ساده زیستی امام خمینی (ره) به عنوان رهبر امت اسلام و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران یکی از نقاط برجسته زندگی و مکتب ایشان است. توجه خوانندگان محترم را به چند نمونه کوتاه از ساده زیستی آن مقتدای سفر کرده از زبان یاران و همراهان ایشان جلب می نماییم:
امام در قم که بودند خیلی از شبها به خانۀ شهدا و فضلای حوزه سر می زدند. یک شب بنا بود به منزل یکی از روحانیونی برویم که خانه اش در کوچه ای بود که ماشینهای بزرگ و یا معمولی نمی توانستند به آن وارد بشوند. ما قبلاً کوچه را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که غیر از ژیان ماشین دیگری به آن کوچه نمی تواند برود. یک اتومبیل ژیان تهیه کرده و با امام حرکت کردیم.
در مراجعت دوباره در همان ماشین نشستیم و از آن کوچه تنگ بیرون آمدیم. یکی از برادران یک پیکان تهیه کرده و به امام پیشنهاد شد که بفرمایید در ماشین دیگر سوار شوید چون وضع این ماشین خوب نیست و هوا هم گرم است. امام فرمودند: این ماشین دارد می رود و هیچ طوریش نیست با همین ماشین می رویم.
*********
سطح زندگی امام از نظر تغذیه، اسکان، استفاده از وسایل شخصی و دیگر امور زندگی از افراد طبقه سه جامعه هم پایین تر بود. با اینکه ایشان رهبر یک حکومت بودند و یک شخصیت سیاسی و جهانی داشتند، اما حاضر نبودند حتی کوچکترین قدمی در جهت بسط زندگی شخصی شان بردارند. ما همواره در تأمین نیازهای زندگی امام این ترس را داشتیم که مبادا کالایی تهیه کنیم که از نظر قیمت بالای آن بر ما اشکال گرفته و مورد عتاب ایشان واقع شویم. بارها اتفاق می افتاد که امام به جهت برخی از امور از جمله رنگ آمیزی منزلشان، زیادی مصرف آب و برق و استفادۀ نامناسب از وسایل منزل، از ما بازخواست می کردند.
امام مسئولان دفترشان را موظف کرده بودند که کارهای عمومی و بیت المال را از امور شخصی زندگی جدا کنند. تمام مخارج زندگی شخصی منزل امام از غیر از سهم امام و بیت المال تأمین می شد. ایشان برای امور زندگی خویش جدولی تهیه کرده بودند که مسئولان دفتر طبق آن جدول هر روز موظف به ارائۀ گزارش کلیه خریدها و وسایل شخصی بودند.
منبع: کتاب آئینۀ حُسن، ص:55 ( خاطره ای از حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی انصاری)
**************
امام در زندگی داخلی شان هم یک جهادنفس داشتند؛ مثلاً در نجف که بودند در آن هوای گرم، تقریباً هیچ گونه وسیلۀ رفاهی برای خودشان در نظر نگرفته بودند. گرمای تابستان نجف واقعاً غیرقابل تحمل است و علما اغلب در این فصل به کوفه که یک جای ییلاقی است، می رفتند. اما امام حاضر نبودند که به کوفه بروند. اینها همه برمی گردد به تسلط امام به نفس که بی ارتباط با مسألۀ قناعت و پرهیز از تجملات نیست، امام تا سرحد امکان ساده زیست و صرفه جو بودند.
امام در مسألۀ بیت المال و مسألۀ حق الناس خیلی دقت نظر داشتند، زندگی ایشان طوری بود که فرقی با زندگی یک طلبۀ ساده نداشت. در خرید مایحتاج منزلشان خیلی سفارش می کردند که یک چیزهایی را خریداری کنند تا در حد معمول زندگی طلبه ها باشد. امام می گفتند چیزی را بخرید که همه کس قدرت خریدش را داشته باشد، همیشه تأکید داشتند که خرید را مختصر کنید و در حد ضرورت بخرید، اسراف و زیاده روی نکنید.
منبع: کتاب آئینۀ حُسن، ص 79-78 ( خاطره ای از حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی جماعتی)
**************
هنگامی که امام درس اخلاق می دادند، خیلی از دنیاخواهی و دنیاپرستی مذمت می کردند. گاهی پس از پایان یافتن درس، انسان چنان به دنیا بی علاقه می شد که دنیا در نظرش سفال شکسته ای می شد که هیچ کس به آن توجه نمی کند.
ما در تمام طول عمر امام شاهد بودیم که ایشان چیزی بر اموال خود نیفزودند. تنها ملک مختصری از ارث پدری مانده بود که مزروعی بود. درآمدی که از همان زمین به دست می آمد، خرج می کردند.
زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنی نبود که طلبه لباس ژنده ای بپوشد و خوار شود و یا علامت گدایی در لباسش باشد. امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و می فرمودند عمران و آبادی قلب بامعنویت و توجه به خداست.
منبع: کتاب آئینه حسن،ص 108 (خاطره ای از آیت اللّه جعفر سبحانی)