پرتال امام خمینی(س): یادداشت۳۶/*سید محمد بهشتی شیرازی؛ مکان هایی که مکانتی پیدا کرده اند، به اعتبار این است که دارای دلالت تاریخی شده اند. وقتی ما به مکانی مراجعه می کنیم، آن مکان باید ما را به یاد یک واقعه تاریخی و یا شخصیت تاریخی و یا یک گوشه از اتفاقات تاریخ بیاندازد. به عبارتی آن مکان باید نسبت به یک امر تاریخی شهادت دهد. و یا آن مکان باید از باب اینکه یک امر تاریخی را در خود به ظهور در می آورد، وجه آئینگی داشته باشد و یا سندی باشد که یک گوشه از تاریخ را دلالت کند. در تمامی حالت های ذکر شده، آن مکان واجد ارزش تاریخی – فرهنگی خواهد بود. حفظ چنین مکان هایی در تمام دنیا مرسوم است. بنابراین برای حفظ آن در برابر تهدیداتی که ممکن است متوجه آن اثر شود، از انواع و اقسام تمهیدات استفاده می شود. 

این آثار به مثابه نشانه هایی هستند که به ما کمک می کنند تا محیط پیرامون و از آن مهم تر خود را به جا بیاوریم. از آنجا که این مکان ها به ما تذکر تاریخی می دهند، لذا به یاد ما می آورند که چه سرگذشتی را در تاریخ طی کرده ایم و که هستیم. از این رو؛ اگر از بین بروند، خاصیت تذکر دادن خود را هم از دست می دهند. به عبارتی، هر کدام که از بین بروند، یک تذکر مناسبتی هم خدشه دار می شود.  

اگر جوامعی در حفظ این آثار تلاش و کوشش کمتری بکار برند، رفته رفته در تاریکی قرار خواهند گرفت. آثار تاریخی همانند نورافکن هایی هستند که جلوی پای جوامع را روشن می کنند. لذا اگر از بین بروند، یک نورافکن خاموش می شود و وقتی در یک فضای تاریک بسر ببریم، قطعا دچار گمگشتگی شده و دیگر خود، محیط پیرامون و سرگذشت خود را بجا نخواهیم آورد. زیرا همانند کسی هستیم که در تاریکی بسر می برد و اطراف خود را تشخیص نمی دهد و به اصطلاح سرگردان است. نقشی که حضرت امام(ره) در دوره معاصر ایفا کردند، طبعا جایگاه مهمی است و بنا بر اهمیتی که این جایگاه دارد، آنچه به ایشان منسوب می شود هم بیانگر زندگی امام است که گوشه ای از تاریخ ما را دلالت می کند. بنابراین برای حفظ و خواناسازی این دلالت ها باید تلاش و کوشش کرد.  

البته ممکن است بسیاری از آثار باشند که در ذات خود، به شکل بالقوه، چنین دلالتی را داشته باشند، اما چون به دلیل فعل و انفعالات و اتفاقاتی که پیرامون آنها رخ داده، پرده ای روی آنها کشیده شده و ما آنها را نمی شناسیم و نمی دانیم چه هستند، لذا این بیان را از آنها گرفته ایم. از این رو، یکی از اموری که در کارهای حفاظتی صورت می گیرد، بر داشتن تمام پارازیت ها و تمام آنچه محل بیان ارزشهای یک مکان را از بین می برند است تا آن اثر و مکان جلوه خود را داشته باشند و نقش خود را ایفا کنند. چنین مکان هایی باید بر اساس ارزش اصلی آنها نگاه شود و این مسئله در خصوص مکان های تاریخی باید به شدت مورد توجه قرار گیرد که ارزش اصلی آنها آن گواهی است که می دهند، نه ارزش کارکردی که دارند. یعنی ممکن است خانه امام در جماران همچنان خانه ای باشد که بتوان در آن زندگی کرد که این جنبه کارکردی بناست. اما وقتی انتساب به شخصی مثل امام می یابد، بعد از امام این ارزش کارکردی در اولویت دهم قرار می گیرد و ارزش نمادین آن اهمیت پیدا می کند. چراکه دلالت و گواهی بر یک امر تاریخی دارد. 

متاسفانه در جامعه ما بیشتر به ارزش کارکردی اهمیت داده می شود و بیشتر با کسانی مواجه هستیم که برای ارزش کارکردی اولویت قائل هستند. یعنی فکر می کنند که در خانه باید آدم زندگی کند و همان عملکرد قبلی باید رخ دهد. البته نمی توان گفت که عملکرد قبلی نباید اتفاق بیافتد، اما در اولویت نازلی قرار دارد و ارزش نمادین آن است که اهمیت دارد. به عنوان مثال اگر ما خودنویسی داشته باشیم که حضرت امام با آن قانون اساسی را امضا کرده باشند، این خودنویس دیگر نباید برای خوش خط نوشتن بکار رود، بلکه یک وجه نمادین پیدا کرده و دلالتی بر یک امر تاریخی است. بنابراین دیگر با آن نباید نوشت و به عنوان یک دلالت تاریخی که تذکری نسبت به آن می دهد، باید حفظ و نگهداری شود. از این رو، در خصوص مکان ها هم همین مسئله وجود دارد.

ما مکان هایی داریم که در آن ها عناصری وجود دارد که این عناصر به مثابه سند هستند. اتاقی که امام در آن زندگی می کرد، عبا و عمامه، صندلی که می نشست، جایی که قدم می زد، مکان هایی که اتفاقات و دیدارهای مهم در آن رخ داده است، همه و همه موجود هستند و باید حفظ و نگهداری شوند. اما یک زمان رویدادی مانند آمدن امام از فرانسه و رفتن به بهشت زهرا و سخنرانی در روی یک سکو رخ می دهد که دیگر نمی توان آن سکو را نگه داشت. بلکه باید یک یادمان برای آن ایجاد کرد. یعنی یادمانی ایجاد می کنیم که وجه نمادین داشته باشد و به ما آن رویداد تاریخی را یادآوری کند.

وقتی رییس جمهور ایران به الجزایر می رود، بر سر مزار سرباز گمنام حاضر می شود. اما این حضور به این معنا نیست که قطعا در آن مکان سربازی دفن است، بلکه جنبه یادمانی دارد و رییس جمهور ایران می رود تا به تمام سربازانی که در راه استقلال الجزایر کشته شده اند، ادای احترام کند. لذا ما یادمان ها را می سازیم که یک امر غیرملموس را ملموس کنیم تا به یاد آورده شوند. 

زمان هایی هم ما یک اثر ملموس مثل خانه و حسینیه امام در جماران داریم که یک سند است و باید حفظ شود. اما در جایی که یک رویداد اتفاق افتاده و جنبه غیرملموس دارد و گذرا می باشد، باید به احداث عناصر یادمانی متوسل شویم تا این یاد را زنده نگه داریم. چراکه آن مکان وجود دارد و ما با آن یادمان، پرده را کنار می زنیم تا به یاد آوریم که چه اتفاقی افتاده است. در بالاترین سطح؛ ما حرم امام رضا(ع) را داریم که پیکر مطهر ایشان در آن‌جا قراردارد و دارای حیثیت است. اما زمانی هم بوده است که ایشان در نیشابور ایستاده  اند و روایت سلسله الذهب را فرموده اند. از این رو در دوره صفوی یک بنا به نام قدمگاه امام رضا(ع) ساخته می شود تا ما را به یاد آن واقعه بیاندازد. 

مجموعه محل‌های حضور امام در جماران هنوز مفهوم حفاظتی را به خود نگرفته است. خانه امام در جماران به همان وضع نگهداری می شود، اما رفتار حفاظتی، رفتار متفاوتی است و باید از علم حفاظت اماکن تاریخی – فرهنگی استفاده کنیم تا عمر آن باقی بماند و به حال خود رها نشود. لذا باید کاری کنیم که مکان های تاریخی، با حفظ اصالت ها، دوام طولانی تری داشته باشند. اما متاسفانه این امر صورت نگرفته است.

رفتار حفاظتی ما از مکان هایی که منسوب به حضرت امام(ره) است، هنوز متناسب با آنچه علم حفاظت بیان می کند، نیست. از مکان هایی که منسوب به امام هستند، در خمین کمی بیشتر به آنها توجه شده، اما در قم و یا در تهران که امام از قم به آنجا آمدند، کمتر توجه شده است که نشان می دهد، رفتار ما هنوز متناسب نیست. در حرم حضرت امام هم مجموعه یادمانی احداث کردیم که البته میزان تناسب داشتن و یا نداشتن آن با شخصیت امام را، باید به زمانی موکول کنیم که گرد و غبارها نشسته باشند.

موضوع حفاظت از آثار تاریخی، علمی است که ضوابط، حساب و کتاب، روش های تعریف شده و منشورهای متعددی در سطح بین المللی دارد. ما چه در آثار منقول و چه غیرمنقول مرتبط با امام(ره) هنوز شاهد یک رفتار علمی حفاظتی نیستیم. به عنوان مثال؛ صدا و سیما تمام صحبت ها و سخنرانی های امام را ضبط کرده است، اما آیا در صدد تجدید آنها هست؟ چرا که آنچه در اختیار دارد، به مرور زمان رنگ، تصویر و صدای خود را از دست خواهد داد. و یا در خصوص دست نوشته های امام هم باید تمهیداتی به کار می رفت و برود تا در ۵۰۰ سال دیگر هم قابل رویت باشد و همانند کاغذهای اداری بعد از مدتی از بین نرود. ما هنوز شاهد رفتار حفاظتی مبتنی بر مبانی علمی نیستیم. در برخی موارد، مسوولین معتقدند که از آثار نگهداری می شود، چراکه آنها را در گاوصندوق گذاشته اند و یا به ترکیب خانه امام در جماران دست نمی زنند. اما این رفتار، به معنای رفتار حفاظتی نیست. چراکه رفتار حفاظتی این نیست که یک کارهایی نکنیم، بلکه باید یک کارهایی بکنیم، اما مبتنی بر دانش حفاظت که در آن حریم تعریف کنیم و حریم ها دارای ضوابط باشند و حد و حدود فعل و انفعالات مشخص شود و بدانیم که در زمینه فعالیت ها و یا مسائل فیزیکی، چه اتفاقاتی باید و چه اتفاقاتی نباید بیافتد که ضوابط علمی رعایت شود. همانطور که باید نسبت به آثار غیرمنقول مرتبط با حضرت امام(ره) نگران بود،چند برابر آن باید نگران آثار منقول امام باشیم چراکه  این آثار باید برای سال‌ها و نسل‌های آینده هم باید نگهداری شود.(*پژوهشگر در حوزه معماری و میراث فرهنگی)

 

. انتهای پیام /*