هشدار به حوزه ها
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

هشدار به حوزه ها

[هشدار به حوزه ها]

‏ممکن است دستهای ناپاکی با سمپاشیها و تبلیغات سوء، برنامه های‏‎ ‎‏اخلاقی و اصلاحی را بی اهمیت وانمود کرده، منبر رفتن برای پند و‏‎ ‎‏موعظه را با مقام علمی مغایر جلوه دهند، و با نسبت دادن «منبری» به‏‎ ‎‏شخصیتهای بزرگ علمی، که در مقام اصلاح و تنظیم حوزه ها هستند، آنان‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 13

‏را از کار باز دارند، امروز در بعضی حوزه ها شاید منبر رفتن و موعظه‏‎ ‎‏کردن را ننگ بدانند! غافل از اینکه حضرت امیر ـ علیه السلام ـ منبری‏‎ ‎‏بودند و در منابر مردم را نصیحت فرموده، آگاه، هوشیار و راهنمایی‏‎ ‎‏می کردند. سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ نیز چنین بودند.‏

‏     شاید عناصر مرموزی این تزریقات سوء را نمودند تا معنویات و‏‎ ‎‏اخلاقیات از حوزه ها رخت بربندد و در نتیجه حوزه های ما فاسد و ساقط‏‎ ‎‏گردد؛ دسته بندیها، خودخواهیها، نفاقها و اختلافات در داخل حوزه ها‏‎ ‎‏خدای نخواسته رخنه کند؛ افراد حوزه ها به جان هم افتند و در مقابل‏‎ ‎‏یکدیگر صف بسته، همدیگر را توهین و تکذیب نمایند، و در جامعۀ‏‎ ‎‏اسلامی بی آبرو شوند، تا اجانب و دشمنان اسلام بتوانند بر حوزه ها‏‎ ‎‏دست یابند و آن را از هم بپاشند. بدخواهان می دانند که حوزه ها از‏‎ ‎‏پشتیبانی ملتها برخوردار است، و تا روزی که ملتها پشتیبان آن باشند،‏‎ ‎‏کوبیدن و از هم پاشاندن آن ممکن نیست.‏

‏     ولی آن روز که افراد حوزه ها، محصلین حوزه ها، فاقد مبانی اخلاقی و‏‎ ‎‏آداب اسلامی شده، به جان هم افتادند، اختلاف و چنددستگی درست‏‎ ‎‏کردند، مهذب و منزه نبودند، به کارهای زشت و ناپسند دست زدند، قهراً‏‎ ‎‏ملت اسلام به حوزه ها و روحانیت بدبین شده از حمایت و پشتیبانی آنان‏‎ ‎‏دست می کشد، و در نتیجه راه برای اِعمال قدرت و نفوذ دشمن باز‏‎ ‎‏می گردد. اگر می بینید دولتها از روحانی و مرجعی می ترسند و حساب‏‎ ‎‏می برند، برای این است که از پشتیبانی ملتها برخوردار است؛ و در‏‎ ‎‏حقیقت از ملتها می ترسند؛ و احتمال می دهند اگر اهانت، جسارت و‏‎ ‎‏تعرض به یک روحانی کردند، ملتها بر آنان شوریده، علیه آنان به پاخیزند؛‏‎ ‎‏لیکن اگر روحانیون با هم اختلاف کردند و یکدیگر را بدنام نموده و به‏‎ ‎‏آداب و اخلاق اسلامی مؤدب نبودند، در جامعه ساقط شده، ملت هم از‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 14

‏دستشان می رود.‏‎[1]‎‏ ملت انتظار دارند که شما روحانی و مؤدب به آداب‏‎ ‎‏اسلامی باشید؛ حزب الله باشید؛ از زرق و برق  زندگی و جلوه های‏‎ ‎‏ساختگی آن بپرهیزید؛ در راه پیشبرد آرمانهای اسلامی و خدمت به ملت‏‎ ‎‏اسلام از هیچ گونه فداکاری دریغ نورزید؛ در راه خدای تعالی و برای‏‎ ‎‏رضایت خاطر او قدم بردارید، و جز به خالق یکتا به احدی توجه نداشته‏‎ ‎‏باشید؛ اما اگر برخلاف انتظار دیدند به جای توجه به ماوراءالطبیعه تمام‏‎ ‎‏همّ شما دنیاست و همانند دیگران برای جلب منافع دنیوی و شخصی‏‎ ‎‏کوشش می کنید، با یکدیگر بر سر دنیا و منافع پست آن دعوا دارید،‏‎ ‎‏اسلام و قرآن را ـ العیاذ بالله ـ بازیچۀ خود قرار داده اید، و برای رسیدن به‏‎ ‎‏مقاصد شوم و اغراض کثیف و ننگین دنیایی خود دین را به صورت دکانی‏‎ ‎‏در آورده اید، منحرف می گردند؛ بدبین می شوند؛ و شما مسئول خواهید‏‎ ‎‏بود. اگر بعضی معممین سربار حوزه ها روی غرض ورزیهای شخصی و‏‎ ‎‏جلب منافع دنیوی به جان هم افتند، همدیگر را هتک کنند، تفسیق‏‎ ‎‏نمایند، هیاهو درست کنند، در تصدی بعضی امور با یکدیگر رقابت‏‎ ‎‏نمایند، سر و صدا راه بیندازند، به اسلام و قرآن خیانت کرده اند؛ به‏‎ ‎‏امانات الهی خیانت ورزیده اند. خدای تبارک و تعالی دین مقدس اسلام را‏‎ ‎‏به عنوان امانت به دست ما سپرده است؛ این قرآن کریم امانت بزرگ‏‎ ‎‏خداست؛ علما و روحانیون،امانتدار الهی هستند و وظیفه دارند این امانت‏‎ ‎‏بزرگ را حفظ نموده، به آن خیانت نکنند؛این یکدندگیها و اختلافات‏‎ ‎‏شخصی و دنیوی خیانت به اسلام و پیامبر بزرگ اسلام است.‏


کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 15

‏     من نمی دانم این اختلافات، چنددستگیها و جبهه بندیها برای چه‏‎ ‎‏می باشد؟ اگر برای دنیا است، شما که دنیا ندارید! تازه اگر از لذایذ و منافع‏‎ ‎‏دنیوی هم برخوردار بودید جای اختلافات نبود؛ مگر اینکه روحانی‏‎ ‎‏نباشید و از روحانیت فقط عبا و عمامه ای به ارث برده باشید. روحانی ای‏‎ ‎‏که با ماوراءالطبیعه ارتباط دارد، روحانی ای  که از تعالیم زنده و صفات‏‎ ‎‏سازندۀ اسلام برخوردار است، روحانی ای که خود را پیرو و شیعۀ علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب ـ علیه السلام ـ می داند، ممکن نیست به مشتهیات دنیا توجهی‏‎ ‎‏داشته باشد، چه رسد که به خاطر آن اختلاف راه بیندازد! شما که داعیه‏‎ ‎‏پیروی از حضرت امیرالمؤمنین(ع) دارید، لااقل در زندگی آن مرد بزرگ‏‎ ‎‏کمی مطالعه کنید، ببینید واقعاً هیچ گونه پیروی و مشایعتی از آن حضرت‏‎ ‎‏می کنید؟ آیا از زهد، تقوا، زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی‏‎ ‎‏می دانید و به کار می بندید؟ آیا از مبارزات آن بزرگوار با ظلم و بیدادگری و‏‎ ‎‏امتیازات طبقاتی، و دفاع و پشتیبانی بیدریغی که از مظلومین و‏‎ ‎‏ستمدیدگان می کرد و دستگیریهایی که از طبقات محروم و رنجدیدۀ‏‎ ‎‏اجتماع می نمود، چیزی می فهمید؟ و عمل می کنید؟ آیا معنای «شیعه»‏‎ ‎‏تنها داشتن زیّ ظاهری اسلام است؟‏‎[2]‎‏ بنابراین، فرق شما با دیگر‏‎ ‎‏مسلمانان، که در داشتن این امور خیلی از شیعه جلوتر و مفیدترند، چه‏‎ ‎‏می باشد؟ چه امتیازی بر آنان دارید؟‏

‏     آنهایی که امروز قسمتی از جهان را به آتش و خون کشیده، کشت و‏‎ ‎‏کشتار به راه انداخته اند، برای این است که می خواهند در چپاول ملتها و‏‎ ‎‏بلعیدن سرمایه ها و دسترنج آنان بر یکدیگر سبقت گیرند، و کشورهای‏‎ ‎‏ضعیف و عقب افتاده را تحت سلطه و اسارت خود درآورند؛ لذا به اسم‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 16

‏آزادی، عمران و آبادی، دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشورها، و به‏‎ ‎‏عناوین فریبندۀ دیگر، هر روز در گوشه ای از جهان آتش جنگ را شعله ور‏‎ ‎‏ساخته، میلیونها تُن بمب آتش زا بر سر ملتهای بی پناه فرومی ریزند. این‏‎ ‎‏دعوا به حسب منطق اهل دنیا، با آن مغزهای آلوده، صحیح و بجا‏‎ ‎‏می نماید، لیکن اختلاف شما طبق منطق آنان نیز جا ندارد. اگر بپرسند چرا‏‎ ‎‏دعوا دارید، می گویند فلان مملکت را می خواهیم بگیریم، سرمایه و‏‎ ‎‏منافع فلان کشور باید از آن ما باشد؛ ولی اگر از شما سؤال شود برای چه‏‎ ‎‏اختلاف دارید، بر سر چه دعوا می کنید، چه جواب خواهید گفت؟ شما از‏‎ ‎‏دنیا چه بهره ای دارید که بر سر آن دعوا داشته باشید؟ درآمد ماهیانۀ شما،‏‎ ‎‏که آقایان به اسم «شهریه» به شما می دهند، از پول سیگار دیگران در هر‏‎ ‎‏ماه کمتر می باشد! من در روزنامه یا مجله ای ـ که درست یادم نیست ـ دیدم‏‎ ‎‏بودجه ای که «واتیکان» برای یک کشیش در واشنگتن می فرستد، یک قلم‏‎ ‎‏بسیار درشتی است. حساب کردم، دیدم از تمام بودجه هایی که حوزه های‏‎ ‎‏شیعه دارند بیشتر می باشد! آیا شما با این زندگی و وضعی که دارید،‏‎ ‎‏صحیح است با هم اختلاف و دوئیت داشته باشید و در مقابل هم جبهه‏‎ ‎‏بگیرید؟‏

‏     ریشۀ تمام اختلافاتی که فاقد هدف مشخص و مقدسی باشد به حبّ‏‎ ‎‏دنیا برمی گردد؛ و اگر در میان شما هم، چنین اختلافاتی وجود دارد، برای‏‎ ‎‏آن است که حبّ دنیا را از دل بیرون نکرده اید؛ و از آنجا که منافع دنیا‏‎ ‎‏محدود می باشد، هر یک برای به دست آوردن آن با دیگری به رقابت‏‎ ‎‏بر می خیزد. شما خواهان فلان مقامید، دیگری نیز همان مقام را‏‎ ‎‏می خواهد، قهراً منجر به حسادت و برخورد می گردد؛ لیکن مردان خدا‏‎ ‎‏که حبّ دنیا را از دل بیرون کرده اند، هدفی جز خدا ندارند، هیچ گاه با هم‏‎ ‎‏برخورد نداشته، چنین مصایب و مفاسدی به بار نمی آورند. اگر تمام‏‎ ‎‏پیامبران الهی امروز در یک شهر گرد آیند، هرگز با هم دوئیت و اختلاف‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 17

‏نخواهند داشت؛ زیرا هدف و مقصد یکی است؛ دلها همه متوجه به‏‎ ‎‏حق تعالی بوده، از حب دنیا خالی است.‏

‏     اگر اعمال و کردار شما، وضع زندگی و سلوک شما، اینطور باشد که‏‎ ‎‏اکنون مشاهده می شود، بترسید از اینکه خدای نخواسته از دنیا بروید و‏‎ ‎‏شیعۀ علی بن ابیطالب(ع) نباشید؛ بترسید از اینکه موفق به توبه نگردید،‏‎ ‎‏و از شفاعت آن حضرت بی نصیب بمانید. پیش از آنکه فرصت از دست‏‎ ‎‏برود، چاره بیندیشید. از این اختلافات مبتذل و رسوا دست بردارید. این‏‎ ‎‏جبهه گیریها و دوئیتها غلط است. مگر شما اهل دو ملت هستید؟ مگر‏‎ ‎‏مذهب شما شعب مختلف دارد؟ چرا متنبه نمی شوید؟ چرا با یکدیگر‏‎ ‎‏صفا و صداقت و برادری ندارید؟ آخر چرا؟‏

‏     این اختلافات خطرناک است، مفاسد جبران ناپذیری بر آن مترتب‏‎ ‎‏می گردد. حوزه ها را ساقط می گرداند؛ شما را در جامعه ضایع و بی آبرو‏‎ ‎‏می سازد. این دسته بندیها فقط به زیان شما تمام نمی شود، تنها برای شما‏‎ ‎‏آبروریزی بار نمی آورد؛ بلکه به ضرر آبرو و حیثیت یک جامعه، یک‏‎ ‎‏ملت، و به زیان اسلام تمام می گردد. اختلافات شما اگر مفاسدی بر آن‏‎ ‎‏مترتب شود، گناهی نابخشودنی و در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی از‏‎ ‎‏بسیاری معاصی اعظم است، برای اینکه جامعه را فاسد کرده، راه را برای‏‎ ‎‏نفوذ و سلطه دشمن هموار می سازد. شاید دستهای مرموزی برای‏‎ ‎‏برهم زدن حوزه های علمیه نفاق و اختلاف ایجاد کند و به وسایط مختلف‏‎ ‎‏تخم نفاق و شقاق بپاشد، افکار را مسموم و اذهان را مشوب کرده،‏‎ ‎‏«تکلیف شرعی» درست کند و با این تکلیفهای شرعی در حوزه ها فساد‏‎ ‎‏برپا نماید، تابدین وسیله افرادی که برای آتیۀ اسلام مفیدند، ساقط گردند‏‎ ‎‏و نتوانند در آینده به اسلام و جامعۀ اسلامی خدمت کنند. لازم است آگاه‏‎ ‎‏و هوشیار باشید. خود را بازی ندهید که تکلیف شرعی من چنین اقتضا‏‎ ‎‏می کند، وظیفۀ شرعی من چنین و چنان است. گاهی شیطان برای انسان‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 18

‏تکالیف و وظایفی تعیین می نماید؛ گاهی هواها و خواسته های نفسانی به‏‎ ‎‏اسم وظیفه شرعی، انسان را به کارهایی وامی دارد. این وظیفۀ شرعی‏‎ ‎‏نیست که کسی نسبت به مسلمانی اهانت کند؛ از برادر دینی بدگویی‏‎ ‎‏نماید. این حب دنیا و حب نفس است؛ این تلقینات شیطان است که انسان‏‎ ‎‏را به این روز سیاه می نشاند؛ این تخاصم، تخاصم اهل نار است: ‏اِنَّ ذٰلِکَ‎ ‎لَحَقُّ تَخٰاصُمُ اَهلِ النّٰارِ.‎[3]‎‏ در جهنم نزاع و خصومت وجود دارد؛ اهل جهنم‏‎ ‎‏نزاع و دعوا می کنند، به هم پنجه می زنند. اگر شما بر سر دنیا دعوا دارید،‏‎ ‎‏بدانید که برای خود جهنم تهیه می کنید و رو به جهنم می روید. امور‏‎ ‎‏اخروی دعوا ندارد. اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند؛ قلبهایشان‏‎ ‎‏مملو از محبت خدا و بندگان خداست. محبت به خدا موجب محبت به‏‎ ‎‏کسانی است که به خدا ایمان دارند؛ محبت بندگان خدا، همان ظل محبت‏‎ ‎‏خداوند است؛ سایۀ محبت الله می باشد.‏

‏     شما با دست خویش آتش روشن نکنید؛ آتش جهنم را شعله ور‏‎ ‎‏نسازید؛ جهنم با اعمال و کردار زشت انسان روشن می گردد؛ این اعمال‏‎ ‎‏بشر چموش است که آتش افروزی می کند. فرمود: ‏جُزنا و هی خامِدَة‎[4]‎‏ (از‏‎ ‎‏جهنم گذشتیم در حالی که خاموش بود) اگر بشر با اعمال و کردار خویش‏‎ ‎‏آتش نیفروزد، جهنم خاموش است. باطن این طبیعت جهنم است؛ اقبال‏‎ ‎‏به طبیعت، اقبال به جهنم است. وقتی انسان از این جهان به جهان دیگر‏‎ ‎‏رخت بربندد و پرده ها پس برود، می فهمد که: ‏ذلک بما قَدَّمَت اَیْدیکُم.‎[5]‎‏ وَ‏‎ ‎

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 19

وَجَدوا ماعَمِلوا حاضِراً.‎[6]‎‏ تمام اعمالی که در این دنیا از انسان سر می زند در‏‎ ‎‏آن جهان دیده می شود؛ در برابر وی مجسم می گردد:‏ فَمَن یَعْمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ‎ ‎خَیراً یَرَه و مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرّاً یَرَه.‎[7]‎‏ تمام اعمال و کردار و گفتار انسان در‏‎ ‎‏جهان دیگر منعکس می گردد. گویی از زندگی ما فیلم برداری می شود و در‏‎ ‎‏آن جهان نشان داده خواهد شد و قابل انکار نخواهد بود. همۀ اعمال و‏‎ ‎‏حرکات ما را علاوه بر شهادت اعضا و جوارح، به ما نشان خواهند داد:‏‎ ‎قٰالوا اَنطَقَنَا الله الّذی اَنطَق کُلَّ شی ءٍ.‎[8]‎‏ در مقابل خداوند که همه چیز را ناطق‏‎ ‎‏و گویا قرار داده، نمی توانید اعمال زشت خود را انکار کنید و پنهان نمایید.‏‎ ‎‏کمی فکر کنید؛ دوراندیش باشید؛ عواقب امور را بسنجید؛ عقبه های‏‎ ‎‏خطرناکی که دارید به یاد آورید؛ از فشار قبر، عالم برزخ، مشکلات و‏‎ ‎‏شدایدی که به دنبال آن است، غفلت نکنید. اقلاً جهنم را باور داشته‏‎ ‎‏باشید. اگر انسان واقعاً این عقبات خطرناک را باور داشته باشد، روش‏‎ ‎‏خود را در زندگی عوض می کند. شما اگر ایمان و یقین به این امور داشته‏‎ ‎‏باشید، اینگونه رها و آزاد نخواهید زیست؛ قلم، قدم، و زبان خود را حفظ‏‎ ‎‏نموده برای اصلاح و تهذیب نفس خود کوشش خواهید کرد.‏

‎ ‎

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 20

  • )) علی(ع) فرمود: لَوْ أنَّ حَمَلَةَ الْعِلْم حَمَلوهُ بِحَقِّهِ، لأَحَبَّهُمُ الله و مَلائِکَتِهِ و اَهلُ طاعَتهِ مِن خَلقِهِ؛ و لکنَّهُم حَمَلوهُ لِطلبِ الدُّنیا، فَمَقَتَهُمُ الله ُ و هانوا عَلَی النّٰاس. اگر حاملان علم، آن را آنگونه که سزاوار است حمل کنند، هر آینه خداوند و فرشتگان و بندگان فرمانبردار خداوند، آنان را دوست خواهند گرفت؛ ولی آنها علم را برای رسیدن به دنیا طلب کردند، پس خداوند بر آنان خشم گرفت و نزد مردم خوار شدند. تحف العقول؛ «باب کلمات امیرالمؤمنین (ع)»، ص 201.
  • )) شیخ صدوق؛ صفات الشیعة؛ و نیز بحارالانوار؛ ج 65، ص 83 ـ 95، 149 ـ 196، «کتاب ایمان و کفر»، «باب أن الشیعة هم أهل دین الله ...»، «باب صفات الشیعة و أصنافهم...»؛ خمینی، روح الله ؛ شرح چهل حدیث؛ ح 29.
  • )) این نزاع اهل آتش محقق و حتمی است. (ص / 64)
  • )) اشاره است به حدیث  وَلَِهذٰا لَمّا سُئِل بَعضُ أئِمَتِنا عَنْ عُمُومِ اْلآیَةِ الْمَذْکُورَةِ. (آیۀ 71 سورۀ مریم) قال: جُزْنٰاهاٰ وَ هِیَ خامِدَةٌ.     و برای این وقتی که از یکی از امامان ما دربارۀ شمول آیه پرسیده شد، جواب فرمودند: ما از دوزخ گذشتیم و آن خاموش بود. علم الیقین؛ ج 2، ص 917.
  • )) این به سبب آن چیزی است که پیش فرستادید. (آل عمران / 182)
  • )) و آنچه را عمل کرده اند حاضر می بینند. (کهف / 49)
  • )) پس هر که به وزن دانه ای خرد کار نیکی انجام دهد، آن را خواهد دید؛ و هر که به وزن دانه ای خرد کار بدی انجام دهد، آن را خواهد دید. (زلزال / 7 ـ 8)
  • )) گویند: خدایی که هر چیز را به سخن در می آورد ما را گویا کرد. (فصلت / 21)