باد وپنجره
پنجره باز بود. باد پرده را کنار زد و آمد توی اتاق. با موهایم بازی کرد و توی اتاق چرخید. مادرم آمد و پنجره را بست.
من توی اتاق بودم و باد دور درختها میچرخید و با شاخههایشان بازی میکرد.
خوش به حال درختها که خانهشان پنجره ندارد!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 455صفحه 19