قصه های پنج انگشت
مصطفی رحماندوست
اولی گفت:«آهای آهای خبردار
دارم می رم به بازار»
دومی گفت:«پول که داری
زنبیل و کیسه بردار»
سومی گفت:«گوشت بخر و نان بخر
گوجه و بادمجان بخر»
چهارمی گفت:«سبزی و شیر و میوه
کم بخر، ارزان بخر»
این کپلو گفت:«نه بابا!
میوه چیه؟سبزی چیه؟
شیرینی بخر با شکلات
بستنی و قند ونبات!»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 304صفحه 27