به آسمان نگاه کرد و گفت:«پس کجا بروم، با کی دوست بشوم؟» که
یک دفعه صدای جیک جیک شنید. جوجه زرده گفت:«دوست من
میشوی؟» نینا گفت:«اگر دوست شویم، باهم بازی کنیم، اگر یک وقت
من باختم،آن وقت چی ؟» جوجه زرده جیک جیک کرد و گفت:«اون وقت
میگم؛این فقط یک بازی بود! حالا بیا سه تایی بازی کنیم.» و دامن نینا را کشید و او را
پیش نینی برد.
نی نی که تنها نشسته بود، تا نینا را دید از جا پرید و گفت:« میآیی بازی؟» جوجه زرده
گفت:«منم بازی! منم بازی!» بعد سه تایی دویدند و عروسک را سوار ماشین کردند،
توپ را هم دادند به دستش،طناب را بستند به ماشین و سه تایی آن را کشیدند و بیب بیب
دور خانه راه رفتند!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 234صفحه 6