آنجایی که می شود با آن طور، آنجایی که همۀ این حرفها، همۀ این چیزها، دست به هم دادند برایشان مراکز فساد و فحشا درست کردند و دامن به آن زدند و تبلیغات روی آن کردند؛ و جوان هم هست، کشیده می شود قهراً به آنجا. تابستان است، دریاچه ها درست کردند و دریا و اجتماعات جوانها با هم، زن و مرد داخل هم و می کشیدند اینها را به اطراف دریا، و برایشان هم همه وسائل
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74
را درست می کردند. و مُفت و مجّانی می رفتند آنجا و هر کاری دلشان می خواست می کردند. مسئله این نبود که طبعاً این شده باشد. مسئله این بود که یک برنامۀ خاص و یک توطئه ای در کار بود که نگذارند این جوانها رشد طبیعی خودشان را، و انسانی خودشان را بکنند؛ سرگرمشان کنند به همین مسائل. قضیۀ موسیقی یک مطلبی است که خوب، طبع جوان به آن توجه دارد. اگر یک مدتی این عادت کرد که موسیقی را باز کند و گوش کند، مغز این از تفکر در امور جِدّی باز می مانَد؛ می رود دنبال همین قضیه. اینها اموری است که با نقشه درست کردند که جوانهای ما را منحرف کنند.(106)
30 / 4 / 58
* * *
مجلات افتضاح آمیز
مجلاتی که باید تربیت کند نسل جوان را، مبدّل شده بود به آن تربیتی که همه ملاحظه کردید که مجلات ما چه وضع افتضاح آمیزی داشت. همه برای این بود که جوانها را از مسیری که دارند و مسیر انسانی که باید اینها بروند منحرف کنند به یک مسیر دیگری، و استفاده کنند. استفاده همچو بکنند که تمام مصالح یک کشور را از بین ببرند، همه چیز را به تباهی بکشند، همۀ مخازن ما را به اجنبی بدهند؛ و کسی نباشد که «چرا» بگوید؛ برای اینکه توجه مردم را از آن چیزی که مربوط به زندگیشان است منحرف کردند. وقتی جوانها ـ که اساس یک مملکت هستند، پایۀ یک مملکت هستند ـ همۀ جوانها بروند طرف فحشا، طرف مواد مخدّره، متوجه بشوند به این مجلات و به این اوضاع و به آن وضع رادیو و تلویزیون و به آن مسائلی که بود، دیگر از برای جوان نه
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75
وقتی می ماند که فکر کند در این امور؛ و نه مغزش کار می کند. موسیقی از اموری است که البته هر کسی از موسیقی به حسب طبع خوشش می آید؛ لکن از اموری است که انسان را از جدّ بیرون می برد به یک مطلب هزل. دیگر این جوانی که عادت کرد که روزی چند ساعتش را با موسیقی سر و کار داشته باشد ـ که اینها شاید اکثر رادیوشان و تلویزیون شان از همین قسمها بود ـ یک جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند در اینکه پای موسیقی بنشیند و اینها، این از مسائل زندگی و از مسائل جدّی بکلی غافل می شود، عادت می کند، مثل همان که به مواد مخدّره عادت می کند.(107)
30 / 4 / 58
* * *
رواج شهوترانی
قضیۀ دریا این بود که این جوانهای نورس و این دخترهای نورس در دریا بروند بریزند به جان هم و هر کاری می خواهند بکنند، نسل ضایع بشود؛ انسان ضایع بشود. یک انسان جوانی که چند ماه در اطراف دریا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، این دیگر نمی تواند فکر بکند که نفت ما را وقتی می خواهند ببرند باید چه بکنم. اصلاً فکر این معنی در ذهن جوانی که فقط توجه به این دارد که یک شعر عاشقانه بخواند، و یک عاشق و معشوقی باشد! اصلاً فکر می رود سراغ یک مسئله، مسیر عوض می شود. اینها روی نقشه کار می کنند. مِن باب اتفاق این جور نشده که دریا این طور باشد وسائل برایشان فراهم می کردند. از قراری که می گویند، همۀ وسائل را برایشان فراهم می کردند، تشویقشان می کردند. به همۀ این مسائل انحرافی تشویق می شدند. اینها برای این بود که جوانها
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76
را با هر ترتیبی که شده، با هر جوری که شده از مسیر زندگی خارج کنند، تا اینکه یک ملتی فقیر باشد و نفهمد الآن چیست. یک مملکت فقیر الآن ما داریم؛ و ملت نمی دانست چی هست... بانکهای خارج پر است از این ارزهای اینها و پولهای اینها. و جوانهای ما توجه به این مسائل نداشتند، برای اینکه توجهشان را منصرف کرده بودند به یک جای دیگر. یک روح جوان تازه رسی که الآن وقت شهواتش هست، اگر مسائل شَهَوی برای او به آن طور رایج بشود و مسائل جدّی به آن طور مَغفولٌ عنه بماند، بالاخره این جوان آن طور بار می آید. دیگر در زمان پیریش هم که به درد نمی خورد، کاری از او نمی آید. آن وقتی که نیروی جوانی است و باید به کار بیاید، آن وقت این نیروی جوانی منحرف است؛ که تهی شده از آنی که بوده و یک چیز دیگر جایش نشسته. مسائل دیگر زیاد هست، از قبیل همین مسائل غربی و غربزدگی، و اینها اینها هم بساط طولانی دارد.(108)
30 / 4 / 58
* * *
ممانعت از رشد نیروی انسانی
«فرهنگ 2500 ساله». [در] 2500 سال فرهنگ غلط رژیم طاغوتی، و پنجاه و چند سال رژیمی که ما ادراک کردیم، و ده ـ پانزده سال هم رژیمی که شماها که جوانید ادراک کردید، تمام هَمّشان در انحراف بود. نیروی جوانی را و نیروی انسانی را می خواستند که منحرف کنند، و یا مشغول کنند به چیزهایی که مربوط به زندگی نیست. اینهمه مراکز فساد، اینهمه مراکز فحشا، اینهمه مخدِّرات، اینهمه مراکزی که باید آموزشی باشد برخلاف آموزش و فاسد کننده، اینها همین طور مِن باب اتفاق واقع نشده
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77 است. اینها نقشه داشته است، و با آن نقشه عمل شده است.
نقشه این بوده است که نگذارند نیروی فعال این مملکت رشد کند و به فعالیت انسانی خودش ادامه بدهد. و لهذا از طریقهای مختلف، با برنامه های بسیار وسیع و مختلف، کوشش کردند که نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند. آنها از نیروی انسانی می ترسند. اصلاً از انسان می ترسند. آنها تجربه کرده اند که در دوران سابق گاهی یک نفر آدم وقتی پیدا شد در مقابلشان ایستاد و منافعشان را مانع شد که درست به آزادی ببرند. ولهذا برنامۀ آنها ـ خارجیهایی که می خواهند استفاده از ما ببرند ـ این است که نگذارند انسان پیدا بشود و بهتر از همه چیز این است که نیروی جوانی را منحرف کنند از آن راهی که باید برود، بِکشندش به طرف فحشا؛ بِکشندش طرف سینمایی که آن برنامه های فحشایی را داشت. این از صبح که بیدار بشود تا پیچ رادیو را باز بکند موسیقی؛ تا تلویزیون را نگاه بکند آن مناظر بد و باز گوش و چشمش را مشغول کند. تا از منزل بیرون بیاید، راهش راه این باشد که یا اطراف دریا برود و آن بساط، یا دنبال مراکزی که مهیا شده و آسانش کرده اند و ارزانش کرده اند برود؛ و عادتش بدهند به این مسائلی که شَهوی است، به این مسائلی که مغز انسان را فاسد می کند، و همۀ مطلب این است که نگذارند تفکر کند در اموری که احتیاج به آن دارد، اگر جوانهای ما اینطور عادت کردند که دائماً اذهانشان مشغول شد به آن چیزهایی که در سینما به آنها نشان داده اند و آن چیزهایی که از رادیو شنیده اند و آن چیزهایی که در خارج برایشان مهیا کرده اند، اینها تمام افکارشان متوجه به همان مسائل می شود، مسائل شَهَوی. شب که منزلش می رود با فکر همان مسائل در رختخوابش می رود، شب هم خواب اگر ببیند
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78
همان مسائل را خواب می بیند. وقتی هم بیدار می شود، اول چیزی که در ذهنش وارد می شود همان مسائل است. وقتی هم می رود سراغ یک کاری و اشتغالی، حواسش آنجاست تا کی وقتش بشود که برود سراغ آن مسائل، یک همچو موجودی نمی تواند در مسائل جدی فکر کند. اصلش فکرش نمی آید دنبال مسائل جدی. یک مغزی را که اینطور تربیت کرده اند، این مغز نمی تواند اصلاً وارد بشود در یک فکر روز و فکر مسائل حیاتی و جدی، تمام افکارش متوجه به آن مسائل شهوانی و حیوانی است، این یک برنامه بوده. این همینطور اتفاق نیفتاده است که در این ممالک ما اینطور، بیخود شده باشد، یا جوانها این کارها را کرده. این فکر، یک مسئله ای بوده است که روی یک نقشه ای که از خارج داده اند به اینها و طرح کرده اند، و اینها هم در خارج اینها را عمل کرده اند. این یک باب واسعی است که علاوه بر آن مسائل دیگری که دارند، یک باب واسعی است که از همۀ اطراف چشم و گوش جوانهای ما را از مسائل حیاتی ببندند، و به مسائل دیگر منحرف کنند.(109)
3 / 5 / 58
* * *
آزادی فحشا خواست ابرقدرتها
اینها که آزادی می خواهند، اینها که می خواهند جوانهای ما آزاد باشند، قلمفرسایی می کنند برای آزادی جوانهای ما، چه آزادی را می خواهند؟ می خواهند جوانان ما آزاد بشوند؛ قمارخانه ها باز باشد به طور آزاد، مشروبخانه ها باز باشد به طور آزاد، عشرتخانه ها باز باشد به طور آزاد، هروئین کشها آزاد باشند، تریاک کشها آزاد باشند؛ دریاها آزاد باشند. و درها باز برای جوانها. جوانهای ما آزاد باشند و هر مفسده ای را بخواهند عمل کنند؛ به
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79 هر فحشا که می خواهند کشیده شوند. این چیزی است که از غرب دیکته شده است. این چیزی است که می خواهند جوانان ما ـ که می شود در مقابل آنها بایستند ـ را بی خاصیت کنند. ما می خواهیم جوانانمان را از میکده ها به میدان جنگ ببریم. ما می خواهیم جوانانمان را از عشرتکده ها به میدان جنگ ببریم ما می خواهیم جوانانمان را از این سینماهایی که بود و جوانهای ما را به فساد می کشید دستشان را بگیریم و به جاهایی ببریم که برای ملت فایده داشته باشد. این آزادی که آقایان می خواهند آزادیی است که قدرتمندها دیکته کرده اند؛ و نویسندگان ما یا غافلند و یا خائن. این دمکرات مآبها که می گویند باید آزاد باشد، به هیچ وجه نباید جلوی هیچ چیز را گرفت، اینها الهام می گیرند از اَبَرقدرتها، و آنها می خواهند ما را غارت کنند ، و جوانهای ما بی تفاوت باشند. جوانهایی که در عشرتگاهها هستند بی تفاوتند. جوانهایی که مبتلا به مخدِّرات هستند در امور کشوری بی تفاوت اند. جوانهایی که در مراکز فحشا بزرگ می شوند نسبت به مصالح مملکت کار ندارند. این جوانها به مصالح مملکت کار دارند که از این مسائل دورند؛ در تحت تربیت اسلامی هستند. رئیس پاسدارها به من گفت جوانهای ما شب، نماز شب می خوانند و در قنوت فلان دعا، دعای مُفصَّل را می خوانند. اینها می توانند مملکت نگه دارند. ما می خواهیم مملکت حفظ کنیم. حفظ مملکت به آزادی که شما می گویید نیست. این آزادی مملکت را، بر باد می دهد. این آزادی که شما می خواهید آزادی دیکته شده است؛ برای اینکه مملکت را ببلعند و جوانی ما نداشته باشیم جواب بدهد. چنانچه دیدیم که عمل کردند و چه شد، چه مصیبتهایی به مملکت ما وارد شد؛ برای اینکه جوانهای ما را به فساد کشیده بودند. ما می خواهیم
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 80 جوانانمان را از چوب وافور رها کنیم، مسلسل دست آنها بدهیم. ما می خواهیم جوانانمان را از وافور رها کنیم، و به میدان جنگ ببریم. شما می خواهید که ما آزاد بگذاریم تا جوانان ما فاسد بشوند، و اربابان شما بهره بردارند... شما می ترسید که اگر ما جوانان را مثل هزار و چهارصد سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت کم، دو امپراتوری بزرگ را به باد داد. ما مرتجع هستیم؛ شمایی که می خواهید جوانان ما را به تعلیمات غربی بکشید، نه آن تعلیماتی که خودشان دارند، آن تعلیماتی که برای ممالک استعماری دارند، شما روشنفکر هستید! شما که آزادی می خواهید، آزادی همه چیز، آزادی فحشا، همۀ آزادیها را می خواهید، شما روشنفکر هستید! آزادی که جوانهای ما را فاسد کند، آزادی که راه را برای مستکبرین باز کند، آزادی که ملت ما را تا آخر به بند بکشد. شما این آزادی را می خواهید، و این دیکته ای است که از خارج به شما شده است.
... آن آزادی است که می خواهید جوانهای ما را بی تفاوت بار بیاورید، هر چه هر جا بشود و هر که هر کاری بکند؛ دولتهای بزرگ، تمام منافع ما را ببرند و آنها مشغول عشرت باشند. عشرتخانه ها درست کرده اند، بارها درست کردند، سینماها درست کردند، دامن زدند به آن، مخلوط کردند جوانهای زن و مرد را با هم و به فساد کشیدند هر دو را با اسم «آزادی».(110)
2 / 6 / 58
* * *
آزادی وارداتی
فریاد می زنند که اختناق است، اختناق است، آزادی نیست! چه شده است که آزادی نیست؟ نمی گذارند این آخوندها، زنها و
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 81
مردها را با هم توی دریا بروند بغلطند! این آخوندها نمی گذارند که این جوانهای ما آزاد باشند بروند در مشروبخانه ها و در قمارخانه ها و در فحشا فرو بروند، آزادی نیست! اینها نمی گذارند که رادیو و تلویزیون ما، زنهای لخت را نشان بدهد و آن وجه وقیح را، فضیح را، قبیح را، و بچه ها و جوانهای ما را مشغول کند!
این یک آزادی وارداتی است که از غرب آمده است. «آزادی استعماری» است. یعنی ممالک مستعمره را دیکته کردند به آنهایی که خائن به مملکت هستند به اینکه ترویج این آزادیها را بکنید. آزادند که هروئین بکشند، چه بکنند. آزادند که افیون بکشند، آزادند که به قمارخانه ها بروند، آزادند که به عشرتخانه ها بروند، آزادند که به سینماها بروند. نتیجه چه؟ نتیجه اینکه این جوانهایی که باید برای یک مملکت و برای سرنوشت یک مملکت فعالیت داشته باشند نسبت به سرنوشت مملکت بی تفاوت باشند. تمام نظرشان به این است که کی شب بشود ما سینما برویم؛ و کی تابستان بشود ما دریا برویم! همۀ نظر این است. یک آدم افیونی نمی تواند فکر کند برای یک مملکت. یک آدمی که مغزش به موسیقی عادت کرد نمی تواند برای مملکت مفید باشد. و اینهایی که بازی خوردند از خارج، یا بازی نخوردۀ عمّال خارج هستند، و ترویج موسیقی می کنند، ترویج فحشا می کنند، ترویج این کارهایی که جوانهای ما را به تباهی می کشد می کنند، اینها نتیجۀ کارهایشان این است که یک مملکت را که قدرتش باید از جوان سرچشمه بگیرد، باید جوان، آن قدرت را داشته باشد تا اداره بکند، این قدرت را از جوان می گیرند. این فکرِ اینکه چه می گذرد به این مملکت، حکومتها چه می کنند با این مملکت، محمدرضا چه به سر این مملکت آورد، این فکر از توی کلّه ها بیرون می رود. تمام
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 82
توجه، تمام این مغز، مغز موسیقی می شود. به جای مغز جدّی، مغز لَهوی می نشیند. باید یک آدمی باشد که به سرنوشت خودش فکر کند، این فکر را از او گرفته اند. این آزادی است که «آزادی استعماری» باید به آن بگوییم. غیر آزادی است که در ملت باید باشد. آزادی است که از خارج وارد شده است و ماها را این طور کرده است؛ جوانهای ما را این طور کرده است. جوانها آنهایی که عادت بکنند، چند روز عادت بکنند به این کارها، به این عشرتها، به این چیزهایی که در سینماها می کردند و نمایش می دادند، این دیگر در فکر اینکه نفت ما را کی می برد و آهن ما را کی می برد و گاز ما را کی می برد، این به این فکرها دیگر نیست. چه کار دارم، بگذار عیش و عشرتم را بکنم! مگر بیکارم که بروم وقتم را صرف کنم برای این چیزها. این طور ما را بار آوردند. تا جوانها را این نویسندگان بی انصاف ما نجات ندهند و آزادی سالم را ترویج نکنند و آزادی فاسد را جلویش را با قلم و قدم نگیرند، امید اینکه یک مملکت آزاد مستقل داشته باشیم را به گور باید ببریم.(111)
17 / 6 / 58
* * *
تباهی جوانان
باورمان بیاید که ما یک رژیم فاسدی که همّش [را] به این گماشته بود که جوانهای ما را فاسد کند، تباه کند، بی تفاوت نسبت به مسائل اساسی خودش بکند، باورمان بیاید که آن رفته که یک رژیم اسلامی ـ انسانی بیاید که در همه امور جدّی باشد.
اسلام شوخی ندارد؛ همه اش جدّی است، هزل ندارد؛ لغویات ندارد؛ لهویات ندارد؛ همه اش جدّی است، جدّیات است. هم در امور مادی، که اسلام هر دو جهت را دارد، هم امور
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 83
مادی و هم امور معنوی، همه اش جِدّ است. لهو و لعب و لغو و آن چیزهایی که اسلام جلویش را گرفته همانهایی است که اینها دامن به آن می زنند. هر چیز را دیدید که اینها از آن ترویج می کنند بدانید آنی است که اسلام جلویش را گرفته. آن چیزهایی که اسلام جلویش را گرفته است همین هایی است که جوانهای ما را به تباهی می کشد. اسلام رزمنده می خواهد؛ جنگجو می خواهد در مقابل کفّار، در مقابل آنهایی که هجوم می کنند به مملکت ما، اسلام مجاهد می خواهد درست کند.(112)
17 / 6 / 58
* * *
بی تفاوتی جوانان
مقصدِ آنهایی که اینها را پیش آورده بودند، در همه جاها که شما قدم می گذاشتید در آن، یک چیز نمایان بود که اشخاص عمیق آن یک چیز را می فهمیدند و آن اینکه نگذارند جوانهای ما رشد کنند. جوانهای ما را بار بیاورند به طوری که در قید این نباشد که مملکتش چه در آن می گذرد. اگر یک کسی عادت کرد که این مجلات را ـ که دیدید، دیده بودید، با آن عکسها و با آن مسائل ـ آن سینماها را که دیدند با آن بساط و امثال ذلک و آن تلویزیون آن وقت، و آن رادیوی آن وقت، و آن مدارس آن وقت، و آن کنار دریا رفتنهای آن وقت، و آن مراکز فحشای آن وقت، همۀ اینها در یک مطلب شریک بودند و [و آن اینکه] جوانهای ما را بی تفاوت کنند راجع به مسائل خودشان، یک جوانی که عادت کرد که هر روز برود یا هر شب برود در سینما و آن طور مسائل را ببیند، این دیگر فکرش نمی رود دنبال اینکه نفت ما را که می خورند، کجا می رود این نفت، این ثروت ما کجا می رود. اصلاً تو فکرش نمی آید این...
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 84
تمام این مسائلی که در این پنجاه سال اخیر اینها پیش آوردند، و خصوصاً در زمان این دومی که از اوّلی بدتر بود، تمام این مسائل دیکته ای بود که شده بود برای اینکه جوانهای ما را بی تفاوت کنند؛ هرچه سرشان می آید به من چه ربط دارد. آن که می رود در دریا با مثلاً چه، با هم آنجا بازی می کنند، اینها دیگر فکر اینکه مسائل روز چه هست، دولتها چه می کنند و این مرد خائن چه به سر ما آورد، اصلاً فکر این در ذهنشان نمی آید. این روشنفکرها و نویسنده ها و آزادیخواهها ـ نه همه شان، بسیارشان ـ یا توجه به این ندارند که این برنامه ها و آزاد گذاشتن این جوانها و این دخترها و این پسرها برای اینکه هر کاری دلشان می خواهد بکنند، این چه به سر این مملکت می آورد؛ یا توجه ندارند؛ یا می دانند و اجیر هستند؛ دنبال همان هستند.(113)
17 / 6 / 58
* * *
نابودی نیروی انسانی
مملکت، مملکت است به جوانش؛ به نیروی انسانیش. چیزی که نیروی انسانی را به باد بدهد مملکت را به باد می دهد. اگر یک مملکتی نیروی انسانی نداشته باشد، این مملکت نمی تواند اداره بشود... آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند می خواهند بی مزاحمت غارت کنند، چرا مزاحم برای خودمان درست کنیم؟ راه عیش و عشرت را بر این جوانهای تازه رس باز می کنیم، هرچه می خواهند از این عیش و عشرتها بکنند، ما هم آن مخازنشان را می بریم؛ اینها هم عیش و عشرتشان را بکنند! اینها فریاد بکنند و عیش و عشرت بکنند، آنها هم همه چیزشان را ببرند. این پنجاه سال وضع ما این بود. دامن می زدند به همۀ چیزهایی که در این معنا
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 85
مشترک بود که جوانهای ما را تباه می کرد؛ بی تفاوت می کرد.(114)
17 / 6 / 58
* * *
جدا کردن روحانی و دانشجو
جوانهای ما را همچو منقلب کرده بودند که نسبت به شما یک نحو دیگر فکر می کردند؛ چنانچه شما هم نسبت به آنها یک طور دیگر فکر می کردید و هر دو فکرها، فکرهای وارداتی تبلیغاتی بود. هم آن طوری که دانشگاه دربارۀ شماها فکر می کرد: «یک مشت آخوند که همین حرفها.» و هم آن طوری که شما نسبت به دانشگاه که همچو به طور مطلق: «یک دسته فُکُلی نمی دانم کذا.» این هر دوی آن تبلیغات بود که جدا کنند. طبقۀ جوانی که بعدها باید مقدّرات یک مملکت را در دست بگیرد از شما جدا کنند. اصلاً برنامه این است که شما را از طبقۀ فعّال جوان جدا بکنند؛ یعنی طبقه ای که روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از آنها و آنها را هم از شما و دو قوّه ای که دو قوّۀ مفکّرۀ یک ملت هست، اینها را مقابل هم قرار بدهند تا کارهایشان همه خنثی بشود، نه دانشگاهی بتواند کار خودش را انجام بدهد کار صحیح، و نه شما بتوانید کار صحیح. شما را در مقابل هم قرار بدهند و خودشان هر کاری می خواهند بکنند؛ و ما راجع به قضایای آنها بی تفاوت باشیم؛ خودمان تو سر هم بزنیم. این یک برنامه ای بوده است که اینها داشته اند.(115)
22 / 6 / 58
* * *
بازی دادن جوانان
بازی می دهند جوانهای ما را! هر دو دسته بازی می دهند، هم
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 86
غرب ما را بازی می دهد، مَلعَبه کردند ما را، هم غرب ما را ملعبه کرده، هم شرق ما را ملعبه کرده، و تا این گول خوردنها هست، تا این غربزدگی و شرقزدگی در ملت ما هست، هیچ امیدی به اصلاح نیست. ما باید اول تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این وابستگی فکری بیرون بیاوریم. ما فکرهایمان وابسته است؛ ما فرهنگمان وابسته است. الآن ما باید سعی کنیم از این فرهنگ وابسته خارج بکنیم خودمان را، چه فرهنگ آن طرف که همه اش فساد و چه فرهنگ آن طرف که همه اش فساد، یعنی همه اش برای به دام انداختن ماهاست؛ به دام انداختن بشر است.(116)
22 / 6 / 58
* * *
فلج کردن افکار جوانان
شما دیدید در طول تصدی این دو تا جنایتکار، آزادی برای هیچ کس نبود. هیچ کس آزاد نبود که یک کلمه حقی بگوید. آزادی در آن جهت بود که آزاد کنند تا هر فحشایی می خواهند ایجاد کنند برای عقب راندن نیروی جوانهای ما. اینها آن قدر که به نیروی انسانی این کشور ضرر زدند به آن ذخایر آن قدر ضرر نزدند. انسانها را فلج کردند. جوانهای ما را از بین بردند. جوانهای ما که باید خدمت بکنند به این کشور، کشاندند به یک جاهایی که در آنجاها جز اینکه افکارشان فلج بشود و نتوانند خدمت بکنند به این مملکت، چیز دیگری نبود. تمام مراکز فحشا را اینها درش را باز کردند و با بوق و کرنا ترویج کردند و کمک کردند که این جوانهای ما بروند در این مراکز فحشا و فلج بشوند. همانجا دفن بشود جوانیشان. جوانی این جوانهای ما را از آنها گرفتند. فلجشان
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 87
کردند. این خواهرهای محترمی که در دام اینها افتادند و در دام ترویجهای آنها افتادند و در دام تبلیغات آنها افتادند، از آن وظیفۀ انسانیشان سلب شدند. و ملعبۀ دست جنایتکاران شدند. برای اشخاصی که غیرتمندند، اشخاصی که خوی انسانیشان را از دست ندادند یک تاسف همیشگی هست که این محترمات را اینها چه کردند به اسم آزادی.(117)
25 / 9 / 58
* * *
اغفال جوانان
هی تبلیغ کردند، هرچه بوده صرف تبلیغ کردند. همه چیز ما را دادند به غیر، و همه نیروهای جوانی ما را از بین بردند، و همه جا را خراب کردند الاّ تبلیغات را. هی تبلیغ کردند به اینکه به «تمدن بزرگ» ما می خواهیم برسیم. بعد از مثلاً همین به این زودی ما در عرض ممالک پیشرفته، جلو رفته، چه شده، می رسیم! ما با ژاپن سال دیگر. مثلاً از این حرفهایی که اغفال می خواستند بکنند کشور ما و جوانهای ما را. و توجه نداشته باشند به اینکه دارد به سرشان چه می آید... یک دسته اشخاص فاسد اغفال کردند یک دسته جوانهای ما را. اینها را از این غفلت بیرون بیاورید. بسازید این جوانهای خودتان را برای اسلام باشد.(118)
12 / 10 / 58
* * *
برنامه ریزی برای بی تفاوتی جوانان
این مراکزی که برای عیش و عشرت جوانها تهیه کردند و این مغازه های زیادی که برای فروش عروسکها و فراورده های خارجی به وجود آوردند و این دکانهای مشروب فروشی، اینها
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 88
روی طبع خودش واقع نشد؛ اینها روی برنامه ای بود که آن قدری که می توانند در دانشگاهها جوانها را از بین ببرند و به خط آنها بکنند. آن قدری که در آنجا نمی شود. [در] مراکز فحشا بی تفاوتشان کنند و راجع به کشور خودشان بی تفاوت باشند. هر کاری می خواهند بکنند، بکنند، آنها کاری نداشته باشند. عشرتکده باشد، سینمای موافق میل وشهوات جوانها باشد، دیگر این مملکت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخایرش را دارند می برند، برده اند؛ نفتش را دارند می خورند، خورده اند و امثال ذلک.(119)
21 / 1 / 61
* * *
بیخبری جوانان
یک جمعیتی که در طول تاریخ و خصوصاً این رژیم سابق کوشش کردند که این جمعیت را از همه چیز بی خبر نگه دارند؛ از همۀ اوضاع دنیا، کوشش کردند که این جوانهای ما که باید خدمت بکنند به این کشور، ابتلا پیدا کنند به مواد مخدره، به جاهایی که شهوانی هست. آنهمه مراکز شهوت و آنهمه مراکز فحشا درست کردند و عرضه کردند بر این ملت در طول این دهها سال اخیر که شدت پیدا کرد، و در زمان محمدرضا از همه وقت بیشتر شدت داشت.(120)
22 / 3 / 61
* * *
انزوای جوانان
چپاولگران حیله گر کوشش کردند به دست عمال به اصطلاح روشنفکرِ خود اسلام را همچون مسیحیت منحرف به انزوا کشانند
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 89
و علما را در چهارچوب مسائل عبادی محبوس کنند؛ و ائمۀ جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوی، و مقدسین از توده را سرگرم ذکر و دعا، و جوانان عزیز را سرگرم عیش و نوش، از صحنۀ امور سیاسی و اجتماعی و اهتمام به امور مسلمین و گرفتاری بلاد اسلامی خارج نمایند. و در این امر توفیق بسزایی پیدا کردند.(121)
12 / 6 / 62
* * *
عقب زدن ذهن جوانها
در طول مدت شاهنشاهی و خصوصاً در دو زمان اخیر، همه چیز و خصوصاً افکار جوان ها را به عقب برده اند به طوری که آنها که تحصیل کرده بودند و می خواستند بگویند ما متجدد هستیم، حتماً تجدد را به این معنا می دانستند که بی بند و بار باشند، و این معنا به واسطۀ تبلیغات داخلی و خارجی و روزنامه ها چنان در ذهن شان متمرکز شده بود که تجدد یعنی همه چیز شکلش خارجی باشد و مثل اینکه غیر از این شکل زندگی کردن امکان ندارد... عمده این است که ما ذهن این جوان ها و حتی پیرها و روشنفکرنماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم و حتی اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم.(122)
17 / 8 / 62
* * *
بدبین کردن جوانان به فرهنگ خودی
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای موثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است... فیلمهای
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 90
تلویزیون از فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقۀ جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانه ها و موزه های غرب و شرق منتقل گردیده است. مجله ها با مقاله ها و عکسهای افتضاح بار و اسف انگیز، و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی با افتخار، مردم بویژه طبقۀ جوان موثر را به سوی غرب یا شرق هدایت می کردند. اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنه دار در ترویج مراکز فساد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار و مغازه های فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب وارد می شد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد می شد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بی اطلاع هستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا می کرد، چیزی نمی گذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسه ها و نقشه های شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانه های گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت برمی بستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه می کردند؛ و یا به خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی می کشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.(123)
15 / 3 / 68
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 91