شهادت فرزند مجاهد و خستگی ناپذیر خمینی کبیر (س)، سردار سرافراز لشگر اسلام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به همه پیروان مکتب امام تبریک و تسلیت عرض می کنیم. به همین مناسبت گزیده ای از سخنان گهربار امام خمینی(س) در مورد ایثار و شهادت در آمده است:
ما شهادت را یک فوز عظیم می دانیم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول می کند و از جنگ نخواهیم هراسید و مرد جنگ هستیم، لکن مایل نیستیم به اینکه جنگ واقع بشود.
(صحیفۀ امام، ج۱۳، ص۲۶۱، ۵۹/۷/۱۷)
* * *
قلم و بیان اینجانب عاجز است از قدردانی و شکرگزاری از مجاهدین فداکار اسلام که با مجاهدت و جانبازی در راه هدف و حفظ آرمانهای اسلامی و پیروزیهای عظیم در تمام جبهه ها موجب افتخار و سرافرازی جمهوری اسلام و اولیای خدا ـ علیهم الصلوة والسلام ـ شدند. با چه بیان و قلم از جوانانی که به عشق خداوند و شوق لقاء اللّه در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزیز سر از پای نمی شناسند و تنها سرمایه بزرگ خود را که جان است فدای هدف مقدسی می کنند که انبیا و اولیای بزرگ خدا، همچون سید مظلومان و سرور فداکاران، نمودند و ندای هَیْهات مِنَّاالذِّلَّةُ آن بزرگمرد تاریخ را با قول و عمل خود در سراسر کشور بلکه جهان سر می دهند، میتوان تجلیل نمود. و با کدام قلم و بیان میتوان از عزیزانی که سنگرهای جنگ را به محراب مسجد و معراج الیاللّه تبدیل کردند ثنا کرد. گیرم که قلم فرسایان هنرمند بتوانند میدانهای شجاعت و دلاوری آنان و قدرت و جسارت فوق العادۀ آنها را در زیر آتش مسلسلها و توپها و تانکها ترسیم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتوانند پیروزیهای هنرمندانۀ آنان را در آن شبهای تار در مقابل موشکها و بمب افکنهای دشمن غدّار و عبور از پیچ و خمهای سیمهای خاردار و کوههای سر به فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خدا از سنگرهای بتونی و مجهز به جهازهای پیشرفته را مجسم نمایند؛ لکن آن بعد الهی عرفانی و آن جلوۀ معنوی ربّانی، که جانها را به سوی خود پرواز می دهد، و آن قلبهای ذوب شده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه هنر و چه بیانی می توان ترسیم کرد. راستی این غربیان و شرقیان و غرب زدگان و شرق زدگان و ملی گرایان این فداکاریها را با این بعد معنوی و روح عرفانی و عشق الهی با چه چیزی توجیه و تحلیل میکنند؟ اینجا عمل و جسارت مطرح نیست؛ انگیزه و روح و جهت لَدی الربّی آن مطرح است. عشق به محبوب حقیقی، که همه چیز را محو می کند و هر انگیزه ای غیر از عشق به او را می سوزاند، مطرح است. در کدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش، در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانی چنین و فداکارانی مانند ایران را سراغ دارید؛ جز در طبقۀ اولیای الهی و تربیت شدگان در مکتب آنان، که فرزندان این دیار به نور آنان استضائه کرده و از خود رسته اند. و در کجا، در لابلای تاریخ، چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و سایر بستگان اینان را سراغ دارید که پس از چند قربانی باز برای قربانی دیگر فرزندان خود پیش قدم می شوند. این مکتب قرآن و اسلام راستین است؛ و اینان فرزندان این قرآن و این مکتب و آن صاحب مکتبمان . سلام و تحیات خدا و رسولانش بر این مادران و پدران و این فرزندان عالی مقام. و درود بر این جانبازان و از هر چیز در راه هدف گذشتگان باد.
(صحیفۀ امام، ج۱۸، ص۳۳۲ـ۳۳۳، ۶۲/۱۱/۲۲)
***
ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل اللّه جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم.
زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایۀ عزیزانی است که برای اِعلای کلمۀ حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند. الفاظ و عباراتْ توان توصیف آنانی را که از بیت مُظلم طبیعت به سوی حق تعالی و رسول اعظمش هجرت نموده، و به درگاه مقدسش بار یافته اند، ندارد. از مجاهدینی که سنگرهای نبرد را تبدیل به مساجد و میدانهای جهاد را با بانگ تکبیر مهبط ملائکةاللّه نموده اند، چگونه سخن توان گفت؟ در اَقدام شریف مادران بزرگواری که در دامنهای مطهر خود چنین فرزندانی را برای اسلام تربیت کرده اند، چه میتوان نثار کرد؟ و برای اسیرانی که در زندانهای مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد می کشند چگونه توان تعظّم نمود؟ پس با اعتراف به عجز، برای شهیدان آرزوی رحمت خاص الهی و برای جانبازان،این شهیدان زنده، سلامت و برای اسرا و مفقودین عزیز و دلیر، آرزوی بازگشت به میهن و برای مادران و پدران و همسران و فرزندانشان،این نمونه های صبر و مقاومت، صبر و سعادت داریْن، و برای رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل، پیروزی درخواست می نماییم.
(صحیفۀ امام، ج۱۹، ص۴۰ـ۴۱، ۶۳/۶/۵)
***
از شهدا که نمی شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهۀ مستانه شان و در شادی وصولشان عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقونَ اند؛ و از «نفوس مطمئنه ای» هستند که مورد خطاب فَادْخُلِی فِی عِبادِی وادْخُلیِ جَنَّتِی پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش برخود می شکافد.
(صحیفۀ امام، ج۲۱، ص۱۴۷، ۶۷/۷/۱)
***
شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید و آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند اگر هم لشکر عظیم داشته باشند.
(صحیفۀ امام، ج۱۶، ص۷۶، ۶۰/۱۲/۱۰)
.
انتهای پیام /*