گردن قرمز بافت. بعد یک کلاف نخ زرد برداشت و برای غول یک کلاه زرد بافت. یک جوشانده ی چهار گیاه هم درست کرد. غول، شال گردن قرمز را دور گردنش پیچید. کلاه زرد را هم روی سرش گذاشت. جوشانده ی چهار گیاه را خورد و حالش کمی بهتر شد. پیره زن گفت:« حالا به خانه برو و استراحت کن. خوب خوب می شوی!» غول گفت:« چشم!» و به طرف خانه به راه افتاد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 460صفحه 6