امام در ماه مبارک رمضان وقتی نجف بودند هر سه روز یک دوره قرآن را ختم می کردند و زمانی که در جماران بودند به خاطر کهولت سن هر ده روز یک بار قرآن را ختم می کردند. در ایام سال ماهی یک بار قرآن راختم می کردند. ایشان همواره با قرآن مأنوس بودند. یک جزء قرآن را هشت قسمت کرده و هر قسمت را در زمان خاصی قرائت می کردند. گاهی مدتها روی یک جمله (آیه) قرآن مکث می کردند.
منبع: کتاب دلیل آفتاب، ص: 154، خاطره ای از حجت الاسلام و المسلمین مرحوم سید احمد خمینی
**********
وقتی در ظلمت و تاریکی نیمه شب آهسته وارد اتاق ایشان می شدم، معاشقه امام با خدا را احساس می کردم، با چنان خضوع و خشوعی نماز می خواندند و قیام و رکوع و سجود می کردند که حقاً وصف ناپذیر است.
اصلاً نمی توانم راجع به آن لحظات صحبت کنم. تنها احساس می کردم که در دل شب، با آن خضوع و خشوع، با چشمان اشکبار، به راز و نیاز با خدا مشغولند. باید بگویم که در آن لحظات، با معشوق حقیقی خودشان معاشقه می کردند. با دیدن آن لحظات، با خودم فکر می کردم که شبِ امام به راستی لیلة القدر است. این حالات امام نه یک شب و دو شب، بلکه یک عمر برقرار بود، چون می گویند که از جوانی این کار جزو برنامه هایشان بوده است.
این را من بخصوص از رمضان سال قبل از رحلتشان، خوب به یاد دارم. بعضی وقتها، هر بار به دلیلی به نزد ایشان می رفتم و سعادت پیدا می کردم که با ایشان نماز بخوانم؛ وارد اتاق که می شدم، می دیدم که قیافه شان کاملاً برافروخته است و چنان اشک ریخته اند که دستمال، کفاف اشکشان را نمی داد و کنار دستشان حوله می گذاشتند. ایشان شبها چنین حالتی داشتند. در نامه هایشان به عبادت خیلی تکیه می کردند، می گفتند: عبادت یک سکوی پرش است. عبادت در واقع معاشقه است بین عاشق و معشوق. در عبادت از یک سو همه ناز است و از سوی دیگر همه نیاز؛ یعنی یک کسی که در نهایت فقر به سر می برد، می ایستد در مقابل کسی که کمال مطلق است و با او سخن می گوید.
در حقیقت انسان عابد و عاشق، کسی است که شب در مقابل خدا می ایستد و می گوید: ای همه ناز! پاسخ بده به اینهمه نیاز. این عبادت عارفانه است. دیگر چنین کسی، چنین شخص دلباخته ای از همه چیز خودش می گذرد؛ نهایتاً از نام خودش و جان خودش نیز فراتر می رود و هستی خود را فنا شدن در معشوق می داند.
منبع: کتاب یک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)،ص: 527، خاطره ای از زبان خانم دکتر طباطبایی