مقدمه

چو خشنود داری جهان را به داد    توانگر بمانی و از داد شاد

همه داد کن تو به گیتی درون     که از داد هرگز نشد کس نگون

عدل، که در لغت به معنای «برابری میان دو چیز » و «درستی و موزون بودن » و «میانه روی در کارها » آمده است، در مقابل ظلم و جور قرار دارد. از این رو، عدالت آن است که هر فرد به چیزی که سزاوار آن است دست یابد و در جایگاه شایسته خویش قرار گیرد. برپایی عدالت در نظام اجتماعی نیز بر اساس همان معنای لغوی امتداد می یابد، و مراد از آن، احترام به حقوق دیگران، و رعایت مصالح عمومی خواهد بود که حافظِ توازن و جلوه میانه روی در اجتماع است. عدالت از صفات پسندیده انسانی است که هر فطرت پاکی آن را پذیرفته و به آن امر می کند. عقل نیز بی واسطه حُسن آن را می فهمد و بدان حکم می کند. همه ادیان، چه الهی و غیرالهی به آن سفارش کرده و موجب سعادت و از فضائل انسان می دانند. در آموزه های دینی، عدالت و عدل به عنوان یکی از اسماء و صفات الهی حائز اهمیت بوده و در قرآن کریم بارها به آن سفارش شده است. (حجرات، 9؛ آل عمران، 18؛ نساء، 58) به فرموده قرآن خداوند کریم جهان تکوین را بر پایه عدل استوار کرده است (انعام، 115) در احادیث بی شماری نیز سخن از عدالت به میان آمده و تأکید شده که شریعت بر اساس عدالت بنا شده است. در این میان مذهب تشیع امامی بیش از دیگر ادیان و مذاهب بر اهمیت و ارزش عدالت تأکید کرده و آن را از اصول اعتقادی مذهب خود می شمارد. دلیل اینکه اصل عدل یکی از اصول در مذهب شیعه قرار گرفت، این است که گروهی از مسلمانان؛ مانند برخی از اشاعره، آزادی و اختیار انسان را انکار کردند؛ اما عموم شیعه و معتزله با دلایل قطعی عقلی و نقلی این مسائل را نفی کرده و آن را منافی اصل عدل شمردند و به عدلیه معروف شدند.

امام خمینی(س) نیز احکام و قوانین شریعت را بر اساس معیار قسط و عدل و بسط عدالت فردی و اجتماعی می داند. ایشان از این مسئله در آثار اخلاقی، کلامی و عرفانی خویش بحث کرده و در مورد اقسام، حقیقت موانع و فضیلت عدالت به تحلیل و بررسی پرداخته است. همچنین عالمان علوم گوناگون، اخلاق، فقه، اجتماع و سیاست، فلسفه و کلام، عرفان و... همگی به بحث و بررسی عدالت پرداخته و آن را از بهترین و بالاترین صفات انسانی دانسته اند. از آن میان در مباحث اجتماعی و سیاسی عدالت و قسط در جامعه از مباحث مهم به شمار می رود و عدالت در جامعه یکی از اصول اساسی و قوام حکومتهاست. بر همین دیدگاه از عمده عوامل پایداری حکومت و خشنودی ملت در کشورها، عدالت ورزی مسئولان کشوری و لشگریست.

عدالت، برترین صفت مسئولان

در همه حکومتها، به ویژه حکومت اسلامی، رهبر، مسئولان و مدیران خوب را با عدالت و عدالت ورزی می توان شناخت. هر که عادلتر باشد، پسندیده تر و در بین مردم خواستنی تر است. چنانچه امام علی(ع) می فرماید: «بهترین نور چشمی مسئولان، بر پا داشتن عدالت در شهرهاست» امام علی (ع) در سخنان گهربارش، بارها به اهمیت عدالت و جایگاه ویژه آن در دین اسلام و اداره جامعه اشاره کرده و بی عدالتی را همان ظلم و بیدادگری و موجب ناپایداری و از بین رفتن اجتماع و حکومت دانسته است. هم اوست که می فرماید: «به خدا سوگند اگر شبی را بر روی خارهای سَعدان به سر برم یا با غُل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به برخی از بندگان ستم کرده باشم یا چیزی از اموال عمومی غصب نموده باشم. راستی چگونه بر کسی ستم کنم برای نفس خویش، که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود و زمانی طولانی در خاک اقامت می کند » آن حضرت دوره کوتاه زمامداری خویش را به گونه ای سپری کرد که مردمان، عدالت را با جان و دل خویش درک کردند. نگرش ویژه امام علی (ع) به «عدالت » و حتی برتری آن بر «جود و احسان » به خاطر نقشی است که عدالت در حفظ تعادل اجتماعی دارد؛ زیرا اگر زمامدار، عدالت اجتماعی را پیشه کند دلهای مردمان به سوی او جذب می شود و کینه ها از دل آنان زدوده می گردد و این خود عامل استحکام ارکان حکومت، و موجب پیوند مردم و زمامدار است. امام علی (ع) چنان بر اقامه عدالت اجتماعی در جامعه عصر خویش اهتمام ورزید که سرانجام همین روحیه عدالت خواهی در عرصه اجتماعی، موجب شهادت او گردید.

عدالت و عدالت پیشگی است که سبب توانمندی و پایداری حکومت می شود، امنیت مردم را تضمین می کند و موجب آرامش روح و جان مسئولان می گردد. هیچ حاکمی به دلیل برپاداشتن عدل و داد سرنگون و نابود نشده و نخواهد شد. اگرچه به ظاهر از حکومت کردن هم محروم گردد، ولی هرگز از چشم و دل مردم به عنوان عادل دادگر نخواهد افتاد؛ همانگونه که امام علی (ع) اینگونه بود و در تاریخ معاصر نیز امام خمینی آنگونه زیست. چراکه می بینیم با گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی ایران و بیش 30 سال از رحلتش هنوز یکی از یادکردها و یادمانهایش عدالت پیشگی اوست.

عدالت اجتماعی در سیره نظری امام خمینی

به باور امام خمینی(س) گسترش عدالت فردی و اجتماعی، اجرای قوانین بر اساس عدل و قسط و اجرای قوانین حدود، قصاص و تعزیرات بر مبنای عدل از اموری است که با گذشت زمان تغییر نمی کند. در منظومه فکری امام خمینی عدالت اجتماعی با مفهوم دین و فطرت گره خورده است. امام خمینی آنگاه که به گسترش دین در جامعه اشاره می کند به اسلامی نظر دارد که عدالت، محور و اساس آن است. از دیدگاه ایشان عدالت، تنها یک فضیلت در حوزه اخلاق فردی نیست؛ بلکه در جامعه و تمام نهادهای اجتماعی نیز قابلیت جاری شدن دارد. مفهوم عدالت اجتماعی در اندیشه امام خمینی(س) را می توان به دو شاخص اصلی، شامل تلاش برای برابری همگانی در دستیابی به فرصتهای اجتماعی و «پاسخگویی به نیازهای اساسی مردم » برای کاهش فاصله طبقاتی، قابل تجزیه دانست. به همین دلیل، ایشان مفهوم عدالت اجتماعی را در بسیاری از موارد با مفاهیمی مانند محرومیت، فقر و مستضعفان همراه کرده، و به ارتباط عمیق عدالت اجتماعی و رفع محرومیت از جامعه اشاره نموده است. او تأمین نیازهای اساسی

مردم و رفع محرومیت از چهره جامعه را مقدمه رشد و تعالی معنوی انسان دانسته و بر کارآمدی آموزه های اسلامی در برقراری عدالت اجتماعی به ویژه در حوزه اقتصاد، تأکید می کرد. بر همین اساس اگر در یک جامعه و حکومت اسلامی فقر و فلاکت و فاصله طبقاتی باشد و شماری از مردم در سختی و گرفتاری و برخی در ناز و نعمت باشند، قطعاً آن جامعه بویی از عدالت نبرده است.

امام خمینی(س) در مراحل گوناگون نهضت اسلامی و در جمع مردم با صراحت اعلام کرد که «ما برای اجرای عدالت، قیام کرده ایم» و خود نیز شاخصه های آن را بیان کرده اند؛ از آن میان: برابری حاکم جامعه با فرودستان؛ موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نباید تأثیرگذار در میزان برخورداری افراد از حقوق عمومی و شهروندی باشد؛ پرهیز از رفتار خودسرانه و تلاش همگانی برای حرکت در چارچوب قانون؛ توزیع عادلانه درآمدهای عمومی و تلاش برای رفاه و آسایش همگان به ویژه فرودستان و زاغه نشیان؛ انتقادپذیری زمامداران و خدمت گزاری آنان به مردم و ...

امام خمینی(س) علاوه بر نیازهای حیاتی مانند ارزاق و خدمات عمومی، مواردی مانند مسکن، بهداشت، آموزش، و اشتغال را جزء نیازهای اساسی افراد و اقشار مختلف ذکر نموده و برابری همگان در بهره مندی از امکانات و منابع را عدالت اجتماعی دانسته است. بنابراین از منظر امام خمینی(س)، مواردی مانند تلاش برای کاهش فاصله طبقاتی، مشارکت همگانی و جهاد برای محرومیت زدایی، مبارزه با روحیه زراندوزی و دنیاپرستی، ساده زیستی مسئولان، وضع قوانین حمایتی برای محرومان، و اجرای قوانین و احکام اسلام، مهمترین راهکارهای برقراری عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی است. 

عدالت اجتماعی در سیره عملی امام خمینی

امام خمینی(س) پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی همچنان بر ویژگی عدالتخواهی این نظام تأکید نموده و ساختار حکومتی آن را در سایه عدالت الهی، ساختاری به دور از ستم و زورگویی معرفی کرد که در اندیشه رفاه مستمندان، و به دنبال استیفای حقوق آنان است. امام در سیره عملی خود اهتمام ویژه ای به عدالت اجتماعی داشت، و می کوشید تا در رفتارهای فردی و حکومتی خویش، آن را رعایت کند؛ در رفتار فردی ایشان ساده زیستی و مذمت خوی کاخ نشینی، و در سیره حکومتی ایشان اقدامات حمایتی مانند حکم تشکیل کمیته امداد در اولین ماه پیروزی انقلاب، فرمان تشکیل جهاد سازندگی، افتتاح حساب بانکی ویژه برای رسیدگی به مسکن محرومان، و تقاضای بسیج عمومی برای مبارزه با بیسوادی بیانگر تلاش ویژه ایشان برای برقراری عدالت اجتماعی است.

امام خمینی(س) در جایگاه رهبری جامعه از مسئولان می خواست که ساده زیستی را پیشه خود سازند و «از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا» پرهیز کنند. همچنین در فرمان مهمی که خطاب به قوه قضائیه و ارگانهای اجرایی با محوریت حقوق مردم صادر کرد با قاطعیت خواستار آن گردید که «عمل به عدل اسلامی» سرلوحه فعالیت و اقدامات تمام نهادهای حاکمیتی در نظام جمهوری اسامی قرار گیرد. تا مردم با «احساس آرامش و امنیت » و آسوده خاطر زندگی کنند. امام خمینی در طول 10 سال رهبری نظام جمهوری اسلامی همواره مراقب بود که حتی به صورت غیر مستقیم، این جایگاه سیاسی و اجتماعی موجب بهره مندی بیشتر ایشان از منابع و فرصتهای اجتماعی نگردد؛ در این راستا از صدا و سیما می خواهد که از پوشش حداکثری اخبار مربوط به رهبری بپرهیزد و به مخالفین نیز اجازه ابراز دیدگاههای خودشان را بدهد.

برگرفته از حریم امام؛ شماره 384

. انتهای پیام /*