حضرت امام در اوج قدرت نظام ستم‏شاهى، افشاگر روابط پنهان رژیم شاه و اسرائیل بود و مقابله با خطر اسرائیل براى جهان اسلام را بسیار جدى و پیگیرانه دنبال مى‏کرد. امام خمینى اولین مرجع تقلید و پیشواى بزرگ مذهبى بود که مجوز حمایت از مبارزان فلسطینى از محل وجوهات شرعى و زکوات و صدقات را صادر نمودند. و در جریان جنایت رژیم اشغالگر قدس در به آتش کشیدن مسجدالاقصى، برخلاف مشى دیگران که بازسازى مسجد را وجهه همت خود قرار داده بودند، با دوراندیشى تمام بر حفظ آثار جنایت اسرائیل به عنوان عاملى سمبلیک در جهت تحریک و تشویق مسلمین بر علیه موجودیت مسبب اصلى جنایت؛ یعنى رژیم اشغالگر تأکید مى‏نمود. ایشان از همان آغاز وجهه اسلامى و بعد اعتقادى مبارزه با اسرائیل را کارسازترین روش براى بسیج ملت مظلوم فلسطین و جلب حمایت امت اسلام از آنان معرفى نمود و اتخاذ مشیهاى دیگرى همچون تکیه بر قومیت عربى و نگرشهاى ناسیونالیستى و دیگر ایدئولوژیهاى وارداتى و غیراسلامى را انحراف در مسیر مبارزه براى آزادى قدس مى‏دانست.

ایشان به مشکلات درونى جهان اسلام و از جمله ضعف و ناتوانى یا وابستگى بعضى از سران کشورهاى اسلامى، وقوف کامل داشت و لذا بر آگاهى و شعور عمومى جهان اسلام منبعث از اصول اعتقادى و مشترکات ایمانى و فرهنگى امت و پرهیز از اختلافات فرقه‏اى تأکید مى‏نمود و سران دولتهاى اسلامى را به متابعت از این جریان فرا مى‏خواند. و معتقد بود که دولتها تا آنجا که با این شعور و خواست عمومى مسلمین همسو و همراه
باشند، شأن رهبرى و مسئولیت هدایت مبارزه را عهده‏دار خواهند بود و الاّ ملتهاى مسلمان مى‏بایست با آنان همان کنند که ملت مسلمان ایران با شاه کرد.

مى‏توان وجوه نگرش امام خمینى دربارۀ فلسطین و مسائل پیرامون آن را در یک بیان مختصر چنین جمع‏بندى نمود:

لزوم استفاده از حربه نفت علیه امریکا و اسرائیل

در زمانى که تجربۀ جنگهاى متعدد اعراب و اسرائیل، بالاخص شکست جنگ رمضان، برخى از زمینه‏هاى سازش را در اعراب تقویت کرده بود، امام خمینى بر ادامه مبارزه با استفاده از حربه تحریم نفت علیه اسرائیل و حامیانش تأکید مى‏کرد.

ایشان در پیامى خطاب به دول و ملل اسلامى به مناسبت جنگ رمضان در تاریخ 16/8/1352 نوشتند:

«دولتهاى ممالک نفت خیز اسلامى لازم است از نفت و دیگر امکاناتى که در اختیار دارند، به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده، از فروش نفت به آن دولتهایى که به اسرائیل کمک مى‏کنند خوددارى ورزند».[1]

این موضع حضرت امام در مقاطع مختلف و حتى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز به شدت تعقیب مى‏شد ولى متأسفانه به دلایل مختلف و از آن جمله ضعف و وابستگى بسیارى از سران ممالک اسلامى، این اقدام عملى نشد. اگر به شرایط خاص آن سالها و اهمیت و نقش حیاتى نفت در رونق صنایع بویژه در زمانى که هنوز دنیاى صنعتى غرب
تدابیر تدافعى لازم را براى مقابله با حربه تحریم اتخاذ نکرده بود توجه کنیم، اهمیت این موضع امام بهتر درک مى‏شود.

آزادى فلسطین در گرو بازیابى هویت اسلامى

لازمه اتخاذ مواضع اصولى و مبارزه جدى با اسرائیل این است که مردم ضمن آگاهى، مبتلا به بیمارى و تب مصرف نباشند و آنقدر به زمامداران خویش اعتماد داشته باشند که با آنان همکارى و همراهى کنند؛ ولى خفقان و استبداد حاکم بر اکثر کشورهاى اسلامى به حدى بود که مردم پشتیبان حکومتها نبودند.

با درک این موقعیت بود که امام خمینى تکیه گاه اصلى مقاومت را ایمان اسلامى ملتها دانسته مى‏فرمایند:

«ما تا به اسلام برنگردیم؛ اسلام رسول اللّه‏، تا به اسلام رسول اللّه‏ برنگردیم، مشکلاتمان سر جاى خودش هست، نه مى‏توانیم قضیۀ فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را. ملتها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومتها هم با ملت‏ها برگشتند که اشکالى نیست و اگر برنگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از
حکومتها جدا کنند و با حکومتها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد تا مشکلات حل بشود...».[2]

افشاى مکرر نقشه اسرائیل بزرگ

شعار اصلى پارلمان اسرائیل این بود که «اسرائیل، مرزهاى تو از نیل تا فرات است»؛ و این شعار در دوران ضعف و نوپایى اسرائیل که اشغالگران از جمعیت و قدرت اندکى در برابر دنیاى اسلام برخوردار بودند مطرح مى‏شد و بدیهى است که به هنگام قدرت براى تحقق آن تلاش خواهند کرد.

امام خمینى بارها خطر توسعه‏طلبى اسرائیل و عدم اکتفا به مرزهاى فعلى را گوشزد نموده و خاطرنشان مى‏ساختند که هرگونه انکار یا پرده‏پوشى اسرائیل از این هدف، فقط به منظور فریب افکار عمومى جهان اسلام و سودجستن از سیاست گام به گام در تعقیب اهداف نهایى است و چنانچه همین هشدار امام به خوبى درک مى‏شد، راه بر انواع طرحهاى سازشکارانه‏اى که به خیال خام مى‏خواهند اسرائیل را اسیر تعهدات و توافقهاى بین‏المللى نموده، از این طریق به قیمت واگذارى بخش عمده‏اى از سرزمینهاى اشغالى، نوعى خودمختارى محدود در گوشه‏اى از سرزمین فلسطین به‏دست آورند، مسدود مى‏شد.

تفکیک یهود از صهیونیسم

مى‏دانیم صهیونیزم یک پدیده سیاسى با آرمانهاى جاه‏طلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه است که زیر پوشش مذهب یهود، جلوه مذهبى به خود مى‏گیرد و مى‏کوشد به عنوان ناجى قوم یهود اهداف خود را دنبال نماید. امّا بر اهل نظر پوشیده نیست که ادعاى وحدت نژادى یهودیان جهان ساخته و پرداخته صهیونیستهایى است که
مى‏خواهند با تمسک به این ادعاى موهوم، غصب سرزمین فلسطین و جنایات خود در اراضى اشغالى را توجیه نمایند. و آشکار است که صحنه گردان اصلى این ماجرا در آغاز، استعمار انگلیس بود و اینک جاى خود را به دولتمردان کاخ سفید سپرده است. و تردیدى نیست که استعمار نوین غرب هیچ گاه براى دین خدا و مردم دیندار دل نمى‏سوزاند و جز به منافع استعمارى خویش نمى‏اندیشد. امام خمینى با آگاهى از این
واقعیتها همواره با تفکیک مسأله یهود از صهیونیسم به مقابله با این ترفند برخاسته و نقاب تزویر از چهره مدعیان دفاع از یهودیت برمى‏دارد و صهیونیسم را اساساً جریانى سیاسى که با اصل دیانت و اهداف الهى انبیا در ستیز مى‏باشد معرفى مى‏نماید.

اتحاد امت اسلام، راه نجات فلسطین

امام خمینى همواره بازگشت به اسلام و متحد شدن را شرط نجات فلسطین و جلوگیرى از امیال توسعه طلبانه صهیونیزم دانسته است و با تأکید بر اینکه مسأله اصلى اسرائیل نابود کردن اسلام است، خواستار کنار گذاشتن هرگونه اختلاف و از آن جمله اختلافات مذهبى بود.

اگرچه اکثریت اعراب و مسلمانان ساکن فلسطین، پیروان مذاهب اهل سنت بودند اما امام خمینى به عنوان یک فقیه و مرجع شیعه از هیچ گونه حمایتى نسبت به آنان فروگذار نکرد. و قضیه فلسطین را امرى مرتبط با کیان اسلام مى‏دانست و به همین رو پیوسته همۀ مسلمین بویژه شیعیان لبنان را در کمک به فلسطینیان تشویق مى‏نمود و تأکید مى‏کرد که مشکل فلسطین مشکل جهان اسلام است.

امام خمینى حکمفرمایى عده‏اى اندک از صهیونیستها را بر بیش از یک میلیارد مسلمان جهان ننگ و عار مى‏دانست و مى‏گفت:

«چرا باید یک کشورهایى که داراى همه چیز هستند و داراى همه جور قدرت هستند، اسرائیل با آن عدۀ کم بیاید و به آنها اینطور حکمفرمایى کند؟ چرا باید اینطور باشد؟ جز این است که ملتها از هم جدا، و از دولتها جدا و دولتها از هم جدا، و یک میلیارد جمعیت مسلمین با همۀ تجهیزاتى که دارند نشسته‏اند و اسرائیل آن جنایات را به لبنان مى‏کند و به فلسطین مى‏کند».[3]

این سخن معروف امام خمینى رهبر بزرگ انقلاب اسلامى است که اگر همه مسلمین جمع شوند و هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب مى‏برد. امام مى‏فرمود:

«براى من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همۀ دوَل اسلامیّه و ملتهاى اسلام مى‏دانند که این درد چیست، مى‏دانند که دستهاى اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند، مى‏بینند که با این تفرقه‏ها ضعف و نابودى نصیب آنها مى‏شود، مى‏بینند که یک دولت پوشالى اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده ـ که اگر مسلمین مجتمع بودند، هرکدام یک سطل آب به اسرائیل مى‏ریختند او را سیل مى‏برد ـ مع‏ذلک در مقابل او زبون هستند». [4]

بهره‏گیرى از فرصتها و قابلیتهاى جهان اسلام

امام خمینى در دفاع از حقوق مظلومین فلسطین و در مسیر بسیج ملل اسلامى در حمایت از قیام فلسطینیان معتقد بود که به جاى روى آوردن به مناسبتها و سوژه‏ها و موضوعاتى که ریشه در فرهنگ ملت مسلمان فلسطین ندارند؛ مى‏بایست از متن ایدئولوژى اسلام و قابلیتهاى آن بهره گرفت. اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان «روز جهانى قدس» نمونه‏اى از این رویکرد آگاهانه امام خمینى است. ماه رمضان فرصتى است که
جهان اسلام با معنویت حاصل از یک ماه روزه‏دارى مؤمنان و برگزارى مراسم و مجامع مذهبى و تربیتى، آمادگى لازم را براى عطف توجه به مسئولیتهاى خطیر امت در قبال آزادى قبله اول مسلمین به‏دست آورد. و چنانچه موانع سیاسى و تبلیغاتى قدرتهاى استکبارى و ایادى آنان در سرزمینهاى اسلامى با همت مسلمانان رنگ ببازند، روز
جهانى قدس مى‏تواند نقشى بسیار تعیین کننده در اتحاد ملل اسلام و بسیج و تهییج نیروهاى مسلمین براى آزادى قدس شریف ایفا نماید.

احیاى حج ابراهیمى و توجه به فلسفه واقعى حج که در قرآن مجید «قیام للناس» نامیده شده است. و تأکید بر مراسم برائت از مشرکین به عنوان جزئى تفکیک‏ناپذیر از روح حج واقعى و مناسک آن، نمونه‏اى دیگر از قابلیتهاى جهان اسلام در باور امام خمینى است که براساس آن هرگاه کنگره جهانى حج که مرکز توجه و تمرکز میلیونها
نفوس از مسلمین سراسر عالم از همه فرق و مذاهب آن است، فلسفه واقعى خویش را باز یابد و به کانونى جهت شناخت مشکلات جهان اسلام و افشاى طرحهاى خائنانۀ دشمنان اسلام و ایادى آنان تبدیل شود. قهراً مسأله فلسطین و اشغال اراضى مسلمین به‏وسیله مشتى صهیونیست نیز به عنوان یکى از مهمترین دردهاى جهان اسلام در صدر مسائل قرار خواهد گرفت و از طریق کنگره حج مى‏توان حمایت و همدلى مسلمین عالم
را پدید آورد و امکانات دنیاى اسلام را براى حل ریشه‏اى این زخم کهنه بسیج نمود. و دقیقاً به خاطر همین قابلیتها و پیامهاى بیدارگر امام خمینى است که امریکا و اروپا و اسرائیل طى سالهاى گذشته توان خویش را براى مقابله با مشى امام خمینى و نظام جمهورى اسلامى به کار گرفته‏اند؛ و با سودجستن از وابستگیها و موقعیت متزلزل برخى
حکومتهاى ضدمردمى در ممالک اسلامى مى‏کوشند تا از ابلاغ پیام احیاگر اسلام ناب محمدى(ص) جلوگیرى نمایند و با انواع شیوه‏ها از تبلیغات سوء علیه اهداف انقلاب اسلامى گرفته تا تهمتها و ترورها و فشارهاى جهانى و کشتار زائران خانۀ خدا به جرم فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل، در تلاشند تا دامنه امواج انقلاب اسلامى را محدود
سازند و دولت غاصب اسرائیل را در قلب جهان اسلام تثبیت نمایند. اما قیام اسلامى مردم فلسطین نشانه‏اى است بر این واقعیت که پیام امام و نهضت الهى او به مخاطبان اصلى آن رسیده است.



[1] )) همان؛ ج 3، ص 2.

[2] )) صحیفۀ امام؛ ج 13، ص 89.

[3] )) صحیفۀ امام؛ ج 10، ص 417ـ418.

[4] )) همان؛ ج 9، ص 274.

. انتهای پیام /*