
صدا کردن. حالا دیگر هم بیدار شده بود. ، قرقرقر پرههایش را چرخاند و گفت: «وای؟ من خیلی خستهام. چرا نمیگذارید بخوابم. و گفتند: «ما نمیگذاریم؟ این است که این وقت شب سرو صدا میکند. به گفت: «تو چرا نمیخوابی؟» جواب داد: «هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. نمیتوانم بیکار بمانم پس آهنگ میزنم!» خمیازهای کشید و گفت: «وقت خواب است. وقت خواب است. کمی فکر کرد و گفت: «من میدانم چه طوری را بخوابانیم!» و با تعجب پرسیدند: «چه طوری؟ گفت:«اگر کمک کنید و با هم در کمد را باز کنیم، خودتان متوجه میشوید چه طوری؟» و و
میخواستند در کمد را باز کنند که گفت: «وقت خواب است. وقت خواب است!»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 61صفحه 18