پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۵۶۲/ محمد رجایی نژاد
مقدمه
از تو گر انصاف آید در وجود
به ز عمری در رکوع و در سجود
خود فتوت نیست در هر دو جهان
برتر از انصاف دادن در نهان(۱)
انصاف، از زیباترین منشها و فضیلتهای اخلاقی است؛ همانند احسان، ایثار، عفو، عدالت و... .
پاسداشتن انصاف، بسترسازِ جامعة آرمانی اسلام است که به همة مسلمانان سفارش شده است. انصاف، همان قانون طلایی «أحبِب لغیرک ما تُحبُّ لنفسک»(۲) است، یعنی هر خیری را برای خود میخواهی، برای دیگران هم بخواه و هر زیان و ناپسندی که برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم مپسند.
انصاف به معنای ایجاد برابری و تساوی، یکی از مکارم اخلاق و محسنات است؛ در اینصورت انصاف فراتر از دیگر فضایل اخلاقی خواهد بود. همگان انصاف را میپسندند، زیرا در صورت رعایت انصاف، حق و قانون، برای همگان به صورت مساوی اجرا و اعطا میشود و دیگر کسی از بیعدالتی و تبعیض شکوه نخواهد داشت.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: یکی از نشانه های مسلمان «انصاف» است.(۳) ارزش انسانی نیز به همین است. امیرمؤمنان علی(ع) نیز انصاف را برترین ارزشها دانسته است.(۴) زیرا برکات و آثار آن بسیار است و تأثیر مثبت و مفیدی بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی انسان بهجا میگذارد. این بدان معناست که همه فضایل اخلاقی در یک رتبه و درجه نیستند. باید با توجه به آثار و برکاتِ هر فضیلتی در زندگی دنیوی، درجهبندی و ارزشگذاری شوند. انصاف در این درجه بندی، فضیلت برتر بوده و میتوان از آن به عنوان افضل الفضایل اخلاقی نام برد. زیرا نقشی کلیدی و تاثیرگذار در بهبود روابط اجتماعی، دنیوی و اخروی آدمی دارد.
خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان داده است که همواره میان اَعمالِ صالح، خوبترین را انتخاب کرده و بدان عمل کنید. چنانکه در آیه ۵۵ سوره زمر آمده است: «واتبعوا أحسن ما أنزل إلیکم من ربکم»(۵) و از نیکوترین آنچه از پروردگارتان به شما فرو فرستاده شده، پیروی کنید. یعنی از بین کتب آسمانی، از قرآن که نیکوترین آنهاست، پیروی کنید و از میان آموزههای قرآنی نیز باید به دنبال احسن و نیکوترین رفته و بدان عمل کرد.(۶)
خداوند هنگام پذیرش طاعات و عبادات و اعمال خیر انسانی و ارزشگذاری آنها، به مجموع اعمال او مینگرد و اگر در میان آنها کالای گرانبهایی یافت شود، سایر اعمال صالح او را ارزشگذاری کرده و به همان میزان میپذیرد. در این صورت، حتی اعمال زشت او را نیز نادیده میگیرد و از آنها درمیگذرد.(۷) خداوند دوست دارد مؤمنان نیز با خلق خدا اینگونه رفتار کرده و انصاف داشته باشند.
انصاف در نزد امام خمینی نیز ارزش بالایی داشت. او در اوج انقلاب و روزهایی که مردم به خاک و خون کشیده میشدند؛ خود را موظف میدانست هرجا که هست با تکتک مردم همراهی و همدردی کند. او بیتفاوتی و سکوت برخی را به بهانههای گوناگون بر خلاف انصاف، انسانیت و شرع میدانست و میفرمود:
«من خودم را... ملزم شرعی میدانم، عقلی میدانم، که در یکوقتی که مردم ایران قیام کردهاند و دارند کشته میدهند، جوانهایشان را گرفتهاند، از آنها یک دستهای را کشتهاند، یک دستهای را حبس کردهاند، عدهای از علمای ما الآن در حبس هستند، عده زیادشان در تبعید هستند، و... همه مسئول میشویم برای این ملت...
یک مردمی که حالا ایستادهاند و دارند خون میدهند برای این کار، مایی که در خارج هستیم مکلف هستیم که با اینها همزبان باشیم... آنها در میدان مبارزه هستند و مشغول مبارزه هستند، ماها اینجا بیتفاوت باشیم و مشغول به مثلًا کارهای عادی خودمان باشیم! این بر خلاف انصاف، بر خلاف انسانیت، بر خلاف شرع، بر خلاف همه اینها هست.»(۸)
امام خمینی بر این باور بود که هر کس به اندازه توان خودش، نقش ایفا کرده و منصفانه عمل کند.(۹) او از همه مردم میخواست که انصاف و رضای خدا را نصبالعین و آرمان خود قرار داده و کار کنند؛ که در این صورت خداوند به آنها برکت داده و از آنها خشنود خواهد شد:
«من خواهش میکنم از تمام اقشار ملت که انصاف را نصب عین خودشان قرار بدهند، رضای خدا را نصب عین خودشان قرار بدهند؛ خداوند به آنها برکت خواهد داد. خداوند ان شاءاللَّه شما را سعادتمند و در دنیا و آخرت روسفید کند.»(۱۰)
ایشان انصاف را در این میدید که همه با هم با انسانیت و با رحم و مروت رفتار کنند:
«همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاءاللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم.»(۱۱)
با این نگاه، انصاف به معنای برقراری تساوی بین تمام افراد جامعه در استفاده و بهرهمندی از امکانات جامعه و مواهب خدادادی است تا در سایه رعایت انصاف، عدالت مدّ نظر جوامع و ادیان، به طور کامل صورت تحقق به خود بگیرد. این بخش از پژوهش پیشرو نیز با توصیف و تحلیل مفهوم انصاف در سیرة نظری و عملی امام خمینی، در صدد پاسخ به این پرسش مهم است که انصاف از دیدگاه ایشان چیست و امام خمینی در اندیشه و عمل چگونه انصاف را رعایت میکرد؟
معنی و مفهوم انصاف
«انصاف» در لغت، مصدر عربی است. به معنای داد دادن، عدل و داد کردن، راستی کردن، نیمه چیزی را گرفتن، نه تمام آن را؛ و میانهروی در هر کاری است.(۱۲) این واژه، نصف و نصف، یعنی چیزی را به دو نیم کردن یا به نصف رساندن نیز معنی میدهد.
«انصاف» در اصطلاح، به معنی «گذاشتن پایة احقاق حق بر مساوات در مقابل قانون و احترام به حقوق افراد» بوده و مبتنی بر مساوات است. در واقع، انصاف یعنی سود و زیان را میان خود و دیگران تقسیم کردن. و در مقام داوری، حقوق عمومی طرفین را به طور برابر رعایت کردن است. «انصاف» احترام گذاشتن به حقوق دیگران است.
مفهوم انصاف با قاعده طلایی «هر آنچه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند» در ارتباط است. یعنی انصاف به ما حکم میکند هر خیری را که برای خود میخواهیم، برای دیگران هم بخواهیم؛ و هر زیان و ضرری که برای خود نمیپسندیم، برای دیگران هم نپسندیم.
یکی از مفاهیم اخلاقی بسیار مهمی که دین اسلام به آن سفارش کرده است، انصاف است. هر مسلمانی را در پندار و گفتار و رفتار بر انصاف دعوت کرده و نشانة ایمان را داشتن روحیة منصفانه میداند. تا جاییکه پیامبر اکرم(ص) نیز یکی از نشانههای مؤمن را انصاف میداند: «من واسی الفقیر و انصف الناس فذاک المؤمن حقاً» کسی که بخشی از مال خود را به فقیران بدهد و درباره مردم از جانب خود منصف باشد، حقیقتاً مؤمن است.(۱۳)
دینی که مسلمانان را برادران یکدیگر نام مینهد،(۱۴) دستور به حکمی میدهد که بر پایه آن، جامعه مسلمین استوار گردد. حضرت امیر(ع) میفرمایند: انصاف، دلها را به یکدیگر پیوند میدهد.(۱۵) این روایت، دیدگاه جامعنگرانه حضرت را در ارتباط با انسجام اجتماعی مسلمانان بیان میکند و این که انصاف به نوبه خود، کارکردی مقدّس در جلوهگر ساختن صفات الهی و پرورش خصال نیکو در افراد و جوامع دارد که هر دوی این ابعاد برای رساندن بشر به قلّه کمالات انسانی، مورد تأکید و اهمیت فراوان است .
انصاف، پیش از آن که یک مقوله فردی باشد، مقولهای اجتماعی است و در اجتماع و مناسبات و روابط اجتماعی، معنا و مصداق مییابد.
رابطه انسان با خدا بر محور عبودیت و بندگی میچرخد و رابطه او با طبیعت، بر اساس تسلط و تسخیر بوده و رابطه آدمی با مردم، بر قاعده انصاف بنا شده است. شاید به همین دلیل باشد که امیرمؤمنان علی(ع) انصاف را برترین خصلتها دانسته(۱۶) و میفرماید کسی که دارای این منش باشد، دوستی او عمیقتر و دوستان او افزونتر(۱۷) و پیوندهایش با دیگران روزبهروز محکمتر خواهد شد.(۱۸)
ارزش و اهمیت انصاف
در آموزههای اسلامی، انصاف همانند عدالت از فضایل اخلاقی دانسته شده است؛ چرا که عقل، انصاف را همانند عدالت امری پسندیده و نیک برمیشمارد و در حوزة عقل عملی، انجام آن را خواهان است و ترک آن را زشت و ناپسند میداند. از آنجا که عدالت در مقام عقل و شرع، از بزرگترین و برترین فضایل انسانی است و نظام هستی بر محور و چارچوب آن سامان یافته است، انصاف نیز در همان حد و اندازه ظاهر میشود و از بزرگترین و برترین فضایل انسانی از نظر ارزشی معرفی میشود. امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: الانصاف افضل الفضائل؛ انصاف، برترین ارزشهاست.(۱۹)
البته مراعات انصاف همانند مراعات عدالت بهویژه عدالت علیه خود و خویشان سخت و دشوار است. انسانها بهطور طبیعی عدالت به نفع خود را میپسندند و به شدت برای تحقق آن شعار داده و وارد عمل میشوند، اما زمانیکه اجرای عدالت به ضرر خود و خویشان باشد، بهشدت مقاومت کرده و ظلم و ستم را ترجیح میدهند یا توجیه میکنند. خداوند در آیاتی چند،(۲۰) خواهان اجرای عدالت علیه خود و خویشان است؛ زیرا منافع شخصی یا عواطف و احساسات، مهمترین مانع در اجرای عدالت علیه خود و خویشان میباشد. بسیاری از مردم تحتتأثیر عواطف و احساسات، عدالت را زیر پا میگذارند و نمیتوانند عدالت ضرری را بر خود یا خویشان به اجرا درآورند و آن را بر عواطف و احساسات مقدم دارند. در حالیکه عقل و شرع به تقدم و اجرای عدالت در هر حال حکم میکنند؛ زیرا اجرای عدالت در همهحال و علیه خود و خویشان یا هر کس دیگر، در نگاه کلان، ضرری نیست. انصاف نیز همینگونه است؛ زیرا مراعات و اجرای انصاف علیه خود یا خویشان سخت و دشوار است. بیگمان مراعات عدل و انصاف علیه خود و خویشان تنها از صفات مؤمنان واقعی است؛ زیرا اینان پیشوای عملی خود را رسول الله(ص) و پیامبران(ع) و امامان معصوم(ع) قرار دادهاند و میخواهند همانند پیامبر(ص)، اسوة نیک و کامل انسانیت شوند(۲۱) که دارای خلق عظیم الهی است.(۲۲)
انصاف از صفات کمالیه بوده و شخص منصف در دنیا و آخرت عزیز و محترم، و نزد خلق و خالق مقبول و مکرم است.(۲۳) پیامبر اسلام انصاف را یکی از ابزارهای کمال ایمان آدمی میداند.(۲۴) و سید و آقای همة اعمال را انصاف دادن میداند و آن را نشانة ایمان دانسته است.(۲۵) امام صادق نیز میگوید خدا بهشتی دارد که مختص کسانی است که دربارة خود منصفانه رفتار کنند.(۲۶)
انصاف در حوزه رفتار اخلاقی به معنای آن است که «هر آنچه را برای خود میپسندی، برای دیگران بپسند؛ و هر آنچه را برای خود ناخوش میداری، برای دیگران نیز ناخوش دار!» این نحوه رفتار در حق دیگران به معنای برقراری مساوات میان خود و دیگران است.
انصاف به معنای مساوات و برابری، از برترین فضایل اخلاقی انسان است. امیر مومنان علی(ع) میفرماید: انصاف، برترین ارزشهاست.(۲۷) اهل انصاف شبیهترین مردم به پیامبر(ص) هستند. آن حضرت فرمودند: شبیهترین شما به من کسی است که از همه شما خوش اخلاقتر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و باانصافتر باشد.(۲۸)
پیامبر(ص) انصاف را از نشانههای ایمان حقیقی دانسته و میفرماید: هر کس به نیازمند کمک مالی کند و با مردم منصفانه رفتار نماید، چنین کسی حقیقتاً مؤمن است.(۲۹)
منابع در پرتال امام خمینی(س) موجود است.
.
انتهای پیام /*