عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

اولین شب حضور امام در ایران چگونه گذشت

اولین شب حضور امام در ایران چگونه گذشت

آن شب در مدرسه رفاه خبر آوردند کسی در عقبی حیاط کوچک مدرسه را می ‏زند. آن زمان چون اسلحه نداشتیم، از آن در با چوب حفظ و حراست می ‏شد. خلاصه در را باز کردند. دیدیم امام هستند، آن هم تنهای تنها و شاید حاج احمدآقا نیز همراه ایشان بود و از در دیگر آمده بود.

ایمان حضرت امام به پیروزی انقلاب اسلامی

ایمان حضرت امام به پیروزی انقلاب اسلامی

ما از طریق یکی از دوستان هماهنگ کردیم که حقیقت وقایع جاری را به امام منعکس نمایند. ایشان به پاریس عزیمت کردند. وقتی برگشتند، از مرحوم خلیلی پرسیدیم: آیا مطالب را به حضرت امام منتقل کرده اید؟ گفتند: بله، حضرت امام از تمام اخبار کشور دقیقا اطلاع داشتند، زیرا از یک کانال خاص اخبار را نمی گیرند، بلکه از کانال های متعدد خبر را دریافت می کنند .

خوزستان دین خود را به اسلام اداء کرد

خوزستان دین خود را به اسلام اداء کرد

وارد حسینیه جماران که شدند تن صدا بالا گرفت حسین جلوتر از همه با مشت گره کرده فریاد می زد ما همه سرباز توایم خمینی گوش به فرمان توایم خمینی

هجده هزار امضاء در حمایت از امام

هجده هزار امضاء در حمایت از امام

پس از ارسال اوراق، فرمانده لشکر مشهد، افسران و ساواکی ها را جمع کرده بود و با عصبانیت زیاد شروع به فحاشی نموده و گفته بود: شما از اعلیحضرت پول و حقوق می گیرید و از اموال دولتی استفاده می کنید، اما هیچ عرضه ندارید و کار نمی کنید، این آخوندها بدون داشتن هیچ امکاناتی 18 هزار امضا از مردم جمع آوری و به تهران فرستاده اند در حالیکه شما اصلاً نفهمیده اید که چه کسی این کار را کرده است.

خاطره مرحوم سید صادق طباطبایی درباره برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی

خاطره مرحوم سید صادق طباطبایی درباره برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی

یک ساعت بعد احمد آقا مجدداً زنگ زد و گفت آقا می گویند رفراندوم برگزار شود. گفتم احمد جان. خم رنگرزی که نیست. گفت صادق؛ تو آقا را می شناسی. من هم می شناسم! من دیگر برای بار دوم نمی روم به آقا بگویم نه! اگر می خواهی خودت بیا و بگو.

گریه برای حضرت علی اکبر(ع)

گریه برای حضرت علی اکبر(ع)

گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین ـ علیه السلام ـ به بالین حضرت علی اکبر. همین که گفتم، قربان غریبیت یا اباعبدالله! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر، امام دستمال از جیب درآوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم.

کیفیت عزاداری امام خمینی در ماه محرم در خاطرات نزدیکان

کیفیت عزاداری امام خمینی در ماه محرم در خاطرات نزدیکان

امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهۀ محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود که به حرم مشرف شوند.

خاطره آیت الله خزعلی از جلسه درس امام(س) و آیت الله العظمی بروجردی

خاطره آیت الله خزعلی از جلسه درس امام(س) و آیت الله العظمی بروجردی

سال 1327 هجری شمسی بود. یک یا دو سال بعد به محضر درسشان شتافتم و از محضر درسشان بهره مند شدم و در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردم و دیگر ارتباط ما مبدل شد به آشنایی و استفاه از محضرشان و بهره گیری از طرز فکرشان.

مسافر امام رضا(ع)

مسافر امام رضا(ع)

وقتى که براى زیارت امام رضا یکى از اخلاف و فرزند زادگان مستقیم حضرت محمد (ص) به طرف مشهد حرکت کردیم، در یک اتوبوس با مردم بوسنى بودیم و فرصت داشتیم آوازهاى آنان را که بیشتر به دین تعلق داشت، بشنویم.

اسم پسرمان را روح اللّه گذاشتیم

اسم پسرمان را روح اللّه گذاشتیم

همسرم در سال 1989 م. (1368 هـ.ش.) به ایران آمد و به دیدار امام ـ که در آن زمان به شدت بیمار بودند ـ و سپس به زیارت امام رضا(ع) رفت و برای داشتن فرزند دعا کرد

یک بار هم به یاد ندارم

یک بار هم به یاد ندارم

از برنامه‏ های امام قدم زدن و پیاده‏ روی روزانه به مدّت حدود چهل دقیقه تا یک ساعت بود.

حالا من بنشینم روی این منبر؟

حالا من بنشینم روی این منبر؟

حضرت امام در قم هنگام درس گفتن روی زمین می‏ نشستند و درس می‏ گفتند.

شما زنده باشید

شما زنده باشید

یک خانمی در تبریز به من گفت که پسر من در دست عراقیها اسیر بوده است.

آقای بهشتی حفظ  الغیب اشخاص را دارد

آقای بهشتی حفظ الغیب اشخاص را دارد

ما گاهی برای شکایت و درد دل خدمت امام می رفتیم، اما آقای بهشتی هیچ وقت نزد امام شکوه نمی کرد.

اهتمام به نوافل

اهتمام به نوافل

حضرت امام(س) با آن کهولت سن و ضعف حتی در ایامی که ماه مبارک، مصادف با گرمای سوزان در روزهای بلند تابستان بود، مقیّد به انجام نافله مغرب و عشا بودند

انتقال درس امام به مسجد اعظم در اثر ازدحام شاگردان

انتقال درس امام به مسجد اعظم در اثر ازدحام شاگردان

شاگردان امام در مسجد سلماسى جا نمى شدند و کسانى که یک مقدار دیر مى آمدند با کمال فشردگى مى نشستند؛ طورى که رعایت حرمت فاصله بین استاد و شاگرد نمى شد و مجبور مى شدند نزدیک حضرت امام قرار بگیرند. همینطور بعضى ها بیرون مى نشستند. پسر مرحوم آیت اللّه بروجردى، آقا محمدحسن تقاضا کرده بودند که آقا درسهایشان را بیاورند مسجد اعظم؛ با تقاضاى ایشان که متولى مسجد اعظم بود حضرت امام درسشان به آنجا منتقل شد.

صفحه 33 از 56 < قبلی | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | بعدی >