متفکر بود و اهل سیاست. سیاستش به روز بود. شجاع بود و بی باک. مقابل حرف زور می ایستاد. می خواست شاه مقابلش باشد یا وزیر، برایش فرقی نداشت. قبای کرباسی می پوشید و روی زیلویی می خوابید. او مدرس بود.
رژیم بعث عراق از هیچ تلاشی برای سرکوب و آزار و اذیت انقلابیون مسلمان عراقی کوتاهی نمی کرد و روز به روز بر تعداد دستگیرشده ها و شهدا افزوده می شد.
بیست و دوم آبان ماه سال ۴۶ بود که یورش نیروهای ساواک، این بار کتابخانه و کتاب هایش را هم بی نصیب نگذاشت.
نوزدهم آبان ماه مطابق با پنجم رجب ۱۳۸۴ بود که ایشان با حضور بر سر مزار چهل تن از علمایی که توسط آتاتورک (مؤسس کشور ترکیه) به شهادت رسیده بودند حاضر شدند و نسبت به آنان ادای احترام کردند.
امام خمینی در نوزدهم آبان ماه سال ۴۳ فرزند بزرگشان حاج آقا مصطفی را وصی خود قرار دادند.
رژیم شاه به این نتیجه رسیده بود که باید حاج آقا مصطفی را هم تبعید کند تا خیالش از مبارزه راحت شود.
اعضای سازمان جنبش امل در ششم آبان ماه سال ۶۰ به دیدار امام رفتند.
به دنبال شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان ماه سال ۵۶ و در پاسخ به تسلیت آیت الله ثقفی، امام و همسرشان نامه هایی جداگانه به ایشان نوشتند.
اول آبان ماه سال ۵۶ بود که خبر شهادت حاج آقا مصطفی خمینی دهان به دهان چرخید و دیگر به گوش همه اهالی نجف رسیده بود. امام اما چون کوه ایستاده بود و توصیه ای فرمود.
به دنبال شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، امام یادداشت کوتاهی منتشر کردند.
بیست و هفتم مهرماه سال ۴۴ بود و چند روزی از ورود امام به نجف و استقبال گسترده از ایشان می گذشت که امام تصمیم گرفتند برای بازدید به دیدار علمای نجف بروند.
عملیات مرصاد پایان یافته بود. جمعی از فرماندهان سپاه برای ارائه گزارش خدمت امام رسیدند و با ایشان ملاقات کردند. روایت غلامعلی رشید از اتفاقی که پیش از این دیدار افتاده بود، خواندنی است.
سی ام شهریور سال ۶۷ یعنی روزهایی که دیگر امام خمینی(س) دیدارهای بسیار کمی داشتند و تنها به دادن پیام می پرداختند، در پیامی خطاب به هنرمندان و خانواده شهدا به تجلیل از هنر و هنرمندان متعهد پرداختند. در متن پیام امام اینگونه آمده است:
۱۳۰۴ هجری شمسی تا ۱۳۶۰ فرصتی بود که مرحوم آیت الله شیخ شهاب الدین اشراقی به علم آموزی، خدمت به خلق و بندگی خدا بپردازد. او در بیست و یکم شهریور سال ۶۰ با پایان این فرصت به دیدار حق رفت.
روزگار امام هادی علیه السلام به ویژه دوران طولانی حکومت متوکل، از دوران سیاه تاریخ اسلام به شمار می رود. در آن دوران رهبری امت اسلامی در دست افرادی متحجر و فردگریزی چون متوکل و فتح بن خاقان بود که در شادخواری شهره بودند و با آزاداندیشی و نقد و نظر مبارزه می کردند.
زمانی که همراهی نکردن رژیم در اصلاحات برای عموم جامعه محرز شد، با تکیه بر عنصر مردم که همواره در اندیشه ی امام خمینی زیر بنای تحولات اجتماعی هستند، تلاش می کند تا با همراهی نخبگان و متنفذین در آگاهی بخشی و مطالبه گری، جریان تحولات اجتماعی را در جهت تحقق حکومت مطلوب مدیریت کند. سخنرانی امام در سال ۱۳۵۰، چند ماه پیش از آغاز جشن های ۲۵۰۰ ساله، در شرایط بحرانی اقتصادی ایران در آن زمان یکی از مصادیق این گفتمان است.
سخنرانی امام در عصر عاشورای ۴۲، ارکان سلطنت شاه و رابطه اش با رژیم اشغالگر قدس و نیز بهائیت را نشانه گرفت. ماموران رژیم شاه نیمه شب به خانه امام در قم هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند و... .
خرمشهر آزاد شده بود و ایران دشمن بعثی را از خاک خود بیرون رانده بود. استکبار که هیمنه اش را آسیب دیده می دید به دست و پا افتاد و سعی کرد پیشنهادهای جدیدی روی میز بگذارد و...
عملیات آزادسازی خرمشهر از اهداف مهمی بود که رزمندگان اسلام در دوره هشت ساله دفاع مقدس، آن را رقم زدند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.