ساعت خواب
· ناصر کشاورز
من دوست ندارم.
شب زود بخوابم.
یک ربع گذشته،
از ساعت خوابم.
شب دیر می آید،
بابای من از کار.
من خوابم و خسته،
او خسته و بیدار.
ای کاش بداند،
هستیم به یادش.
ما هم نگرانیم،
از کار زیادش.
همراه خیالات،
در زیر پتویم.
خوب است برایش،
یک شعر بگویم.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 301صفحه 10