دست کودک را در دست بگیرید و در حال بازی با انگشتان او این شعر را بخوانید.
قصه های پنج انگشت
· مصطفی رحماندوتس
اولی داشت نگاه می کرد.
آهویی دید
دومی دنبالش دوید
سومی پس چیکار کرد
دوید و دوید تا آهو را شکار کرد
چهارمی هم دیگ آورد
گوشت آهو را بار کرد
الو، الو گوشت و پلو
بخور، بخور، هپلو هپو
پنجمی که خوابیده بود
از جا پرید، چیزی توی سفره ندید
گریه می کرد« اوهو!اوهو
پس غذای من ، کو، کو، کو؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 307صفحه 27