پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۱۳۷/ سید ابوالحسن نواب
علامه طباطبایی در سفری که به لندن داشتند، فرمود: «راه ورود اسلام به غرب از راه عرفان است» و این جمله کلیدی است. پروفسور الگار در دیداری که با ما در ایران داشت، به من گفت «این پرچمی که تو بلند کردی، پرچم عزت و استقلال تشیع است و این نشان آن است که تشیع اینقدر غنی است که در لحظه حاضر است با همه ادیان و مذاهب گفت وگو کند و این بالاترین پرچم افتخاری است که برافراشته شده است.
یک پرسش
از پروفسور حامد الگار پرسیدم چرا زیاد به دیدار نقشبندیه میروید؟ او پاسخ داد چون آنها خلوت را در جلوت، طریقت را عین شریعت و شریعت را عین طریقت و خدمت به خلق را هم عین عبادت میدانند.در یکی از جلسات خصوصی با ایشان، گفتم اگر این است، بنابراین بزرگترین نقشبندی تاریخ، امام خمینی است. عارف باللهی که فقیه هم است و مملکت ما را اداره میکند پس طریقت او عین شریعتش است. خلوتش هم که میدانید در بین خلق است و خدمت به خلق را هم بالاترین عبادت میداند.
نظر وبر در مورد عارف
در نگاه وبر، عارف جنبه فردی دارد و پیامبر جنبه اجتماعی و ماموریتی. ولی ما میگوئیم در عرفان اسلامی، هم جنبه فردی و هم جنبه جمعی باهم در نظر گرفته شده است و لذا بزرگترین عارف بالله، پیامبر اکرم(ص) است و کسی در این، تردیدی ندارد.
عرفان با امامت و امامت با عرفان قابل جمع است
هدایت بشر از جلوههای بزرگ عرفان و دعوت به خدا از بزرگترین جلوههای عرفان است و رهبران واقعی عرفان در جهان کسانی بودند که دعوت به خدا کردند.
آنچه امام به ما آموخت
براین باورم که جوهر عرفان و گوهر اصلی عرفان زیربار غیرخدا نرفتن است و از غیرخدا بریدن است و به همین دلیل است که میبینیم، رهبران انقلابهای شمال آفریقا اکثرا رهبران فرق صوفیه هم بودند.
رهبران فرق تصوف، رهبران ظلمستیز، دشمنستیز و عرفانمدار بودند یعنی عرفان آنها اقتضا میکرده که باید از زیر سلطه غیرخدا در آمد. رهبران فرقه چشمیه در هند از رهبران مبارزه با استعمار انگلیس بودند. رهبران قادریه در الجزایر از رهبران ایستادگی در برابر استعمار فرانسه بودند. رهبران فرق تصوف در لیبی از کسانی بودند که در برابر استعمار ایتالیا ایستادند و این درس واقعی عرفان بود. آنچه امام به ما یاد داد برگرفته از عرفان بود و آن هم اینکه زیر بار سلطه غیرخدا نرویم.
بسیاری از مناطق اسلامی، مانند اندونزی توسط فرق صوفیه دعوت به اسلام شدند و نیز بسیاری از جنبشهای اجتماعی توسط رهبران صوفیه رهبری شده است و عرفا نقش اول را داشتند. فرق صوفیه در خدمات اجتماعی و رواداری نیز حرف اول را میزنند.
موجی از وهابیت جهان را گرفته است؛ اما تنها جایی که زیربار نمیرود و در مدارا با تشیع حرف اول را میزند، الازهر مصر است. رئیس الازهر دهها مصاحبه با رسانهها کرده است؛ اما یکبار از دفاع از تشیع جدا نشده است و لذا اعتدال الازهر مرهون نگاه تصوف است. اخوان المسلمین هم به دلیل تمایلات عرفانی متصوفه حسن البنا موسس این جریان، حرکتی و صحبتی علیه تشیع تاکنون نکرده است.
هرجا اسلام اعتدالی است که رواداری و تحمل سرلوحه آن است. جریان اخوانی متمایل به تصوف و عرفان است. اینکه جریان اخوان منحرف نشده و هنوز در برابر تشیع موضع نگرفته است، مرهون نگاه روادارانه و تحمل مدارانهای است که حسن البنا ناشی از نگاه صوفیانه و عرفانی داشت.( برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در همایش بینالمللی نقش اندیشههای عرفانی امام خمینی(س) در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران؛ منبع: حریم امام، شماره ۴۴۲)
.
انتهای پیام /*