زنبور خروس پرنده پروانه
با معرفی شخصیت های داستان به کودک ، از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند
راه خانه
یکی بود،یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود
برای گردش به دشت رفته بود که راه خانه را گم کرد. ناگهان را دید که بالای سرش پرواز می کرد. فریاد زد:« جان!صبر کن!» پایین آمد و کنار نشست. گفت:«راه خانه ام ر گم کرده ام. تو می دانی من از کدام طرف باید بروم؟» پرسید:«خانه ات کجاست؟» گفت:«در دهکده ای نزدیک یک شهر پر از گل.» گفت:«صبر کن از بپرسم او نشانی گل ها
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 302صفحه 18