مجله خردسال 322 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 322 صفحه 19

می دود و به دنبالش می دود و فریاد زد : « وای الان ، کوچولو را می خورد ! » ، صدای را شنید و بال بال زنان دوید ، می دوید ، می دوید ، می دوید و پشت سر همه می دوید . ناگهان نفسش بند آمد و آفتاد روی زمین ، بی چاره نمی دانست به دنبال و بدود یا به کمک کند . همین موقع صدای خنده ی به گوش رسید که با شادی فریاد می زد : «جانمی جان !من برنده شدم ! و با تعجب به هم نگاه کردند . کوچولو به گفت : «حالا از این جا تا خانه را مسابقه بدهیم ! » گفت : یک ، دو ، سه ، . . . » و هر دو به طرف خانه دوید . آن ها به سرعت از جلوی چشم و رد شدند . ، به کمک کرد تا از جا بلند شود . بعد هر دو به خانه برگشتند ، خسته و نفس زنان . اما کوچولو ، سر حال و شاد مشغول بازی بود بازی با ! گفت : « همه ی ها بد نیستند ! » خندید و گفت : «و همه ی ها ، مثل کوچولو بازیگوش نیستند ! »

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 322صفحه 19