«ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ. »

«آن گاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه فضیلت نهاد و آن را شب قدر نامید. فرشتگان و روح در این شب به دستور پروردگار با همه چیز فرود می آیند. درود و سلام به فرخندگی بر هر یک از بندگان که بخواهد تا سپیده دم، این حکم محکم اوست »

بحث دوم؛ نامگذاری این شب به «قدر» است، در وجه نامگذاری آن وجوهی گفته اند:

نخست، قدر به معنای اندازه است و مراد اندازه گیری و تعیین مقدار است، و این شب را شب قدر نامیده اند، که شب تعیین مدت عمرها، میزان روزی ها و ... است، و در روایت امام صادق (ع) به آن اشاره شده است که در آن مدت عمرها و تقسیم روزی ها و اسامی حاجیان تعیین می شود.[1]

امام رضا (ع) در پاسخ سلیمان مروزی می فرماید: «ای سلیمان در شب قدر خداوند عزّ و جلّ امور این سال تا آن سال را تقدیر و تعیین می کند از مرگ و زندگی و خیر و شر و روزی، و آنچه در این شب خداوند تقدیر می کند از امور حتمی است.»[2]

معنای دوم، از قدر به معنای شرافت و ارزش است، یعنی شبی دارای شرافت است، و شرافت آن یا به نزول قرآن در این شب است.

امام خمینی (س) می نویسند:

«بعضی بر آنند که چون صاحب شرف و منزلت است، و قرآن صاحب قدر به توسط ملک صاحب قدر بر رسول صاحب قدر برای امت صاحب قدر وارد شده است، لیله القدرش گویند.»

احتمال دیگری در معنای شرافت این شب است که شبی با عظمت و با ارزش است، که عبادت در این شب برابر با هزار سال است، و این از شرافت این شب است که فعلی از افعال در آن به این مقدار کثرت و برتری می یابد.

در کافی شریف آمده است؛ که حُمران از امام باقر(ع) می پرسد که مراد از «لیله القدر خیرٌ من الف شهر» چیست؟ فرمودند: «العمل الصالح فیها من الصلاه و الزکاه و انواع الخیر خیرٌ من العمل فی الف شهر لیس فیها لیله القدر »[3]

«عمل صالح در این شب از نماز و زکات و هر کار خیر دیگر که در این شب انجام شود، بهتر است از عملی که در شب های دیگر هزار ماهی انجام شود که در آن شب قدر نباشد.»

پس شب قدر است به خاطر عظمت و شرافت و ارزش اعمال. این معنا با معنای پیشین ناسازگار نیست، هر دو می تواند با هم صحیح باشد،

چون این دو معنا مقابل هم نیستند به طوری که قبول یکی رد دیگری را به همراه داشته باشد، اما اینکه امشب هم ارزاق و روزی ها تعیین شود و هم شرافت داشته باشد که اعمال در آن شب چنین ارزشی داشته باشد و هم شرافت به نزول قرآن داشته باشد با هم منافات ندارد.

مطلب دیگری که اشاره به آن در اینجا لازم است، استمرار شب قدر در طول زمان است، برخی از اهل سنت آن را مخصوص زمان پیغمبر (ص) دانسته اند، ولی گروهی دیگر از عالمان اهل سنت و به اتفاق همگان در عالمان شیعی، شب قدر در هر سال به درازای عمر زمین و دنیاست.

نظر آنها که ویژه زمان پیغمبر (ص) دانسته اند به آغاز آیه است که قرآن در شب قدر نازل شده است و نزول قرآن مخصوص زمان پیغمبر (ص) است، ولی توجه به آیات بعد که به نزول فرشتگان و ... اشاره دارد، این برداشت را نفی می کند.

«تنزل الملئکه و الروح فیها... » در روایات گفته اند: روح ملکی است اعظم از جبرئیل، ملکی است برتر از جبرئیل.[4]

 «بأذن ربهم من کل امر » اینها به اذن پروردگارشان برای هر چیزی و برای هر کاری نازل می شوند. یک سؤالی که در این آیه وجود دارد و ائمه (ع) به آن اشاره کرده اند که قرآن می گوید «تنزل الملئکه و الروح فیها بأذن ربهم من کل امر» نزول پیدا می کنند و فرشتگان و روح به اذن پروردگار در این شب برای هر امری. تا اینجا، یک چیز کم دارد و آن این است که بر چه کسی نازل می شوند؟ این موضوعات و کارها را برای چه کسی می آورند، کجا می آورند؟ این سؤال در کلام امام سجاد (ع) بیان شده است: « علی من یشاء من عباده » این فرشتگان بر هر یک از بندگان که خدا بخواهد نازل می شوند. در روایات ما این مسأله وجود دارد و به آن اشاره شده است، اکنون آن بنده ای که می خواهد محل نزول فرشتگان در این شب باشد و آن ها بر او وارد شوند و امور را با او مطرح کنند و به او بسپارند و به عبارت دقیق تر: امور عالم بالا به وسیله این رجال الهی در عالم نافذ و جاری می شود، این نفوذ و جریان توسط چه کسی است؟ امضاء یعنی جاری شدن، یعنی از طریق اوست که این امور باید به جریان بیافتد. بنابراین باید در این شب  بر آن بنده ای که می خواهد واسطه بشود به او نوجه شود. لذا در روایات ائمه معصومین(ع) به ویژه در شب بیست و سوم ماه رمضان دعای سلامتی امام عصر(عج)، « اللهم کن لولیک »، نقل شده که جزء اعمال شب بیست و سوم است و اصل دعا این گونه است: « اللهم کن لولیک فلان بن فلان »[5] یعنی دعا این است: « خدایا باش برای ولی ات [که جای اسم خالی است] » و در هر زمان شخص معینی دارد که در زمان ما حضرت حجت بن الحسن(عج) است و به اشتباه این دعا را دعای فرج گفته اند. این دعا برای هر ولی دوران است. لذا این دعا در شب بیست و سوم نقل شده است پس برای خواندنش مصّر باشید. چون مجرای فیض حجت خداست و تمام این امور بر مجرای فیض جاری می شود و آن شب هم او محل نزول است و طبق روایات دیگران مشغول عبادت خودشان هستند و ولی امر مشغول به انفاذ امور است.

«بما احکم من قضائه » آنچه از قضاء محکم شده، یعنی قضاهایی که تثبیت شده در آن شب به ولی الله نازل می شود.

«سلام دائم البرکه الی طلوع الفجر» از نظر ادبی سلام خبر است و مبتدایش ضمیر «هی» است که به شب بر می گردد و محذوف است، «هی سلام» ، یعنی شب سلامت. و در مورد سلامت وجه هایی گفتند اند. برخی گفته اند این شب از نظر هوا، شب ملایمی است، برخی گفته اند شبی است که حوادث آسمانی در آن به وجود نمی آید. برخی گفته اند از شیطان در سلامت است. خلاصه که شب سلامت است و مورد سلامت الهی است. اگر کسی متوجه باشد از آفات شیطان به دور است.

امام خمینی (س) در این باره می فرماید: «یعنی، این شب مبارک سلامت است از شرور و بلیّات و آفات شیطانیه تا طلوع فجر. یا آن که سلام بر اولیاء خدا و اهل طاعت است.» 

«دائم البرکه الی طلوع الفجر » آن شب تا طلوع فجر برکت ادامه دارد. شبهای دیگر هم برکت دارد ولی اینجور مستمر نیست، آن شب تا طلوع فجر، این استمرار برکت به طور دوام است این نعمات دوام دارد و یک شب ویژه است. صاحب قدر حجت الله است، اصلش در زمان رسول الله (ص) است اما مظهر تامّ و تمامش بعد از رسول خدا (ص) و آن ولی الله الاعظم، امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) است و دیگر ائمه (ع) به جانشینی علی ابن ابی طالب (ع) این فضیلت را دارا شده اند و حجت خدا ولی عصر (عج) هم به جانشینی حضرت علی (ع) دارای این مقام است. شاید بتوان یک لطیفه ای هم را نیز در اینجا استفاده کرد با توجه به این که ما در عالم «اتفاق» نداریم، (یعنی اتفاقی نیست) به اینکه حضرت علی(ع) شب نوزدهم ماه رمضان ضربت می خورد، شب 21 ماه از دنیا می رود و شب 23 هم شب سوم حضرت است، هماهنگ با قدر می شود این یک حقیقی است. شب قدر و علی بن ابی طالب (ع) با هم همراه می شود و یکی از تقدیرات خداوند این است که صاحب قدر علی (ع) شب شهادتش هم با شب قدر همراه باشد، حقیقتش چیست، شاید نزول برکات به زمین در این شب با عروج صاحبش به آسمان با هم یکی شده است. اسرارش بر ما مکشوف نیست.

[1] ریاض السالکین، جلد 6، صفحه: 35

[2] تفسیر نورالثقلین؛ جلد 5، صفحه: 630

[3] کافی، جلد 4، صفحه: 158

[4] کافی، جلد 1، صفحه: 386

[5] کافی، جلد 4، صفحه: 162، اقبال الاعمال جلد 1، صفحه: 191

. انتهای پیام /*