
کرد آسمان، با چشمِ خورشید
در چشمهای من نگاهی.
گفتم، مگر، ای آسمان، من
با حرفِ خود کردم گناهی؟
او گفت: نه، امّا نگاهت
انگار حرف دیگری داشت.
ما را چرا میدید کوچک؟
از ما مگر بالاتری داشت؟
گفتم: بله. در سینة من
مهر پدر صد آسمان است.
در چشم من بالاتر از او
تنها خداوند جهان است!
کاپیتان و ایوا خوشحال و شادان از او میخواهند که گلدان را بیاورد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 375صفحه 7