فرشتهها
مادرم یک دوست دارد که پرستار است. او در یک بیمارستان کار م یکند. یک روز من
و مادرم م یخواستیم به خان هی دوست او برویم. مادرم یک جعبه شیرینی خرید تا برای
امروز روز تولد حضرت زینب(س) »: مادرم گفت «؟ چرا شیرینی خریدید »: او ببریم. گفتم
و روز پرستار است. شیرینی خریدم تا هم روز پرستار را به او تبریک بگوییم، هم تولد
چرا روز تولد حضرت زینب(س) روز »: پرسیدم «. حضرت زینب(س) را جشن بگیریم
حضرت زینب(س) خواهر امام حسین(ع) زنی مهربان، »: مادرم گفت «؟ پرستار است
شجاع و فداکار بودند و در کربلا با وجود غم و رنجی که داشتند، از زخم یها و کودکان
«. مراقبت کردند. برای همین هم روز تولد ایشان روز پرستار است
روز تولد حضرت زینب(س) به من و مادرم خیلی خوش گذشت. ما چای و شیرینی
خوردیم و من با بچ هی دوست مادرم بازی کردم. دوست مادرم خیلی مهربان بود. مثل
همه ی پرستارها.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 378صفحه 8