متفکر بود و اهل سیاست. سیاستش به روز بود. شجاع بود و بی باک. مقابل حرف زور می ایستاد. می خواست شاه مقابلش باشد یا وزیر، برایش فرقی نداشت. قبای کرباسی می پوشید و روی زیلویی می خوابید. او مدرس بود.
ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم.
اولین حکومت نظامی در دوران انقلاب اسلامی، در شهر اصفهان شکل گرفت. مقررات حکومت نظامی پیرو نشست شورای تأمینی استان اصفهان در روز ۲۰ مرداد ۱۳۵۷ مصادف با ششمین روز از ماه مبارک رمضان به اجرا درآمد و اولین اعلامیه های حکومت نظامی توسط سرلشکر رضاناجی فرماندار نظامی اصفهان و حومه به اجرا گذارده شد.
حمایت گسترده علما و روحانیون از مرجعیت امام خمینی(س) و صدور بیانیه های متعدد به ویژه در مرداد ماه سال های ۴۲ و ۴۳ رویداد بی سابقه ای در تاریخ مرجعیت بود.
علی رغم تمامی تدابیر امنیتی پیش بینی ها و پیشگیری های دامنه دار و همه جانبه، هنوز ساعتی از آزادی امام نگذشته بود که خبر آن برق آسا در سراسر تهران انعکاس یافت و همانند بمب صدا کرد و تهران را تکان داد. مردم فداکار و وفادار مرکز، یکباره از جا کنده شدند و سیل جمعیت به سوی داوودیه سرازیر شد، راه تهران ـ داوودیه و تهران ـ قلهک به علت ازدیاد ناگهانی وسایل نقلیه و اتومبیل ها بند آمد و مسأله ترافیک آن، پلیس راهنمایی را با مشکلاتی روبه رو کرد.
واگذاری این تکلیف عظیم و سنگین در آن برهه حساس بر عهده آیت الله طالقانی که زبان گویایی برای بازگو نمودن حقایق داشت، امری خطیر به حساب می آمد. انبوه جمعیتی که در آن روز تکبیر گویان به نماز جمعه هجوم آوردند، در واقع سنگ بنای یکی از مهمترین عوامل حفظ و تداوم انقلاب بود و از آن پس نماز جمعه در کوران حوادث و بویژه در رابطه با پشتیبانی همه جانبه جنگ تحمیلی، نقشی بسیار ارزنده و انسانی ایفا کرد.
«و اکنون شما، ای فقهای شورای خبرگان و ای برگزیدگان ملت ستمدیده در طول تاریخ شاهنشاهی و ستمشاهی، مسئولیتی را قبول فرمودید که در رأس همه مسئولیتهاست؛ و آغاز به کاری کردید که سرنوشت اسلام و ملت رنجدیده و شهید داده و داغدیده گرو آن است. تاریخ و نسل های آینده درباره شما قضاوت خواهند کرد، و اولیاء بزرگ خدا ناظر آرا، و اعمال شما می باشند.»
ننگتان باد ای تفاله های شیطان، و عارتان باد ای خودفروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخ ها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابرقدرتها برخاسته است، به خرابکاری های جاهلانه پرداخته اید. عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید.
امیدوارم به همین زودی با فرزند عزیزت سرور ما و رهبر جوانان متدین و غیور شیعه جناب آقای مصطفی خمینی مدظله به ایران و حوزه علمیه را روشن و عزیز کنید و تا جسم بی جان متلاشی نشده روح و روانش بخشید.
مقامات عراقی به ظاهر برای کسب اجازه از حضرت امام برای بازداشت آقا مصطفی به حضور ایشان رسیدند و چون با منطق کوبنده حضرت امام مواجه شدند، به بازداشت آقا مصطفی و انتقال وی به بغداد در روز 21 خرداد 1348 اقدام کردند.
سخنان امام خمینی همچون پتکی بر روح شاه فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه ۱۴ خرداد دستگیر و سحرگاه پانزده خرداد ۴۲ صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل حضرت امام را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بود دستگیر و سراسیمه به تهران برده و زندانی کردند.
آقای هویدا، من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده اید. این قدر با حیثیت این ملت بازی نکنید به جای این همه گزافه و جنجال، خدمتی به این سر و پابرهنه ها کنید یا لا اقل این قدر با بهانه های مختلف آنها را رنج ندهید
شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه باید تحمل انتقاد را، چه حق و چه ناحق، داشته باشید.
روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ جیمی کار تر رییس جمهوری آمریکا طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. این دستور که ۵ ماه پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام صادر شد، عکس العمل جدید دولت آن کشور در برابر گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی در ایران بود.
رژیم شاه سخت کوشش می کرد اختلافات روحانیت با رژیم را تمام شده، جلوه دهد و چنان بنمایاند که روحانیت با دولت تفاهم کرده و بر گذشته خط بطلان کشیده است.
عقربۀ ساعت، تقریباً ده شب یکشنبه ۱۶ فروردین ماه ۴۳ را اعلام می کرد که ماشین شورلت سیاهرنگی که به وسیلۀ چند ماشین دیگر اسکورت می شد، سر کوچۀ امام مقابل بیمارستان فاطمیه توقف کرد و امام از آن پیاده شد
بامداد روز دوّم فروردین ماه که با ۲۵ شوال ۱۳۸۲ سالگرد شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) مصادف بود، ناگهان ده ها دستگاه اتوبوس شرکت واحد وارد قم شدند. کسی از اجرای طرح، خبر نداشت؛ چند ساعت بعد، کامیون های نظامی حامل سربازان مسلح و مجهز به مسلسل های سنگین به قم رسیدند و به مانور در خیابان های شهر پرداختند.
من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.
آفتاب عمر هشتاد و یک ساله آیت الله مومن پس از طی یک دوره بیماری در روز دوم اسفند سال نود و هفت غروب کرد و به مناسبت اولین سالگرد ایشان، بخش هایی از خاطرات این یار امام را در تبیین شخصیت و سیره بنیانگذار جمهوری اسلامی از نظر می گذرانیم...
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.