پرتال امام خمینی (س): در بخشی از کتاب خاطرات مرحوم دکتر صادق طباطبایی، جلد سوم، صفحات ۲۹۴ الی ۳۰۸ در باره شمارش آراء و اعلام نتیجه رفراندوم به حضرت امام چنین آمده است:
پیشنویس قانون اساسی در تلویزیون
چند روز قبل از برگزاری رأیگیری در سفر به قم به احمد آقا گفتم، مردم اطلاعات زیادی از قانون اساسی ندارند، بخصوص مطالب زیادی این طرف آن طرف نقل میشود. قرار بود مطبوعات در این زمینه موضوع را به بحث بگذارند، اما تعطیلات عید بود و طبعاً عملی نشد. لذا خوب است سه چهار برنامه زنده در تلویزیون بگذاریم و قانون اساسی (پیشنویس اولیه) را برای مردم تشریح کنیم. حضور امام هم رسیدیم و این موضوع را مطرح کردیم، ایشان گفتند خیلی خوب است و توصیه کردند که با شورای انقلاب هماهنگ بشود. یک تذکر هم دادند که در بحث تلویزیونی عنوان کن که جمهوری اسلامی با حکومت اسلامی فرق دارد، ما خیلی فاصله داریم تا حکومت اسلامی که انشاءالله ولی عصر(عج) میآیند و آن را جاری میکنند.احمد آقا شب از قم با شورای انقلاب تماس گرفت. فردا صبح من به منزل دکتر شیبانی رفتم جلسه شورا تمام شده بود ولی چند نفری هنوز نشسته بودند از جمله آقایان
مهدوی کنی، خامنهای، موسوی اردبیلی و دکتر شیبانی، موضوع بحث و موافقت امام را مطرح کردم. از پیشنویس قانون اساسی که دست من بود نسخهای هم به شورای انقلاب داده شده بود. آقای حبیبی در همان زمان به توصیه امام، عدهای از حقوقدانان مانند دکتر کاتوزیان و دکتر میناچی را جمع کرده بود تا با هماهنگی دولت و شورای انقلاب به بررسی مجدد پیش نویس پرداخته و مورد رسیدگی نهائی قرار دهند. آنجا برخوردی اتفاق افتاد که برای من خوشایند نبود. وقتی این تعبیر را به کار بردم که میخواهیم قسمتهایی از قانون اساسی را به اطلاع مردم برسانیم، آیتالله مهدویکنی رو کرد به حاضرین و گفت معلوم میشود که نسخة دیگری دست آقایان است که به ما ندادهاند. من از این حالت، نوعی دوگانگی را در دل ایشان نسبت به دولتمردان احساس کردم و خیلی رنجیده شدم. گفتم: خیر این نسخه همان است که نمونهاش دست شماست، همان نسخهای است که امام هم تأیید کردند و به آقایان مراجع، آقای گلپایگانی و آقای نجفی و آقای منتظری دادیم و آنها هم نظراتشان را دادهاند. بعد از نظر موافق آقایان شورای انقلاب قرار شد من با آقای قطبزاده هماهنگی کنم و شخصاً این کار را انجام دهم.
اجرای برنامههای زنده تلویزیونی در معرفی جمهوری اسلامی ایران
به هر حال با هماهنگی صادق قطبزاده قرار شد چهار شب مانده به رفراندوم من در تلویزیون توضیحاتی در مورد قانون اساسی بدهم. قطبزاده نظر من را برای برنامه زنده به دلیل کارشکنی مخالفین پذیرا نشد. لذا بعد از ظهر رفتم قسمت اول برنامه را ضبط کردیم. چند بار که هر دفعه یک ربع یا ۲۰ دقیقه از اجرا میگذشت، از اتاق فرمان اطلاع میدادند که نوار صدا ضبط نشده استو اشکال فنی پیش آمده است. بالاخره قسمت اول مطلب ضبط شد. شب منتظر بودیم که از تلویزیون پخش شود که پخش نشد. این امر باعث شد که با موافقت قطبزاده قرار گذاشتیم از فردا شب، پخش مستقیم داشته باشیم. مطالب را آماده کردم و رفتم در استودیوی پخش اخبار و پس از
خاتمه خبر، برنامه را زنده شروع کردم. قرار بود که این برنامهها یک ربع ساعت تا بیست دقیقه باشد اما گاهی یک ساعت و نیم طول میکشید که توضیح میدادم و به سؤالات یا ابهامات موجود در اذهان مردم که قبلاً جمع کرده بودم پاسخ میدادم. شب اول موضوع حقوق زنان در نظام جمهوری اسلامی را به گونهای مطرح کردم که یکی دو روز بعد آقای مجتهد شبستری به من گفت نکته ظریفی را اشاره کردی. من به طنز گفته بودم که عدهای عنوان میکنند که حقوق اجتماعی آقایان در قیاس با حقوق خانمها در جمهوری اسلامی لگدمال میشود یا حتی از حقوق اجتماعی محروم میشوند، من این اطمینان را به آقایان میدهم که مطمئن باشند در قانون اساسی جمهوری اسلامی حقوقشان مساوی حقوق خانمها خواهد بود!
من در همان شب اول در مورد چگونگی رفراندوم برگ رأی را نشان دادم که اینگونه است، کسانی که موافق هستند قسمت سبز را جدا کرده و به صندوق بیندازند و کسانی که مخالفند قسمت قرمز را. در روز بعد شنیدیم کهگروه مجاهدین خلق در بعضی شهرستانها و دهات دور دست در میان افراد بیسواد اعلام کردهاند که چون انقلاب با خون به ثمر رسیده و انقلاب ما انقلاب خون شهدا است بنابراین کسانی که انقلابی فکر میکنند و میخواهند به ادامة انقلاب رأی بدهند قسمت قرمز را در صندوق بیندازند وبه این شکل میخواستند از بیسوادی مردم سوءاستفاده کنند. یا گفته میشد در بعضی جاها به بهانه اینکه میخواهیم برای شما زمین تهیه کنیم، اقدام بهجمعآوری شناسنامه افراد کرده بودند. من این مطالبی را که به اطلاع ما میرسید در همان برنامههای تلویزیونی توضیح میدادم و مردم را روشن میکردم که مراقب این ترفندها باشند.
اعتراض به سؤال رفراندوم
همانگونه که قبلاً گفتم در مقابل عنوان «جمهوری اسلامی» در انتخابات عدهای شعارهای انحرافی مثل جمهوری دمکراتیک خلق مطرح میکردند معترض بودند، چرا سؤال رفراندوم تک گزینهای میباشد. دو روز به موعد رفراندوم مانده بود که مطلب را به امام گفتم، امام به من دستور دادند: برای رفع این بهانه بگویید کسانی که چیز دیگری غیر از جمهوری اسلامی میخواهند پشت آن برگه قرمز (یا نه) بنویسند، چه سیستمی را میخواهند. این موضوع هم ناشی از درایت امام بود. نتیجه این تدبیر آن شد که فقط ۴۱۳ رأی به جمهوری دموکراتیک خلق داده شد. همین امر مهندس بازرگان را بر آن داشت تا در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به آنان که میخواستند در حکومتسهیم
باشند، بگوید: لااقل به اندازه کوپنتان ادعا داشته باشید! یک نامه جالبی هم از یک خانم مسلمان هلندی به دست ما رسیده بود که گفته بود ما اعتقاد داریم اسلام حدّ و مرز ندارد و من دلم میخواهد به این جمهوری اسلامی رأی بدهم، اما ایرانی نیستم و سفارت و کنسولگری هم نمیپذیرند رأی بدهم، من چگونه میتوانم نظر خودم را اعمال کنم. به این نامه، پاسخ کتبی داده شد، اما این مطلب را هم در تلویزیون عنوان کردم که خیلی اثر گذاشته بود، نظیر این مسایل زیاد بود. مثلاً از تبلیغات سوئی که بوقهای استکباری میکردند، در مورد حقوق اقلیتهای مذهبی بود. من از روی قانون اساسی مطالبی را میخواندم که حکایت از تأمین حقوق آنها میکرد. با نمایندگاناقلیت
آشوری هم در وزارت کشور گفتگو کردم. آنها طی بیانیهای اظهار اشتیاق میکردند که در رفراندوم شرکت کنند که همینطور هم شد و بیانیهشان را قرائت کردم. برنامه آخر تلویزیونی من، در شب رفراندوم بود. قبل از نماز مغرب و عشاء در مسجد نظام آباد سخنرانی داشتم که دائم در حین پاسخ به سؤالات به ساعتم نگاه میکردم و میگفتم باید بروم و خودم را به ساعت خبر برسانم. همه حاضرین در مسجد گفتند سلام ما رابه ملت برسانید. اتفاقاً در آغاز برنامه گفتم از مسجد نظامآباد میآیم و جوانهای آنجا خواستند سلامشان را به ملت برسانم.
آن شب بعد از اینکه آخرین قسمت قانون اساسی را در میان گذاشتم، مقداریاحساساتی شدم و گفتم امشب شب قدر است، امشب شبی است که ارزشش از هزار شب بیشتر است و مردم را تشویق کردم به شرکت در رفراندوم و گفتم برای اینکه پای صف معطل نایستید اول وقت بروید. دو روز بعد از پدرم شنیدم که امام به فاطی خواهر گفته بودند که آقا صادق اولاً خوب حرف میزند ثانیاً حرف خوب میزند، پریشب آنچنان من را تحریک کرد کهمیخواستم همان موقع پا شوم و بروم پای صندوق بایستم! این مطالب را خواهرم نیز در خاطرات خود آورده است.در اولین ساعات روز دهم فروردین رفراندوم با شکوه هر چه تمامتر آغاز شد.
حضور مشتاقانه مردم از همان ساعات اولیه نمایان بود. بسیاری از مردم برای نخستین بار در طول عمر خود بود که در رأیگیری شرکت میکردند. از اخبار و گزارشها و تصاویری که وجود دارد میزان شور و حرارت وصفناپذیر مردم، حتی اقلیتهای مذهبی کاملاً پیدا است. روز اول آنچنان تراکم جمعیت زیاد بود که ما نتوانستیم به بعضی مناطق بخصوص مناطق مرزی تعرفه لازم رابه حد کافی بفرستیم. نزدیک غروب بود که با دفتر امام در قم تماس گرفتم و ایشان اجازه دادند که ۲۴ ساعت دیگر مدت رأیگیری را تمدید کنیم. ما یک پل ارتباطی بین مراکز استانها و شهرهای بزرگ بر قرار کردیم و با هواپیما و هلیکوپتر و خیلی جاها با قاطر برگهها را به جاهایی که نرسیدهبود رساندیم. باز هم گزارشهایی میرسید که گروههای ضد انقلاب چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق اقداماتی کرده بودند و برگهها را از بین برده بودند.متأسفانه علیرغم تدابیر امنیتی در گنبد و ترکمن صحرا و سقز و سنندج و مهاباد نگذاشتند رفراندوم برگزار شود. حتی به اتومبیل هیأت حسن نیت و نمایندگان آقای طالقانی هم حمله کردند که خوشبختانه به آنها آسیبی نرسید. در سنندج اکیپی شامل شش پزشک و سه پرستار که برای مداوای مجروحین رفته بودند مورد حمله قرار گرفته و کشته شدند.مأموران وزارت کشور با صندوقهای سیّار به بیمارستانها و زندانها هم میرفتند، از نکات جالب اینکه امیر عباس هویدا در زندان در خواست کرده بود رأی بدهد که برگه به او داده شد و او هم رأی آری به جمهوری اسلامی داد.
شمارش آراء و اعلام نتیجه به امام
بلافاصله پس از اتمام ساعات رأیگیری شمارش آراء آغاز شد. یادم است در حالی که نتایج آراء را از نقاط مختلف دریافت میکردیم اطلاع دادند که چریکهای فدایی یا عدهای مسلّح قصد دارند به ستاد انتخابات حمله کنند. عدهای از کارکنان ترسیده بودند، آقای کیارشی ـ معروف به پیراشکی ـ از دوستان انجمن اسلامی شهر آخن هم آن موقع به وزارتکشور برای دیدار با من آمده بود. من گفتم به نظر میرسد جنگ روانی باشد ولی بالاخره حرکت مذبوحانه و بیثمری انجام دادند. علیرغم آن شمارش آراء ادامه یافت.ساعت ۲ـ ۵/۱ بعد از نیمه شب بود که نتایج جمعآوری شد. با وجود این که دربرخی از شهرها رأیگیری انجام نشده بود و به برخی نقاط هم برگه رأی نرسیده بود، اما روی برخی اطلاعات، تخمین ما این بود که ۹۴ درصد واجدین شرایط در رفراندوم شرکت کردهاند، البته سرشماری دقیق جمعیتی نداشتیم، اما بر اساس تعداد تعرفهها و اطلاعات دیگر جمعیتی این درصد را به دست آوردیم که خوب یک امر بیسابقهای بود.
میزان مشارکت مارکسیستها در مبازره و در رفراندوم
من بلافاصله برای ارائه گزارش به امام شبانه به قم رفتم، دیر وقت بود و ایشان خواب بودند. منزل خواهرم رفتم. ایشان گفت بهترین موقع قبل یا بعد از نماز صبح است. آنجانشستیم و به گعدهای گذراندیم و نزدیکیهای سحر رفتم خدمت امام. اولین جملهای که بعد از احوالپرسی گفتم این بود که، تصور نمیکنم در طول تاریخ و حتی از این به بعد نه تنها در این کشور که حتی در هیچ کجای جهان یک چنین رأیگیری و مراجعه به آراء مردم با چنین نتایجی صورت بگیرد. بعد اضافه کردم با وجود تشکیلات خلق الساعه و ناقص، توانستیم در مدت کوتاه یعنی کمتر از ۲۵ روز از تعیین زمان برگزاری تا اعلام نتیجه، رفراندوم را برگزار کنیم و سپس نتیجه را اعلام کردم که ۹۴ درصد واجدینشرایط در رأیگیری شرکت کرده و ۹۸/۲ درصد رأی آری به جمهوری اسلامی دادهاند. ایشان هم تأیید کردند که این امر در دنیا بیسابقه است و در ایران هم دیگر تکرار نخواهد شد. گفتم ضمناً ۴۱۲ یا ۴۱۳ نفر هم خواهان جمهوری دمکراتیک خلق هستند (چون اعلام کرده بودیم که مخالفان، رژیم دلخواه خود را پشت برگه بنویسند) ممکن است این عدد ۴۱۳، در ذهن پارهای افراد که ناظر و وارد به جریانات سیاسی نبودند، مبالغهآمیز و یا تا حدودی آمیخته با تفریط به نظر آید. برای روشن شدن میزان مشارکت افراد مارکسیست در جریانات مبارزه و حرکات سیاسی قبل از انقلاب به یادداشت زیر دقت کنید:(...در حالی شاه با رئیس جمهور امریکا و فرستادگان او دم از خطر کمونیست در ایران میزد و شورش و قیام عملی را وابسته به اردوگاه کمونیسم میدانست که، مجموع فعالین چپ کمونیستی که در درون تشکیلات و سازمانها در سرتاسر ایران فعال بودند، از ۶۰ ـ ۵۰ نفر تجاوز نمیکرده است. مجموع افراد عضو تشکیلات که در رابطه با حزب توده ایران در این ایام در درون سازمان جدیدالتأسیس «نوید» به عنوان هسته تشکیلاتی فعال بودند از ۱۵ الی۲۰ نفر متجاوز نبودند. همچنین مجموع فعالین از سازمان چریکهای فدائی خلق که در خانههای تیمی در آن زمان مستقر بودند از ۳۰ الی ۴۰ نفر تجاوزنمیکرده است. و تازه آنها هم در سر موضوع ادامه مبارزه مسلحانه به شک و تردید افتاده بودند.لذا و با توجه به این واقعیت، تعداد کسانی که خواهان استقرار جمهوری دموکراتیک خلق بودند و آمار رفراندوم نیز حداکثر ۴۱۳ نفر را به ثبت رسانده است، بسیار نزدیک به واقعیت به نظر میرسد.
پیام امام به مناسبت رفراندوم
بعد از این که این آمار را ارائه دادم و گزارشی از روند تشکیلاتی رفراندوم به اطلاع ایشان رساندم، ایشان لبخندی زدند که حاکی از رضایتشان بود. اسناد را ارائه کردم و امام صحّت انتخابات را تأیید کردند. من درخواست کردم پیامی هم بدهند، ایشان پس از نماز صبح پیام را نوشتند و به من دادند و من برگشتم تهران.درخصوص انعکاس نتیجه رفراندوم و پیام امام من برنامهای را برای رادیو و تلویزیون تنظیم کردم که متأسفانه اجرا نشد. در ستاد انتخابات وزارت کشور خبرنگاران و فیلمبرداران رادیو و تلویزیون مستقر بودند، من اصرار داشتم که همانجا اعلامیه امام خوانده شود و اینگونه برنامهریزی کردم، از ساعت ۱۲، بعد از اذان ظهر تا ساعت ۲ بعدازظهر رادیو هر نیمساعت یک بار اعلام کند، در اخبار ساعت ۱۴، پیام مهمی از امام پخش خواهد شد و در ساعت ۲ بعد از ظهر طبق روال پس از پیروزی انقلاب، در شروع برنامه خبری با جمله «اینجا صدای انقلاب ایران است» شروع شود، بعد گزارش رفراندوم و نتیجه آن اعلام گردد. سپس پیام امام که خود من خوانده بودم و ضبط شده بود، پخش گردد. سپس آرم رادیو نواخته شود مجدداً آرم خبر پخش شده و این بار گفته شود: «اینجا صدای جمهوری اسلامی ایران است.»ساعت دو بعد از ظهر داشتیم ناهار میخوردیم، رادیو هم روشن بود و فقط گوینده اخبار نتیجه رفراندوم را اعلام کرد و حتی پیام امام هم خوانده نشد. من هرچه سعی کردم با آقای قطبزاده تماس بگیرم، نتوانستم. ظاهراً برای سخنرانی جایی رفته بود و در سازمان نبود. مسؤول خبر و دوستان دیگر را هم نتوانستم پیدا کنم حدود ساعت ۶ـ ۵ بعد از ظهر بالاخره قطبزاده را پیدا کردم و موضوع را گفتم. او گفت: پدرش را درمیآورم،ساعت شش این کار را میکنم. گفتم هر کاری میخواهی بکن ولی لطف ان از بین رفت. اخبار ساعت شش هم چیزی نگفت. اخبار ساعت ۸ شب پیام امام را بعد از پیام آقای شریعتمداری خواند.
اعلام رسمی نظام سیاسی جدید جمهوری اسلامی ایران
بسم اللّه الرحمن الرحیم
وَ نُرید اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلُهُمُ ائِمَّةً وَ نَجعَلُهُم الوارِثینَ. َصَدَقَ اللّه العَظیم
من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهی، که با استکبار خود آنان را خفیف شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند، صمیمانه تبریک میگویم. خداوند تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است درهم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود، و با برقراری جمهوری اسلامی، وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت. من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکنم. به دنیا اعلام میکنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زبالهدان تاریخ دفن کنند.من از این همبستگی بیمانند که جز مشتی ماجراجو و بیخبر از خدا، همه و همه به ندای آسمانی واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعاً لبیک گفتند، و با تقریباً اتفاق آرا به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر میکنم. مبارک باد بر شما روزی که پس ازشهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنجهای طاقتفرسا، دشمن غول صفت و فرعون زمان را از پای درآوردید، و با رأی قاطع به جمهوری اسلامی، حکومت عدل الهی را اعلام نمودید. حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده میشوندو نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور میتابد، و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان میبارد. مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست. همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است.مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود میرسند، فرقی بین زن و مرد و اقلیتهای مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست. طاغوت دفن شد و طغیان و سرکشی به دنبال او دفن میشود، و کشور از چنگال دشمنهای داخلی و خارجی و چپاولگران و غارتپیشگان نجات یافت. اینک شما ملت شجاع، پاسداران جمهوری اسلامی هستید. اینک شما هستید که باید این ارث الهی را با قدرت و قاطعیت حفظ کنید و نگذارید بقایای رژیم متعفن که در کمین نشستهاند و طرفداران دزدان بینالمللی و نفتخواران مفتخوار در بین صفوف فشردة شما رخنه کنند. اینک شمایید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصتطلبان ندهید، و با قدرت الهی که مظهر آن جماعت است، قدمهای بعدی را بردارید، و با فرستادن طبقة فاضله و امنای خود در مجلس مؤسسان، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصویب برسانید، و همان طور که با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی رأی دادید، به امنای امت رأی دهید تا مجالی برای بداندیشان نماند.
صبحگاه ۱۲ فروردین ـ که روز نخستین حکومتاللّه است ـ از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگهدارند. روزی که کنگره های قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتی فروریخت، و سلطة شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست. هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید، و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرانمایید. من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را میگذرانم، و از ملت انتظار آندارم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کنند.من از دولتها میخواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده، باقیماندة رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند، و فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانهها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی بپا شده است به شکل اسلامی متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نشان دهند. از خداوند تعالی عظمت و استقلال کشور و امت اسلامی را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللّه
روح اللّه الموسوی الخمینی
برگرفته از کتاب خاطرات مرحوم دکتر صادق طباطبایی، جلد سوم، ۲۹۴ الی ۳۰۸
.
انتهای پیام /*