مجله کودک 78 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 78 صفحه 7

دیگری کوچ کرده بودند، دوباره برمیگردند و به زندگی ادامه میدهند. زندگی ما انسانها هم درست مثل شکوفه زدن درختها در بهار و بازگشت پرندگان مهاجر به آشیانههاست. امید به ما کمک می کند تا زمستانهای سخت زندگی را پشت سر بگذاریم تا بهار از راه برسد و دوباره زندگی کنیم. بهار به ما یاد میدهد که سختی ها و مشکلات هرچقدر هم که بزرگ باشند، بالاخره چارهای ندارند جز اینکه روزی جای خود را به خوشیها بدهند. درست مثل زمستان که هرچقدر هم سخت باشد چارهای ندارد و بالاخره جای خود را به بهار و زیبائیهایش میدهد.» در ابتدای صحبتهایتان گفتید که احساس می کنید امروز قرار است دوباره به دنیا بیائید. مگر ما انسانها چند مرتبه به دنیا میآئیم؟ حاج مرتضی ، پدر آقای ایوبی می گوید: « بگذارید من پاسختان را بدهم. ظاهراً همة انسانها فقط یکبار به دنیا میآیند و یک بار هم از دنیا میروند. امّا حقیقت زندگی این است که انسانها هرکدام میتوانند چندبار متولد شوند و دهها و صدها بار زندگی را از نو شروع کنند. مثلاً خود من معتقدم که تا حالا بیشتر از شصت بار به دنیا آمدم!» میپرسم: «چطور؟» پاسخ میدهد: «من تا امروز از خدا حدود شصت سال عمر گرفتهام و هر سال موقع تغییر سال و آغاز بهار احساس میکنم که باید زندگی را از نو آغاز کنم. بنابراین هرسال من از خدا عمر دوبارهای میگیرم و آغاز هر سال روز تولد من است. البتّه زندگی دوباره فقط در فصل بهار آغاز نمیشود . حتّی ممکن است در سردترین شبهای زمستان یا داغ ترین ظهرهای تابستان هم بعضی اتفاق ها باعث تولّد دوباره ما شود. درست مثل علی پسرم که امروز با تولّد اولین فرزندش احساس میکند که دوباره به دنیا آمده است...» هنوز صحبتهای حاج مرتضی به پایان نرسیده است که صدای خانم پرستار، حرفهای او را ناتمام میگذارد. خانم پرستار رو به علی آقا می کندو می گوید: « مبارک است انشاءالله دختر خانمتان به دنیا آمد!» چهرة علی آقا گل میاندازد. خنده بر لبهایش مینشیند و اشک شوقی که در چشمهایش حلقه زده؛ روی گونههایش میریزد. حاج مرتضی فرزندش را در آغوش میگیرد و آمدن کودک تازه رسیده را به او تبریک میگوید. راستی فکر می کنید علی آقا نام دختر کوچولویش را چه میگذارد؟ خود او میگوید : «قبلاً با خانمم قرار گذاشته بودیم که اگر فرزندمان دختر بود نام او را بهاره بگذاریم تا همیشه مثل بهار زندگیاش ، بهاری باشد.»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 78صفحه 7