نورا حق پرست
یک راه بهتر
یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچکس نبود ، پاییز بود . دشت بزرگ و سرسبز زیر نور خورشید می درخشید . موش کوچولو شاد و خندان ، لابه لای سبزه ها سرک می کشید و این طرف و آن طرف می رفت . ناگهان ، فریادی کشید و توی یک گودال افتاد . موش کوچولو ته گودال آه و ناله می کرد؛ ولی هیچکس صدایش را نمی شنید ، موش کوچولو دور و برش را گشت تا راهی پیدا کند و از گودال بیرون بیاید چشمش به شاخه ی درختی افتاد که یک سر آن توی گودال آویزان شده بود . شاخه را گرفت و خودش را بالا کشید .
سرش را که از گودال بیرون کرد ، لابه لای علفها و سبزه ها ، دو تا گوش دراز و سفید دید . گوشهای دراز و سفید مال پشمکی بودند . فهمید که چرا توی گودال افتاده است . پشمکی بچه خرگوش چاق و کوچکی بود که از بچه خرگوشهای دیگر زبر و زرنگتر بود . بهتر و تندتر از همه زمین را می کند . اما حیف ، به جای اینکه از زرنگیش استفاده بکند و در کندن زمین و درست کردن لانه به دیگران کمک بکند ، اینجا و آنجا گودال می کند . بعد خودش گوشه ای
فن آوری پزشکی با اختراع پرتو ایکس ، رشد و پیشرفت خود را آغاز کرد . امروزه آخرین دستاورد های علمی در خدمت فن آوری پزشکی قرار گرفته است .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 305صفحه 33