امام خمینی(س) در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط ممکن آن روزها و ساعت ها تصمیم به بازگشت به ایران گرفت و علی رغم کارشکنی های بختیار و نامساعد بودن فضای امنیتی و همچنین علی رغم توصیه بسیاری از نزدیگان مبنی اسقاط حکومت به دست مردم و تأمین کامل امنیت، با اطمینانی خاص که نشأت گرفته از تلألو نور توحید در وجودش بود، قاطعانه تصمیم بر بازگشت به ایران گرفتند. در حالی که ملت ایران با چشمانی منتظر و قلبی نگران لحظه به لحظه منتظر آمدن امام بودند.
چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۹
همانطور که در جریان انتقال حضرت امام از پاریس به تهران اضطراب و نگرانی در میان دوستداران و ملت ایران حاکم بود، بلافاصله بعد از حضور امام در ایران توسط باقی مانده های رژیم پهلوی، دستور حکومت نظامی شدید اعلام شد و به این ترتیب احتمال حمله موشکی یا هر نوع ترور به محل اقامت اولیه امام داده می شد. همراهان حضرت امام در آنجا واگویه هایی شنیدنی از آن ساعات و روزها دارند.
چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۳
شنبه, ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۲:۰
مرحوم صادق طباطبایی در خاطرات خود به چگونگی پذیرش رئیس شورای عالی سلطنت به وسیله امام اشاره کرده است.
شنبه, ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۸
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۴
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۶
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۷
دوشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۱
سید محمود دعایی از یاران امام که مسئولیت امور بستگان را در نجف به عهده داشت، از عنایت خاص امام به خودش و گریه ای که از سر شوق کرد، روایت کرده است.
دوشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۰ - ۹:۴۸
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۱
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶
پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۰
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۰
سه شنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۹
یکشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۳
سه شنبه, ۰۷ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۳
شهید قاسم سلیمانی در زندگی نامه خود نوشتش نوشته است: «سال ۵۶ برای اولین بار با اتوبوس به زیارت مشهد مقدس رفتم ... بعد از زیارت به دنبال باشگاه ورزشی می گشتم. چشمم به یک زورخانه در نزدیکی حرم افتاد. یک جوان خوش تیپی که آقاسیدجواد صدایش می کردند، تعارفم کرد. با یک لُنگِ ورزشی وارد گود شدم ... سیدجواد از من سوال کرد: «بچه کجایی؟» گفتم: «کرمان.» اسمم را سوال کرد. به او گفتم. ... اصرار کرد هر روز عصر به باشگاه آن ها بروم ... روز بعد همراه سیدجواد جوان دیگری هم آمده بود که او را حسن صدا می زدند ... سه تایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سیدجواد سوال کرد: «تا حالا نام دکتر شریعتی را شنیده ای؟» گفتم: «نه، کیه مگه؟» سید بدون واهمه خاصی توضیح داد: «شریعتی معلّمه و چند کتاب نوشته. او ضدّ شاهه.» ... دوستش حسن به سخن آمد. سوال کرد: «آیت ا... خمینی رو می شناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «تو مقلّد کی هستی؟» گفتم: «مقلّد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند ... سید و دوستش توضیح مفصلی درباره مردی دادند که او را آیت ا... خمینی معرفی می کردند
دوشنبه, ۰۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۱
دوشنبه, ۰۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۹
دوشنبه, ۰۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۰
دعوت به توحید
راجع به نامه پر خیر و برکت و گویا و پر جاذبه رهبری انقلاب، حضرت امام به آقای گورباچف رهبری شوروی، من احساس می کنم مردم ما و مردم دنیا نیاز دارند که کمی این پیام برایشان توضیح داده شود که این نامه چه اهدافی را دنبال می کرد. مخصوصاً به دلیل اینکه، این اولین پیام رسمی امام به این صورت بود که با خطّ مبارک خودشان نامه بنویسند و هیأتی را اعزام کنند و پیامشان را هم اعلام کنند.
این اولین اقدام از این نوع است که امام فرمودند، برای دنیا هم سؤال زیاد است.
اولاً: ترکیب هیأت، ترکیب جالبی بود، امام یک روحانی عالی مقامی را همراه یک دیپلمات ورزیده مورد اعتماد به همراه یک خانم مبارز و سابقه داری فرستادند که خود گویای طرز تفکر رهبری انقلاب است. اینکه چرا چنین نامه ای در این مقطع از زمان نوشته شده، یک مقداری توضیح می خواهد. زمینه مطلب این است که امام به صورت یک رهبر که حامل پیام اسلام، قرآن و جانشینی معصوم، ولایت فقیه هستند و برای خودشان مسئولیت ارشاد و توضیح معارف آسمانی را قائلند و حقاً هم این مسئولیت را دارند. انقلابی به راه انداختند، انقلاب فرهنگی، انقلاب ما بیش از آنکه یک انقلاب سیاسی باشد، انقلابی فرهنگی و دینی است و رسالت اصلی آن هم، اجرای احکام آسمانی است. ایشان وقتی که با یکی از پدیده های مهم جهانی و تاریخی مواجه می شوند، نباید
یکشنبه, ۰۵ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۳
دعوت به توحید
روزی ساعت تقریبا ۵ / ۱۱ بود که از داخل حیاط عبور می کردم. در این لحظه حاج احمد آقا مرا صدا زدند و فرمودند بروید مهیا شوید باید به قم بروید. به اتاق حاج احمد آقا رفتیم و ایشان مقداری کاغذ از حضرت امام گرفته بودند. آنها کاغذها را به من دادند و فرمودند تکثیر کنید.
هر چیزی که آنجا به ما می دادند اصلا کنکاش نمی کردیم که ببینیم محتوایش چیست ولی هنگام زیراکس برای اینکه اول و آخر آن را تشخیص بدهیم مجبور شدم به کاغذ نگاهی بیندازم و کلمات را ببینم نوشته شده بود مثلا صدر عالیه هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی آقای گورباچف. فهمیدم که موضوع مربوط به اتحاد جماهیر شوروی است پس از آن به آقای جوادی آملی زنگ زده بودند و گفته بودند که نامه را برایتان ارسال می کنیم. از من پرسیدند که کی حرکت می کنی؟ گفتم همین حالا. آنها هم به آقای جوادی آملی گفتند که ساعت دو نامه به منزلتان می رسد. نامه را داخل پاکتی گذاشتیم در آن را چسباندیم. خیلی به من سفارش کردند که فلانی این نامه مبادا گم بشود، حتما اسلحه با خودت ببر و در بین راه اگر ماشین ات پنچر شد این نامه را از خودت جدا نکن. سفارشاتی داشتند. به سمت قم حرکت کردم و حوالی ساعت دو به قم رسیدم و مستقیم به بیت آیت الله جوادی آملی رفتم. ایشان منتظر بودند. خودشان دم در آمدند و استقبال
یکشنبه, ۰۵ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۳
پنجشنبه, ۰۲ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۲
چهارشنبه, ۰۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۴
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۸:۶
یکشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۹
شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۳
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۶
دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۱