سال 18 - 1317 شمسی که برای تحصیل به قم رفتم، از طلبهها امتحان
میگرفتند. در آن زمان ادارۀ حوزه به عهدۀ سه نفر از علمای بزرگ بود که به علمای
ثلاث معروف بودند.این سه نفر آقایان حجت، خوانساری و صدر بودند که به جهت
پرداخت شهریه از طلاب امتحان میگرفتند. از جمله کسانی که مورد اعتماد علمای
ثلاث بودند و در نتیجه جزو ممتحنین قرار داشتند، امام و مرحوم حاج محمد تقی
زنجانی بودند.
در یکی از جلسههای امتحانی در حجرهای متعلق به طلبهای به نام
صاحب الداری (اهل بروجرد) که در کنار کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه قرار داشت امام و
آقای زنجانی حضور داشتند. یکی از طلبههای تبریزی (یا احتمالاً اهل آستارا) گویا در
موردی از امام نگران شده نامهای توهینآمیز به ایشان نوشته بود امام هم جواب برای آن
طلبه نوشتند و به آقای صاحب الداری دادند تا برای آقای زنجانی بخوانند. چرا که آقای
زنجانی بین طلبههای ترک به حق از احترام بسیاری برخوردار بودند. در آن زمان من هم
برای شرکت در امتحان در آن جمع حضور داشتم. در هنگام خواندن جواب شنیدم که
امام چنین نوشتهاند:
«جناب آقای حاج ... ظاهراً چیزهایی که نوشتهاید، مصلحت در انشا بوده و غرض
جدی نداشتهاید و نعم حکم الله».
منظورشان از انشا حرف است که گاهی ما میگوییم و میخواهیم که آن را انجام
بدهند. اما به طور جدی پیگیر عمل آن نیستیم. معلوم بود آن طلبه حرف ناروایی به امام
نوشته بوده است که ایشان فرموده بودند: مصلحت در انشا بوده و قصد جدی
نداشتهاید. و «نعم حکم الله» را هم میتوان به این ترتیب تفسیر کرد که به خدا واگذار میکنم یا قضاوت اینطور امور با خداست.
منبع: پا به پای آفتاب - ج 2 - ص 292
.
انتهای پیام /*