مجله خردسال 460 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 460 صفحه 5

غولی که سردش بود سرور کتبی یکی بود، یکی نبود. یک غول بود. سردش بود. تیک تیک تیک... از سرما می لرزید. دنبال یک شال گردن می گشت. باران آمد. بعد از باران رنگین کمان توی آسمان پیدا شد. غول رنگین کمان را برداشت و مثل شال گردن دور گردنش پیچید. کمی بعد، رنگین کمان رفت و شال گردن غول غیب شد. تیک تیک تیک، غول از سرما لرزید. چشمش به شاخه ی درخت افتاد. شاخه دراز بود. غول، شاخه را برداشت و دور گردنش پیچید. اما شاخه نرم نبود. گرم نبود. غول شاخه را از گردنش باز کرد. تیک تیک تیک غول از سرما لرزید. چشمش به یک مار افتاد. مار دراز بود. غول، مار را برداشت و دور گردنش پیچید...فش...فش... مار نیشش را نشان داد. غول ترسید و مار را از گردنش باز کرد. کوخو... کوخو...غول سرما خورد. سرفه کرد. به یک پیره زن رسید. پیره زن گفت:« چی شده؟ چرا سرفه می کنی؟» غول گفت:« سرما خوردم. شال گردن نداشتم.» پیره زن گفت:« غصه نخور!» پیره زن یک کلاف نخ قرمز برداشت و برای غول یک شال

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 460صفحه 5