![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/138/138_18.jpg)
........ از راه رسید تا میوه های .......... و ..... را بچیند.
او میوه ها را چید و توی سبد ریخت. ........ و ..... و ..... هم قاطی میوه ها رفتند توی سبد.
................... را از لابه لای میوه ها برداشت و گفت:« تو چرا ترسیدی و سبز ماندی؟»
......... خیلی ترسیده بود. به .......... نگاه می کرد و چیزی نمی گفت.
.........، .......... را کنار گذاشت و گفت:« میوه ی کال و نرسیده را هیچ کس دوست ندارد.» بعد سبد را برداشت که برود. .......... و ... از سبد بیرون پریدند و رفتند پیش ........ .
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 36صفحه 18