یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است.
...من شخصاً یک گرفتارى خاصى دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت بکنم یا روزى دو مرتبه صحبت بکنم، اطبا مىآیند و به من اشکال مىکنند و جمع مىشوند که شما صحبت زیاد نکنید. و اگر دو- سه روز صحبت نکنم، رادیوهاى خارجى مىگویند که فلان چه شده و چه شده...
امروزه نکته ها و تذکراتی که امام خمینی(س) در «منشور روحانیت» تذکر دادند، هنوز به طور کامل تحقق نیافته و حوزه های علمیه باید اختلافات سلیقه ای و فتوایی را کنار گذاشته و یکپارچه شوند و مراقب روحانی نماها باشند
با ورود امام، حسین برخاست جلو رفت تا مثل دوستانش روی امام را ببوسد باز هم مثل ملاقات قبل آرامشی در وجود امام مشاهده کرد که درکش برای حسین سخت بود امام با رویی گشاده از آنها استقبال کرد و بعد فرمود : گفته اند که شما گزارش هایی از خوزستان دارید بفرمائید
امام در دیدار با جمعی از استادان دانشگاه در روزهای آغازین انقلاب با تاکید بر نقد وضع موجود فرمودند: اشتباهات را همیشه باید گفت. اشتباهات را کسى نمىتواند [نادیده بگیرد] من که نمىگویم باید هر کسى اشتباه کرد شما تبعیت بکنید! اشتباهات را باید بگویید. همه آزادند در گفتن. بنویسند، بگویند، در روزنامهها بنویسند
من درباره انبیاء گذشته سخن نمی گویم؛ بلکه دربارۀ پیغمبر اسلام(ص) سخن می گویم که به مدینه منوره و حوزه مرجعیت تشریف آورد، یعنی نبوت را از خدا گرفته است. مرجعیت یعنی بنشین یک جایی که جهان از اطراف به تو مراجعه کند و نیازمندی های علمی و غیر علمی، اخلاقی و غیر اخلاقی را از شما بیاموزند و بعد به جهان دیگر منتقل کند
امام (پس از ورود به ایران) وقتی به قم تشریف آوردند اقامتگاهشان مجاور منزل آیت الله تجلیل بود. منزل علامه طباطبایی و آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله جعفر سبحانی و آیت الله تجلیل، اینها کنار هم هستند. جمعیت شبانه روز آنجا موج می زد و امام گاهی تفقد می کردند و در پشت بام می آمدند
یکسال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مسابقات قهرمانی جهان در عراق برگزار می شد که ما آن کشور رفتیم و به همین دلیل ما توفیق زیارت امام خمینی را پیدا کردیم. دقیقا به یاد دارم که ایشان در فضایی صمیمی ما را به حضور پذیرفتند
وقتی شنیدم احمد آقا مریض است به جماران رفتم. در بیمارستان بود. خیلی ناراحت بودم. الان هم حسن آقا وقتی من مریض می شوم زنگ می زند و احوالم را می پرسد. مدام می گوید می خواهی برایت دکتر بگیرم ؛کاش در فوتبال هرکس در جایگاه خودش بود و به پیشکسوت احترام گذاشته می شد
موفقیت امام را در وظیفه شناسی و عمل به وظیفه می دانم. ایشان نسبت به اسلام غیرتمند بودند، اما نسبت به خودش حالت دفاعی نداشت و تمام حمایت و غیرت خود را در اعتلای اسلام صرف می کردند
یادم می آید همیشه کیهان ورزشی درخانه ما بود.ما با فوتبال و با حاشیه های پیرامونش در منزل عجین بودیم. مرحوم پدرم نیز خیلی به صورت حرفه ای فوتبال بازی می کردند تا حتی به تیم شاهین آن زمان هم رفته و تمرین هم کردند ؛ ولی به علل سیاسی و علل دیگر مانند تحصیل و غیره و تغییر مسیر زندگی، از این فضا بدور شده بود ولی همواره علاقه مند بود
دردها زیاد است، و زیادتر بود، و بحمد اللَّه یک مقدارى از آن رفع شد. آنهایى که براى ما دردهاى عظیم پیش آوردند، آنهایى که به کشور ما خیانت کردند، آنهایى که به بانوان ما بیشتر ظلم کردند تا به مردها، آنها که بانوان را به طورى به آنها ظلم کردند و به صورت اینکه مىخواهیم خدمت بکنیم آنها را به عقب راندند؛ به آنها ظلم زیاد شد، به مردها هم شد...
آن چیزى که خیلى براى من مطرح است، تحولى است که پیدا شد در ملت ما. در عرض یکى دو سال، یک تحولات روحى، یک تحولات فکرى پیدا شد که این تحولات روحى و فکرى مایه امیدوارى است. و ان شاء اللَّه با همین تحول باقى باشید؛ و با همین تحول به پیش بروید
در یک صبح آفتابی اواخر اردیبهشت ماه 1360 وقتی که محسن وزوائی و همرزمانش وارد حیاط زیبای منزل امام در جماران شدند آن بزرگوار را دیدند که در انتهای ایوان رو به حیاط بر روی صندلی ساده ای نشسته بود و با همان عرقچین سیاه سیمای به نورانیت خورشید، با محاسنی سفید...
یادگار امام: او کسی بود که در بالاترین رده های علمی دنیا تحصیل کرده و در رشته فیزیک اتمی صاحب نظر بود و شاید اگر انقلاب پیروز نمی شد و قبل از آن برای دفاع از مسلمانان به لبنان نمی رفت زندگی دیگری برایش رقم نمی خورد و از بزرگترین دانشمندان جهان به حساب می آمد
سید مصطفی در طلوع آفتاب روز پنجشنبه 29 رجب 1278ق در خمین و در محل منزلی که بعدها امام خمینی به دنیا آمد، دیده به جهان گشود، در هشت سالگی پدر را از دست داد. تحصیلات را در خمین و سپس اصفهان و نجف ادامه داد و به درجه اجتهاد نائل آمد. در فاصله سالهای 1312 تا 1320 هجری قمری در خمین مرجع امور دینی مردم بود
مردم با شنیدن خبر به هم نگاه مى کردند.نمىدانستند چه باید بکنند. احتمال بروز خطرى بزرگ در پیش بود. بعد از پخش این خبر، شور و غوغایى در میان ساکنان مدرسه رفاه افتاد. نگرانى و اضطراب بر چهرهها سایه انداخته بود، همۀچشمها به اتاق امام دوخته شده بود. امام در اتاق کوچکى به فکر فرورفته بودند ودلشان در آن حال، پر از امید و آرامش بود
در هنگام بازگشت حضرت امام(س) به کشور در آستانه پیروزی انقلاب، او که مدیر مدرسه رفاه بود، به عنوان مسئول کمیته استقبال از حضرت امام(س) انتخاب می شود. اندکی پس از پیروزی انقلاب، تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به همراه دوستان دیگر راه اندازی می کند و سپس به استانداری فارس منصوب می شود
اعلام همبستگی همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی. قبلاً و در دوران مبارزات مردم، با فتوای حضرت امام خمینی(س) بسیاری از سران و درجه داران مؤمن ارتش پادگان ها را ترک کرده و به صفوف ملت پیوسته بودند که این امر به نوبه خود ضربه ای بر پیکره ارتش شاهنشاهی بود
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.