خاطره جلال الدین فارسی از امام در نجف در باره دکتر شریعتی به روایت محمدجواد حجتی کرمانی

آقای جلال الدین فارسی خاطره ای از امام در نجف نقل می کند و می گوید که: «آقای سید مرتضی عسگری جزوه ای علیه شریعتی تنظیم کرده و به امام داده بود، امام گفته بودند من این را مطالعه می کنم و هفته بعد جواب می دهم. هفته بعد جواب را به آقای فارسی داده بودند که به آقای عسگری بگوید که شریعتی به هر حال روشنفکری است که قصد دارد به اسلام خدمت کند و این حرف هایی که شما زده اید جز اینکه در جامعة اسلامی ما اختلاف ایجاد کند نتیجه ای ندارد.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

متانت ایشان زبانزد بود

متانت ایشان زبانزد بود

امام با شاگردهایشان مهربان و شاگردانشان هم با وی صمیمی بودند.

باید تحقیق کنم

باید تحقیق کنم

امام از غالب خبرها زودتر از ما مطلع می ‏‏شوند. بنده اتفاق افتاده بارها رفتم خدمت ایشان یک چیزی را از من پرسیدند، من دیدم خبر ندارم بعد برگشتم مثلاً منزلمان دیدم بله خبرنامه امروز این بوده که بنده بنا بوده، عصری می‏‏ دیدم، امام اول صبح این موضوع را دیده ‏اند.

امام بلافاصله رد امانت می‏‏ کردند

امام بلافاصله رد امانت می‏‏ کردند

با وجود کثرت کارها و تعدد امور و گزارشها، هیچ نشانه ‏ای از شلوغی و تراکم و کارهای بجا مانده در زندگی امام مشاهده نمی‏ شد.

بگذارید بیایند

بگذارید بیایند

و این آخرین ملاقاتهای امام در قم بود و شاید هیچ روزی من امام را مثل آن روز متأثر ندیدم چون این اولین ضربه از طرف عناصر خودی بود که بر پیکر این انقلاب وارد می ‏آوردند و کسالت قلبی امام از همین جا شروع شد.

برای مرجعیت حتی یک قدم برنداشته ‏ام

برای مرجعیت حتی یک قدم برنداشته ‏ام

می ‏فرمودند من راضی نیستم در خانه من کوچکترین قدمی در جهت مرجعیت‏ و رهبری برداشته شود.

حتی فرزندشان سخنگوی ایشان نبود

حتی فرزندشان سخنگوی ایشان نبود

امام به شخصیت علمی مرحوم حاج آقا مصطفی احترام می‏‏گذاشتند و ایشان را یک صاحب‏نظر و یک فیلسوف می‏‏شناختند ولی هیچگاه اجازه نمی‏دادند آن مرحوم در خط‏ مشی مبارزاتی ایشان دخالت کند.

دوست ندارم شخصیت شما کوچک شود

دوست ندارم شخصیت شما کوچک شود

من از این کار شما تشکر می‏‏‏‏‏ کنم اما دوست ندارم که شخصیت شما با حرکت کردن به دنبال من کوچک شود.

روی این موضوع تحقیق کنید

روی این موضوع تحقیق کنید

برخلاف عرف روزنامه خوانی که معمولاً افراد به تیترها و عناوین بیشتر تکیه می ‏‏کنند تا به محتوا؛ امام قبل از هر چیز به طرز فکر روزنامه نویسان و خط مشی سیاسی آنها تکیه می‏‏ کند.

در تمام عمرم دنبال پول نرفتم

در تمام عمرم دنبال پول نرفتم

بگذار مردم به روش خودشان هر طور می‏ خواهند وجوهات بدهند. شما جای خودتان باشید هر کس خواست وجوهات بدهد خودش پیش شما بیاید.

مردم از من محافظت می‏‏ کنند

مردم از من محافظت می‏‏ کنند

با وجود مشکلاتی که در روزهای اول اقامت امام در قم از نظر حفاظت و امنیت ایشان وجود داشت، امام مانع می‏‏ شدند پاسداران با اسلحه دنبال ایشان باشند.

اسلام به من بستگی ندارد

اسلام به من بستگی ندارد

به محض اینکه ایشان جمله ای در خصوص کثرت علاقه و اعتقاد گفتند که شاید در آن غلوّ بود، رنگ مبارک امام یک مرتبه سرخ شد.

ایشان ساقط خواهد شد

ایشان ساقط خواهد شد

من گرفتار تکلیف شرعی هستم، باید ظرف ده روز حساب همه چیز را روشن کند و الا من ناچارم عکس‏ العمل نشان بدهم و ایشان ساقط خواهد شد.

اگر من تأیید کنم

اگر من تأیید کنم

اگر من تأیید کنم کسانی که ایشان را تخطئه می‏‏ کنند فعالتر می‏‏ شوند و مسأله جنبۀ سیاسی پیدا می‏‏ کند.

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند است، چون نمی‏ توانم قصد قربت کنم ، به این جهت نمی‏ آیم.

نمی ‏دانم چه گناهی کرده‏ ام

نمی ‏دانم چه گناهی کرده‏ ام

هر قدمی بردارم با مخالفت و کارشکنی عده ‏ای از آخوندهای نجف مواجه می ‏‏شوم.

همه برای خودشان دکان باز می‏‏ کنند

همه برای خودشان دکان باز می‏‏ کنند

خوف این را دارم که این ساختمانها به حیثیت معنوی حوزه‏ ها لطمه وارد کند.

شما هم نماز بخوانید

شما هم نماز بخوانید

سرانجام بر اثر فشار و اصرار بیش از حد امام حاضر شدند که برای چند لحظه ماشین را نگهدارند که فقط ایشان تیمّم نمایند. امام پس از تیمّم با خاک حاشیۀ جاده، سوار ماشین گردیدند و نماز صبح را در ماشین که به سرعت در حرکت بود به جا آوردند.

حرفت را بزن!

حرفت را بزن!

امام از تیمسار ظهیرنژاد خوششان می‏ آمد زیرا وی اهل تظاهر نبود، هر روز ریشش را تیغ می‏زد و همانطور خدمت امام می‏ رسید.

صفحه 40 از 56 < قبلی | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | بعدی >