صبحگاه روز 21 اسفند 1373 خبر بستری شدن یادگار امام، نخست موجی از نگرانی در جماران و دقایقی بعد در شهر تهران و پس از آن در سرتاسر ایران پدید آورد و ساعاتی بعد با پخش خبر، بطور رسمی از صدای جمهوری اسلامی، در ایران غوغایی برپا شد که تنها نمونه آن را در پخش خبر بیماری امام دیده بودیم. گزارشات بعدی حاکی از آن بود که عارضه قلبی و تنفسی ناگهانی در حالت خواب سبب ایست کامل قلب و تنفس برای لحظاتی گردید و همین امر موجب بروز سکته مغزی شده است. خانوادۀ معزّز و رنجکشیدۀ آن مرحوم، که خود در یکایک رنجهای دوران مبارزه و فداکاریهای یادگار امام سهمی برابر با او داشته است، به محض اطلاع، درخواست کمک میکند و با توجه به مجاورت منزل با بیمارستان تخصصی قلب و عروق (بقیةالله) بلافاصله امدادگران حاضر شده و پس از اقدامات ضروری امدادی، به فوریت او را به بیمارستان منتقل میکنند و با استفاده از تجهیزات کامل بخش سی. سی. یو فعالیتهای فوری پزشکی آغاز میشود و لحظاتی بعد اطباء متخصص و برجسته، از تخصص های مختلف به محض شنیدن خبر، سراسیمه خود را بر بالین آن عزیز میرسانند و کار تشخیص و مداوا آغاز میشود. فضای عمومی کشور با پخش اخبار صادقانه ولی نومیدکنندۀ تیم پزشکی چنان غمگرفته و حزنآلود میشود که توصیف آن جز با بودن در آن فضا و همنوا شدن با مردم ممکن نیست و قلم از بیانش عاجز است. مردم دسته دسته و فوج فوج برای برپایی مراسم دعا و تضرع بدرگاه خداوند عازم مساجد و امکان مذهبی میشوند. کوچههای جماران و خیابانهای اطراف آن در تمام ساعات شاهد بسیجیان و خانوادههای شهدا و دلدادگان کوی خمینی است که خانه و کاشانه را رها کرده و سر بر دیوار نهاده و بغض خویش را آهسته گریه میکنند مبادا کسی تصور کند که دیگر تفسیر کلام خمینی را از «احمد» نخواهد شنید. احمد تجسمی است از روح زیبای خمینی.
پنج روز سرتاسر ایران و هر جا که در جهان نام مبارک خمینی به بزرگی برده میشود، دستهای میلیونها انسان مؤمن به دعا و فریاد استغاثه بلند، و صدای هق هق گریه از دلهای شکسته در کوچه پس کوچههای جماران بتدریج بلندتر، و فضای حزنانگیز ایران هر لحظه اندوهبارتر، و دلهره و اضطرابها هر آن افزونتر، و نذر و نیازها فراوان و بیشمار میشدند. سیل نامهها به جماران و دفاتر مسئولین نظام و صدا و سیما سرازیر بود، مردمانی که قدر خمینی و قدر خاندان او و نهضت الهی او و یارانش را میشناختند ایثارگرانه و با التجاء و التماس خواستار اهداء قلب و اعضای حیاتی بدن به فرزند امامشان بودند.
به هر حال پس از پنج روز، تلاش خستگیناپذیر تیم پزشکی نتیجهای نبخشید و «احمد خمینی» همان کسی که نامش، و یادش و تصویرش و فداکاریهای بیمانندش تا ابد در کنار نام مبارک «امام خمینی» در قلب و روح و روان عاشقان انقلاب اسلامی پرجلوه و پراثر باقی خواهد ماند، ندای حق را در شامگاه 25 اسفند 1373 لبیک گفت و به آرزویی که در تمام ایام بعد از رحلت امام برای آن لحظه شماری میکرد یعنی ملاقات با پدر در پیشگاه حضرت حقّ، رسید و جهانی از مؤمنترین بندگان خدا را در سوگ خویش عزادار ساخت. «انالله و انا الیه راجعون»
فریاد شیون و زاری دوباره از جماران برخاست، ایران در رثای سردار نامدار نهضت خمینی کبیر یکپارچه میگریست. و چه سوزناک و جانگداز گریه میکردند مردمانی که دیگر عطر خمینی را از وجود نازنین احمد در فضای جماران، و صدای دلانگیز یادگار عصر حماسۀ خمینی را نخواهند شنید. پرچمهای سیاه عزا بر در و دیوار شهرها آویخته شد. فردای آنروز (صبح 26/12/73) دهها هزار تن از پیروانامام از سراسر کشور به تهران آمده بودند تا در مراسم وداع با پیکر مطهر یادگار امام و تشییع و تدفین آن عزیز با صدها هزار زن و مرد تهرانی در ادامۀ راه او و دفاع از ارزشهایی که او مدافع آنها بود و تجلیل از خدمات بیحد و حصر فرزند امام به انقلاب و نظام اسلامی همصدا شوند. انبوه جمعیت میلیونی در قالب هیئتهای عزادار و سینهزن از صبح زود در سرتاسر خیابانهای منتهی به خیابان انقلاب و از آنجا بسوی دانشگاه تهران برای شرکت در مراسم نماز بر پیکر مطهر آن عزیز روانه بودند. جمعیت انبوهی در مراسم وداع با او شرکت کردند و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیةالله خامنهای بر پیکر مطهر همرزم و همراه و یار وفادارش نماز خواند.
پیکر مطهر یادگار امام در داخل ضریح و در جوار مزار مطهر امام بخاک سپرده شد. و بدین ترتیب اسفند، ماه خزان عمر دنیائی احمد و بهار عمر جاودانه او شد.
.
انتهای پیام /*