پرتال امام خمینی(س): جبهه ‏گیری در برابر فرهنگ اسلام از سوی کافران و غیر مسلمانان بدون هیچ‏گونه مسامحه و کوتاهی و در کمال قساوت و بی‏رحمی از صدراسلام تاکنون ادامه دارد. امروزه در کشورهایی که خود را مهد آزادی و حقوق بشر می‏دانند، نه تنها از گسترش فرهنگ اسلام در بین مردم خود هراسناکند و با روشهایی با آن مخالفت می‏کنند، بلکه با بقا و استمرار این فرهنگ الهی در بین مسلمانان نیز مخالفت کرده و با شدّت تمام به جنگ با آن برخاسته ‏اند.
مسلمانان در برابر دشمنان قسم ‏خوردۀ خود نیز باید هوشیار بوده و با ترویج فرهنگ بیگانگان آب به آسیاب دشمن نریزند و مراقب باشند که به سرانجام کشور اسلامی اَنْدلس (اسپانیای فعلی) گرفتار نشوند و دین و ناموس خود را به دست طوفان نیرنگها و توطئه ‏های کفار نسپارند. جوانان عزیز، باید توجه کنند که تشابه به کفار حتی در ظواهری همچون شکل و نوع لباس، امری ساده و سطحی نبوده و نمی‏توان آن را صرفاً محصول سلیقه افراد دانست، زیرا با وجود اینکه تقلید لباس از دیگران بسیار آسان است، اما در برخی از جوامع مشاهده می‏شود که قرنها می‏گذرد و هرگز مردم از لباس دیگران تقلید نکرده سنت خود، در کیفیت لباس را حفظ می‏کنند.

تغییر لباس، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است. افراد یک جامعه تا با فرهنگ خود وداع نکنند، نمی‏توانند با لباس‏های سنتی خود وداع کنند، تا فرهنگ یک قوم را نپذیرند، لباس آنان را بر تن نمی‏کنند. لباس هر انسانی بیان کنندۀ فرهنگ و باورهای او است. پرچمی است که همانند پرچمهای یک کشور بر اندام خود برافراشته و با آن اعلام می‏کند که پیرو چه نوع فرهنگ و بینشی است.
تشابه به بیگانگان، همواره با نوعی از خودباختگی و احساس ذلت و حقارت در برابر آنان بوده است، لذا برای برطرف کردن این احساس و از بین بردن ریشه‏ های آن با استعانت از آیات روح‏بخش قرآن، راه هایی پیشنهاد می‏شود. باشد تا فریادهای پدرانه و جاودانۀ امام امت مایۀ بیداری ملتهای اسلامی قرار گیرد.

زمامداران اسلام کسانی بودند که در سرتاسر مملکت خود حدود الهی را اجرا می‏کردند. دست دزد را می‏بریدند و آشوب‏ طلبان و فتنه ‏انگیزان را گردن می‏زدند. از اجانب و کفار دوری می‏ جستند و احتراز می‏کردند، حتی در لباس و خوراک و مرکوب از آنها تقلید نمی ‏کردند و شباهت به آنان را حرام می‏دانستند. در آثار ملی و شعار مذهبی مستقل بودند و با بیگانگان مودت و مراودت نداشتند. کشف اسرار؛ ص ۶ و ۷.

قرآن و درمان خودباختگی
۱. راه اول جهت درمان احساس حقارت و ذلت، توجه به برتری و آگاهی از عزّت و شرف مسلمانان است. لا تَهِنوُا وَلا تَحْزَنُوا وَ أنْتُم الأعْلون إنْ کُنْتُم مُؤمنین؛ [شما ای مسلمانان] نه هرگز در کار دین سستی کنید و نه [از فوت غنیمت و متاع دنیا] اندوهناک شوید، زیرا شما [فاتح و فیروزمندترین مردم و ]بلندمرتبه ‏ترین ملل دنیا هستید، اگر در ایمان ثابت و استوار باشید.

وَ للّه‏ العِزّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمنینَ وَلکنَّ المُنافقینَ لا یَعْلَمُون؛ عزت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است و لیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند. پیامبر(ص) در حدیثی می‏فرماید: الاسلام یَعْلو وَ لا یُعلی علیه.
۲. راه دوم این است که مسلمانان به زشتی و پلیدی کفر و کافران و سرانجام شوم آنان ایمان داشته باشند. این احساس سبب می‏شود انسان قدر و منزلت خود و کاملترین دین آسمانی را داشته و در برابر دشمنان دین احساس عزّت و سرافرازی کند.
إنًّکُم و ما تَعْبدون من دُون اللّه حَصَبُ جَهَنَّمَ؛ شما و آنچه را که غیر خداست، می‏پرستید، آتش‏افروز دوزخید.
وَالذین کَفَروا یَتَمتعوُنَ وَ یَأکلوُنَ کَما تأکل الاْنعامُ والنارُ مَثْوی لَهُم؛ و آنان که به راه کفر شتافتند و به تمتّع و شهوت‏رانی و شکم‏پرستی مانند حیوانات پرداختند، عاقبت منزل آنها آتش دوزخ است. إن شَرَّ الدوآبِ عنْداللّه‏ الصُّمُّ البُکْم الَّذین لا یعْقِلوُن ـ وَ لَوْ عَلِمَ اللّه‏ فیهِم خَیْراً لَأَسْمَعَهُم وَلَوْ أسْمَعَهُم لَتَوَلَّواْ وَّ هُمْ معرضون؛ بدترین جانوران نزد خدا کسانی هستند که [از شنیدن و گفتن حرف حق] کر و لالند و اصلاً [در آیات خدا] تعقل نمی‏کنند. اگر خدا به علم ازلی در آنها خیر و صلاح می‏دید، آنها را به کلام حق شنوا می‏کرد (اکنون که هیچ خیر و تمایل به دین در آنها نمی‏بیند) اگر هم به حق شنوا کند، باز از آن رو گردانند و اعراض کنند.

۳. اگر چنانچه پیشرفتهای دنیوی و امکانات مادی کافران چشم مسلمانی را خیره کرد و او را تحت تأثیر قرار داد، باید بداند که اینها چیزی جز امور مادی و زودگذر نبوده و آنان بهره‏ای از سعادت واقعی و ابدی نداشته و به عذاب دردناکی گرفتار خواهند شد.
یَعْلَموُن ظاهراً مِن الحیاةِ الدُّنیا وَ هُمْ عَنِ الاخِرَة‏هُمْ غافِلوُن؛ آنان به امور ظاهری زندگی دنیا (مانند صنعت و تجارت و غیره) آگاهند و از عالم آخرت (و ثواب و عقاب حق) به کلی بی‏خبرند. فَلاتُعْجِبْکَ أموالُهُم ولا أولادُهُم إنَّما یُریدُاللّه‏ لِیُعذِّبَهم بِها فیِ الحیاةِ الدُّنیا وَ تَزْهَقَ أنْفُسهمْ وَهُمْ کافِروُن؛ مبادا تو از کثرت اموال و اولاد آنها در شگفت آیی (و آن را چیز مهم پنداری) خدا می‏خواهد آنها را به همان مال و فرزند در زندگانی دنیا به عذاب افکند و جان آنها را بگیرد، درحالی که (از فرط علاقه و محبت دنیا) کافرند.

کردار امام و بازخوانی چند فراز در باره استقلال فرهنگی

امام خمینی(س) استقلال فرهنگی را پایه و اساس استقلال سیاسی، اقتصادی و نظامی می‏داند و کشوری را مستقل می‏داند که هیچگونه تعهد فرهنگی در مقابل غرب و شرق نداشته باشد. در این زمینه می‏فرماید: آن چیزی که وظیفۀ همه ما مسلمین هست، وظیفۀ علمای اسلام است، وظیفۀ دانشمندان مسلمین است، وظیفۀ نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که یک هوشیار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم. فرهنگ ما طوری بوده است که صادر شده است به خارج، و آنها گرفتند از ما... صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰.

عمده این است که ما ذهن این جوان‏ها و حتی پیرها و روشنفکرنماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم و حتی اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم... . همان؛ ج ۱۸، ص ۲۱۶.

ما باید باورمان شود که چیزی هستیم. اگر اعتقاد پیدا کردیم که می‏توانیم هر کاری را انجام دهیم، توانا می‏شویم.همان؛ ج ۱۵، ص ۳۱۰.

اگر بخواهید مستقل باشید... از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید. تا این نویسنده ‏های ما، نویسندگان ما، همۀ حرفهایشان غربی است، این را دست از آن برندارند، امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود... ماها الآن خودمان را گم کردیم، مفاخر خودمان را الآن گم کردیم. مَآثِر خودمان را گم کردیم. تا این گم شده پیدا نشود، شما مستقل نمی‏شوید.همان؛ ج ۹، ص ۴۶۲ـ ۴۶۳

منبع: کتاب سیره نبوی از دیدگاه امام خمینی«س»، ص۷۱

. انتهای پیام /*