ببین طرز قرار گرفتن ساقه و شاخه چطور است. تنۀ درخت چه شکلی است. برگ های آن چطور بر شاخه ها قرار گرفته اند. سایۀ درخت چطور است... اینها را یکی یکی می گفتند و به من نشان می دادند.
نوجوانی سؤال کرده بود که پدرش فردی لاابالی و بی دین است و به او گفته من راضی نیستم که در منزل من نماز بخوانی.
امام به هیچ وجه مخارج اضافه به او نمی داد.
گفتم نه خیر، به خاطر اینکه نمی خواستید من در میان جمعیت باشم که بروم.
امام هنگام راه رفتن مقید بودند گوشه عبا را تا حدود سینه به دست بگیرند.
این مطلب بدان جهت بود که آنان نتوانند با توجه به اینکه ملاقاتشان با امام خصوصی بوده است مطالبی را برخلاف اظهار کنند.
وقتی مأمور پرسش های خود را در حضور امام مطرح ساخت با بی اعتنایی و سکوت ایشان مواجه شد.
آیت الله خمینی که نامش نشانه ای از مخالفت با شاه است در محوطه کوچکی از حومه پاریس اقامت گزیده است.
امام نسبت به کارکنان منزلشان عاطفه و مهربانی خاصی داشتند، به نحوی که شاید هیچ فرقی بین آنها و فرزندان خودشان در اظهار محبت قایل نمی شدند.
ساعات روز و شب امام چنان تقسیم بندی شده بود که ما بدون اینکه ایشان را ببینیم می توانستیم بگوییم که الان مشغول چه کاری هستند.
وقتی که ایشان در نجف بودند مانند سایر طلبه ها یخچال نداشتند.
من گرفتار تکلیف شرعی هستم، باید ظرف ده روز حساب همه چیز را روشن کند و الا من ناچارم عکس العمل نشان بدهم و ایشان ساقط خواهد شد.
چندی پیش با موافقت سازمان، نامه ای به خانواده ام نوشتم، در جواب نوشته بودند آقا مصطفی فعلاً استراحت می کند. در نتیجه فهمیدم که او را دستگیر کرده اند.
شب قبل از پرواز نماز شب و نماز صبح خود را خیلی به آرامی و بر طبق معمول هر شب خودشان به جای آوردند.
اکنون ما در حضور آیت الله در اتاقی 2×3 متر و در خانه ای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است.
وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می رفتیم، می دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند.
امام هیچ وقت حتی یک چک یا یک امانت را بدون دلیل برای یک روز پیش خودشان معطل نمی گذاشتند.
امام همیشه می گفتند که در ساعت تفریح، درس نخوانید و در ساعت درس خواندن، تفریح نکنید.