سرانجام در روز 12 بهمن سال 1357 ه. ش امام خمینی در شرایطی تصمیم به بازگشت به وطن گرفته بود که همه جا خبر از بستن فرودگاه، انفجار هواپیما و کودتای خونین نظامیان بود. دوستان، نگران جان امام بودند و توصیه به تعویق سفر تا تأمین شرایط داشتند. دشمنان انقلاب نیز که حضور امام در ایران را به منزله پایان حتمی کار خویش می دیدند؛ به هر شیوه و وسیله ای متوسل شدند تا رهبر کبیر انقلاب از این سفر سرنوشت ساز منصرف شود، بدان امید که در این فاصله راهی برای خاموش کردن شعله های قیام در داخل کشور و یا خاموش کردن صدای رهبری آن در خارج بیابند. اما غافل از آنکه موسایِ انقلاب، تصمیم خویش را گرفته است و عزم آن کرده تا کار فرعون زمانه را در سرزمینی که قلوب مردمانش آکنده از عشق به امیر مؤمنان و سالار شهیدان (ع) است یکسره کند و روند تقسیم بندی ظالمانۀ سیاست جهانی را به نفع دین باوران و خداخواهان تغییر دهد. و در این تصمیم و ماجرای شگفتی آفرین نیز، همچون تصمیم هجرت به پاریس، احمد، مشاور امام، یار امام، همراه امام و فدایی امام است. او همچون گذشته، تمهید مقدمات این سفر، تغییر هواپیمای حامل امام، انتخاب همراهان و کنترلها و مراقبت های لازم را هوشمندانه هدایت کرده است تا ناخدای کشتی انقلاب در طوفان صدها حادثه ای که هر لحظه امکان وقوع آن می رفت به سلامت در ساحلی که میلیون ها نفوسِ انقلابی به انتظار ایستاده اند، رحل اقامت گزیند.
قامت افراشتۀ مردی که عزت و استقلال امت اسلامی را در دستهای مهربان خویش به ارمغان آورده است، بر پلکان هواپیما که ظاهر شد اشک شوق از دیدۀ منتظران فرو غلطید، 14 سال دوران سخت انتظار به پایان رسیده بود. دوشادوش خمینی کبیر، سیمای مهربان احمد نیز چون ماه در کنار خورشید، فروزان و آشکار بود. او سالهای سال است که گوهر حقیقت را در وجود خمینی یافته؛ با خمینی زیسته؛ دوران سخت تنهایی را با عشق خمینی و در راه او مبارزه کرده، و اکنون با خمینی آمده است تا در غرس نهال حکومت اسلام، این آرزوی دیرین شیعه، مشارکت کند. او آمده است تا در لحظه لحظۀ رویش این شجرۀ طیبه ای که انشاءالله شکوفه هایش عطرافشان مقدم مهدی موعود (عج) خواهد شد، باغبان پیر انقلاب را همراهی کند.
قلب تپندۀ انقلاب اسلامی در ساعت 10 بعد از ظهر 12 بهمن 1357 در مدرسۀ علوی و رفاه تهران مستقر گردید. این مکان تا اسفند همان سال که امام خمینی به همراه فرزند و مشاور امینش احمد عازم قم گردید، محل هدایت و فرماندهی امور انقلاب در پرماجراترین روزهای آن بود. در همین مکانِ بسیار ساده و مردمی بود که تصمیم های اساسی مربوط به ادامۀ انقلاب و چگونگی از کار انداختن ماشین جنگی رژیم شاه و خنثی کردن توطئۀ کودتای آمریکا گرفته شد. چند روز پس از استقرار امام در همین محل بود که با وجودِ دولت دست نشاندۀ بختیار و اعلامیه های رسمی کاخ سفید و دولت های اروپایی در حمایت از وی، امام خمینی دولت موقت انقلاب را تشکیل داد و فرمان راه ندادن وزرای غیر قانونی شاه به وزارتخانه ها و انحلال مجلسین فرمایشی شاه را صادر کرد، و کمیته های انقلاب را تشکیل داد و در همین محل بود که روزانه ده ها هزار تن از مشتاقانِ دیدار با امام از سراسر کشور به حضور رهبر محبوب خود می شتافتند. و در همین محل بود که اولین شبکه تلویزیونی سیمای انقلاب، در حالی که ارتش شاه رادیو تلویزیون را در محاصرۀ خویش داشت، راه اندازی شد. و از همین مکانِ خاطره انگیز در تاریخ انقلاب بود که در روز 21 بهمن، حضرت امام خمینی با فتوایی کوتاه، فرمان شکستن حکومت نظامی و حضور مردم در خیابان ها را صادر کرد. و ظرف چند ساعت پس از این فتوا بود که اساس نظام عفن و کهن شاهنشاهی از ایرانِ اسلامی برچیده شد و ژنرالهای آمریکایی و مستشاران نظامیِ بزرگترین قدرت هسته ای جهان در حسرت کودتا ماندند و با خفّت و زبونی از مهلکه گریختند.
رهبران رژیم اشغالگر قدس و سران کفر در کاخ سفید، از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن رسماً به عنوان زلزله ای که ارکانِ هستیِ غرب و اسرائیل را به لرزه درآورده است، یاد کرده اند. بعد از پیروزی انقلاب بود که بی سابقه ترین فراخوان، از چپ ترین رژیم ها گرفته تا دولت های اروپایی و دست نشاندگان آمریکا در کشورهای دیگر، برای رویارویی با پدیده ای نوظهور – و ناشناخته از دید آنان – علیه انقلاب اسلامی متحد شدند. امواج فتنه ها بالا گرفت. طوفان های سهمگین توطئه و نفاق از هر سو زبانه کشید. بیرقهای سرخ و سیاهِ وابستگی و تفرقه افکنی توسط گروهکهای ملحد و منافق در گوشه و کنار کشور افراشته شد و سر نخ همۀ توطئه ها به سفارت آمریکا در تهران می رسید. برخی از سران و اعضای دولت موقت انقلاب برخلاف میثاق اولیه شان با امام به جای برخورد امام گونه و انقلابی با شرایط و مقتضیاتِ پس از پیروزی، راه مماشات و سازش و ضعف در پیش گرفتند و از انحلال کمیته های انقلاب و دادگاه های انقلاب و نهادهایی که برای صیانت از انقلاب تشکیل شده بود – و چند روزی از تأسیسشان نمی گذشت – سخن می گفتند. فرمان امام در بسیج ملت برای سازندگی و ترمیم خرابی های به ارث رسیده از 57 سال خیانت دودمان ننگین پهلوی، شور و شوقِ کار و تلاش را در همه جای کشور برپا ساخته بود اما ضعف های دولت موقت، طمعِ عوامل ستون پنجم و گروهک های ضد انقلاب را که در کردستان و گنبد و مناطق دیگر نغمه های فتنه انگیزی را ساز کرده بودند، تشدید می نمود. اما هیچ یک از این مشکلات و بحران های داخلی، و آن همه هیاهوی تبلیغاتی و اتحاد دشمنان خارجی قادر نبودند اندک تأثیری در ایمان استوار کشتیبانِ انقلاب اسلامی بگذارند. او اینک عزم خویش را بر استقرار هر چه سریعتر ارکان نظام جمهوری اسلامی و تشکیل حکومت الهی جزم کرده است.
بدین ترتیب این ایام، مدرسۀ رفاه و علوی کانون خنثی سازی توطئه ها و مرکز هدایت امت اسلام در مواجهه با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب گردیده است. تنظیم امور این کانون، همچون دفتر و بیت امام در نوفل لوشاتو و همچون کانون قیام در قم در طول سالهای پس از تبعیدِ رهبری، بر عهدۀ عالمی کاردان و سیاستمداری زیرک به نام «احمد» است که در انجام رسالتِ همراهی با امام و انقلاب لحظه ای آرام و قرار ندارد. او به عنوان یک صاحب نظرِ موردِ اعتماد امام ضمن شرکت در جلساتِ تصمیم گیریهای مهم انقلاب و انتقال پیام های حضرت امام و انعکاس لحظه به لحظۀ رخدادهای انقلاب به ایشان، همچون گذشته یک آن از حفاظت جان امام و مراقبت و سلامتی ایشان غافل نبود. تپش قلب امام، طنین بالندگی انقلاب بود و «احمد» این لیاقت و افتخار را نصیب برده بود تا لطف و ارادۀ حق تعالیٰ را در حفظ این قلب نورانی وسیله باشد. اگر اسناد و کتاب های مربوط به کودتاهای نافرجام علیه نظام اسلامی و رهبری آن و طرح های ترور و سوء قصد نسبت به جان امام مرور شوند و اگر روزی تمامی اسناد و مدارک این گونه تلاشهای عوامل بیگانه منتشر شوند، نقش برجستۀ احمد در ناکام ساختن دشمنان آشکارتر خواهد شد.
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی در تاریخ 10 اسفند 1357 همراه با حضرت امام خمینی (رض) عازم قم گردید و او بلافاصله وسایل و زمینه های لازم را برای هدایت امور انقلاب و تنظیم امور بیت و دفتر امام و تأمین شرایط برای ارتباط های گستردۀ امام با مردم و مسئولین که روزانه در نوبت های متوالی به دیدار امام در قم می شتافتند، فراهم نمود. او نخستین کسی بود که با عشق و اعتقادی وصف ناپذیر، فرامین و رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب را به مراکز ذیربط منتقل می کرد و در پیگیریِ انجام آنها لحظه ای آرامش نداشت. او خود در به ثمر رساندن این انقلابِ شکوهمند سالها مبارزه کرده بود و اکنون به عنوان صاحب نظری کارآزموده، در بسیاری از زمینه های انقلاب مورد مشورت حضرت امام و ارگان ها و مقامات مسئول کشور بود. بجز در مواردی که از سوی امام مأموریت می یافت، لحظه ای از امام جدا نمی شد. معنای زندگیش را با بودن در کنار خورشیدِ هدایتِ امام می دید و هیچ مقام و موقعیتی را به این افتخار ترجیح نمی داد. نوع مدیریت احمد برای کسانی که از نزدیک با وی کار کرده و آشنا بوده اند واقعاً نمونه و الگو بود. او با انتخاب افراد مطمئن و آزموده، دفتر و بیت حضرت امام را با کمترین نیرو و صرف کمترین هزینه، چنان کارآمد ساخته بود که تمامی نیازهای اطلاعاتی و ارتباطی رهبرِ بزرگترین انقلابِ معاصر را همین تشکیلات کوچک تأمین می کرد. از بروکراسی و آفات نظام اداری در آن خبری نبود. بررسی حجم انبوه کارهای روزانه دفتر، از مطالعه صدها نامه ارسالی مردم گرفته تا تنظیم دیدارهای مکرر و متوالی اقشار جامعه با امام و تنظیم ملاقات های مسئولین و انتقال لحظه به لحظۀ پیام های امام و انعکاس اخبار و رویدادهای ایران و جهان به رهبر انقلاب و تنظیم امور مالی و وجوهات شرعی و مسائلی از این قبیل، با وجود حساسیت ها و مسائل امنیتی و حفاظتی و مراقبت های پزشکی و... مقایسه این حجم از کارها با تعداد نیروهای دفتر امام (حدود 20 نفر) و فضا و امکانات بسیار محدود و مختصر آن، خود نمونه ای است از مدیریتی که ویژه رهبران الهی و شخصیتی همچون امام خمینی است و احمد در مکتب چنان پدری تربیت یافته بود. حقیقتاً در رشته مدیریت بحران ها باید اصول و منش و رفتارهای امام خمینی که جلوه های بسیاری از آن را در مدیریت یادگار عزیزش مشاهده می کنیم مورد بازشناسی و حتی تدریس واقع شوند تا مشخص گردد که چه تفاوتهای اساسی و ماهوی بین نظام مدیریت الهی که منبعث از عشق و ایمان و انگیزه های معنوی است با نظامهای مرسوم و متداول در میان است.
دوران یکسالۀ اقامت امام خمینی در قم در فاصله اسفند 57 تا بهمن 1358 که آن حضرت بر اثر عارضه قلبی عازم بیمارستان قلب تهران (شهید رجایی) گردید، دوران دشوار تحولات اساسی در نظام سیاسی و اجتماعی ایران بود. در همین مقطع، رفراندوم بی سابقۀ جمهوری اسلامی و انتخابات خبرگان قانون اساسی و انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی برگزار گردید و ارکان نظام اسلامی در همین دوران شکل گرفت و این همه در حالی اتفاق افتاد که صف بندی گسترده در جبهه دولت های خارجی علیه انقلاب آغاز شده بود و در داخل کشور نیز عوامل گروهک ها از هر آشوب و فتنه ای حتی آتش زدن خرمن های گندم روستائیان نیز دریغ نداشتند، روزنامه ها هنوز جولانگاه اصحاب چپ و راست بودند. نه هیچ یک از آنچه که برشمردیم و نه غائله حزب خلق مسلمان و غائله هایی از آن قبیل نتوانستند در اراده ملت ایران که گوش به فرمان امامشان در جبهه سازندگی به تلاش برخاسته بودند تأثیر بگذارد و احمد را در دفاع از انقلاب امام و رو در رو شدن با غائله ها و بخصوص مواجهه با کینه توزیها و دسیسه های روحانی نمایان مخالف امام و انقلاب، سهمی بسزا بود.
.
انتهای پیام /*