
من خوابم نمیاد!
«ناتان» از این که به رختخواب برود و بخوابد، متنفر بود. هر شب موقع خواب، ناتان بهانهای پیدا میکرد تا به رختخواب نرود و نخوابد او فریاد میزد: «آخه من خسته نیستم!» و جیغ میکشید که: «من نمیخواهم بخوابم.» و برای این که حرف خود را به کرسی بنشاند، خودش را کف اتاق میانداخت و گریه و زاری میکرد.
یک شب خواهرش از او پرسید: «میخواهی خرس پشمالو را بدهم تا پهلوی آن بخوابی؟»
ناتان گفت: «ازش خوشم نمیاد.»
پدرش گفت: «میخواهی پشتم بنشینی و یک دور حسابی اسب سواری کنی؟»
ناتان گفت:«باید دربارهی آن فکر کنم.»
مادرش گفت: «اصلاً من خودم تو را به رختخواب میبرم و ده بار میبوسمت و برایت یک لالایی قشنگ میخوانم تا بخوابی.»
موضوع تمبر: تمبر مشترک کنیا و اوگاندا (مستعمره انگلستان)
قیمت : 5 واحد
سال انتشار: 1922
مجلات دوست کودکانمجله کودک 395صفحه 14