گرگ
مرجان کشاورزی آزاد
گرگ رو به روی نویسنده نشست و گفت:«برایم قصهای بنویس که گرگهایش بد نباشند!»
نویسنده گفت:«خرگوشها را نمیخوری؟»
گرگ گفت:«وقتی گرسنه باشم میخورم.»
نویسنده گفت:«برهها را نمیخوری؟»
گرگ گفت:«وقتی گرسنه باشم می خورم.»
نویسنده نوشت:
یکی بود، یکی نبود. یک گرگ بود که خیلی راستگو بود. او وقتی گرسنه بود، خرگوش ها و برهها را میخورد. گرگ هیچ وقت دلش نمیخواست بد باشد، اما حیف که همیشه گرسنه بود!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 415صفحه 18