من پیش آقاى طباطبایى «منظومۀ حکمت» و «اسفار» را در طى هفت سال تا سفر
نفس خواندم و به درسهاى خصوصى ایشان هم مىرفتم. مثل درس تفسیر که تا
سورۀ حجر رفتم. ولى برداشت امام از مطالب الهى و فلسفى و از مطالب محىالدین
عربى چیزى بود که در دیگران ندیدم و سراغ ندارم.
به یاد دارم اوایل یک سال
تحصیلى، یعنى نیمۀ دوم شهریور ماه، از مسافرت برگشتند و درس را شروع کردند.
گویا در این هنگام متوجه شده بودند که یک نفر از آقایان، که خدا رحمتش کند، از
صاحب اسفار بد گفته است. امام آنقدر عصبانى شده بودند که فرمودند: «الاسفار، و
ما ادریک ماالاسفار، اصلاً تو مىدانى که اسفار چیست؟ و صاحب اسفار کیست؟»
معمولاً امام به اینگونه مسائل نمىپرداختند ولى آنقدر ناراحت شده بودند که این
برخورد را کردند.
منبع: پابهپاى آفتاب؛ ج 3، ص 52
.
انتهای پیام /*