گفتگو با
دکتر غلامعلی حداد عادل
واحد ادبیات: بعد از انقلاب اسلامی نقش افکار حضرت امام(س) را در پرورش و جهت دادن به بافت ادبی هنری جامعه ما، چگونه می بینید؟ اجمالاً به عناصر سازنده این بافت که مبانی هنر و ادبیات انقلاب اسلامی را تشکیل می دهد، اشاره کنید.
دکتر حداد عادل: نقش افکار حضرت امام(س) در پرورش و جهت دادن به بافت ادبی هنری جامعه، این بوده که با عرضۀ جهان بینی توحیدی و اسلامی در عرصه نظر و عمل، پایه های بنای فعالیت ادبی و هنری را بر شالوده محکمی استوار کرده است. هیچ ادیب و هنرمند اصیلی نیست که برای فعالیت ادبی و هنری خود فلسفه ای نداشته باشد و فلسفه ای را از طریق ادب و هنر منتشر نسازد. در دوران امام خمینی، نسلی نو از ادیبان و هنرمندان به ظهور رسیدند که توحید و اسلام و معنویت، فلسفه و شالوده کارشان شد و با الهام از اندیشه و عمل آن مرد بزرگ، برای خود راهی انتخاب کردند که از میان شور و غوغا و زندگانی «خلق» می گذشت؛ اما جهت آن به سوی «حق» بود.
واحد ادبیات: با کدام اثر منتشر شدۀ حضرت امام آشنایی کامل دارید؟ نکاتی اجمالی در این باره بفرمایید.
دکتر حداد عادل: آشنایی عمده و اصلی من با آثار حضرت امام، همان آشنایی با صحیفۀ نور است. در پانزده سال اخیر می توانم بگویم هر اعلامیه یا پیام یا صحبتی که امام داشته اند شنیده یا خوانده ام. جز اینها، «کشف الاسرار» و «ولایت فقیه» را نیز به دقت خوانده ام و نیز «پرواز در ملکوت» و «رساله طلب و اراده» را، از «تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس» نیز جسته و گریخته بهره برده ام. رساله کوچک مقاله مانندی نیز از امام تحت عنوان «لقاءالله» خوانده ام و برخی فقرات چهل حدیث را. شاید
باز هم آثار دیگری خوانده باشم که اکنون در خاطرم نیست.
واحد ادبیات: آیا معتقد به احیای پدیده ادبیات عرفانی به وجهی تازه یا مکرر در عصر فعلی هستید در صورت توافق، نقش آثار حضرت امام(س) را در تجدید حیات ادبیات عرفانی تا چه حد موثر می دانید؟
دکتر حداد عادل: تصور نمی کنم ادبیات عرفانی به وجهی تازه یا مکرر در عصر ما احیا شده باشد. ظهور چند اثر یا شعر عرفانی را نمی توان به معنی احیای ادبیات عرفانی دانست. احیای ادبیات عرفانی مستلزم برقراری حوزه های درس و بحث عرفان به صورت جدی و گسترده است و ما در عصر خود شاهد چنین رونق و رواجی از درسهای عرفانی، نیستیم. من یقین ندارم که امروزه مجلس درس عرفانی هم طراز درسی که مرحوم شاه آبادی برای حضرت امام در قم داشته اند، در جایی دایر باشد.
اما در خصوص قسمت دوم این سوال باید بگویم اگر زمینه های لازم برای احیای عرفان و ادبیات عرفانی فراهم شود، قطعاً زندگی امام(س) و سخنان و اشعار ایشان می تواند الهام بخش و راهگشای راهیان این راه باشد.
واحد ادبیات: اگر نکته ای مفید و قابل تذکر در رابطه با اشعار حضرت امام(س) و آثار عرفانی ایشان به خاطر دارید، بیان بفرمایید.
دکتر حداد عادل: بنده معتقدم سیمای عرفانی و ادبی امام تحت تاثیر مسائل حاد و حساس انقلاب-که قهراً سیاسی است- ناشناخته مانده است. چهره ای که از امام شناخته شده بیشتر سیاسی و تا اندازه ای فقهی است؛ اما شخصیت ایشان ابعاد و وجوه ناشناخته دیگری دارد که یکی از آنها عرفان و دیگری ادب است و جز اینها «اخلاق» و «فلسفه» نیز هست که «سیاست» مجالی برای ظهور و بروز، به آنها نداده است. دوستداران صادق
امام، اگر امام را فقط در آیینه «سیاست» تماشا کنند خود را از جلوه های دیگر آن بزرگوار محروم کرده اند.
با صد هزار جلوه بیرون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم ترا
غفلت از لایه های درونی تر و عمیق تر شخصیت امام، نه تنها ما را از معارفی گرانقدر و روحانی محروم می سازد بلکه ما را از درک سرّ موضع گیریهای سیاسی ایشان نیز غافل می کند. تازه این حال دوستان صادق امام است تا چه رسد به آنان که در کار سیاست صادق نیستند و امام را نه در آیینه «سیاست» بلکه در آیینه معوج«سیاست بازی و سیاسی کاری» خود تماشا می کنند، اینها، که کم هم نیستند، حتی از دیدن همان یک جلوه هم محرومند.
من گاهی از خودم می پرسم آیا جوانان ما و دانشجویان ما، شده است دور هم بنشینند و هر هفته شرح یک حدیث از چهل حدیث امام را در یک مجلس دینی و معنوی با هم بخوانند و در آن تامل کنند؟
واحد ادبیات: سیمای حضرت امام در عرصه هنری و ادبی چگونه منعکس شده است؟ مثلاً در حرفه ای که مورد تخصص شماست برجسته ترین وجه منعکس شده امام، کدام است؟
دکتر حداد عادل: گمان می کنم پاسخ قسمت اول سوال را در ضمن آنچه تاکنون گفته ام داده باشم. اما به تعبیر شما «در حرفه ای که مورد تخصص من است»، یعنی در فلسفه، امام تقریباً ناشناخته مانده است. امام در پیام به گورباچف و در بعضی سخنان دیگر اشاراتی در باب مذهب مختار فلسفی خود داشته اند، اما متاسفانه این اشارات را کمتر کسی از اجمال به تفصیل آورده است. با هزار افسوس باید گفت آن جریان فلسفی که امام یکی از وارثان بحق و بزرگ آن بوده اند امروزه در خارج از حوزه های
علمیه، در سایر جاهایی که به فلسفه اشتغال دارند، غریب و مظلوم و مهجور افتاده است و جای کمال تعجب و تاسف است که در روزگار امام که خود بزرگترین مدرس اسفار و فصوص الحکم بوده اند، در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، رساله هایی تحت عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد نوشته شود به قصد اثبات آنکه فلسفه و مابعدالطبیعه بحثی است اساساً بلاموضوع و بی معنی و مهمل، یعنی آنچه در اوائل قرن بیستم در اروپا تحت عنوان «حلقۀ وین» چند سالی اوج گرفت و فراموش شد در دانشکده الهیات ما به نام اسلام و فلسفه اسلامی مطرح شود. اینست سبب این سخن که فلسفۀ اسلامی در خارج از حوزه علمیه قم، غریب و مظلوم مانده است. باری، شقشقهٌ هدرت، ثم قرت.
واحد ادبیات: به دو اثر ادبی یا هنری که تحت تاثیر مستقیم امام و افکار ایشان در عرصۀ هنر و ادبیات کشور آفریده شده اند اشاره کنید و در صورت لزوم دلایل اعتقاد خود را مبنی بر تاثیر افکار حضرت امام بر این دو اثر بیان کنید.
دکتر حداد عادل: من اولاً از همه آثار ادبی یا هنری که پدید آمده اطلاع ندارم تا بتوانم اظهارنظر صحیحی داشته باشم اما معتقدم به طور کلی شعر عموم شاعران متعهد به انقلاب، چه آنها که در حیات امام و یا در ارتحال امام سروده شده، در فضایی سروده شده که تحت تاثیر و حتی تحت سلطه افکار و شخصیت امام بوده است اما در حال حاضر، لااقل برای ذکر دو اثر ادبی و هنری که «مستقیماً» تحت تاثیر افکار امام بوجود آمده باشد و شایستۀ عنوان اثر ادبی و هنری باشد، حضور ذهن ندارم.
واحد ادبیات: برای نخستین بار که اشعار حضرت امام را شنیدید تا چه حد در باورهای سابقتان تاثیر احساس کردید و آیا این آثار ادبی برای شما
که از فعالان عرصه قلم هستید، مبنای جهش ذوقی و فکری بود؟
دکتر حداد عادل: من از قبل از پیروزی انقلاب می دانستم که امام طبع شعر دارند، اما گمان نمی کردم غصه ها و قصه های انقلاب و کهولت، دیگر حال و مجالی برای سرودن شعر در امام باقی گذاشته باشد؛ این بود که اولین احساس من «تعجب» بود و البته اندکی بعد، این تعجب به اعجاب مبدل شد و با خود گفتم اینکه امام شعر می گفته اما تقریباً کسی از آن اطلاع نداشته، خود یکی دیگر از نشانه های عظمت روح و بزرگی آن حضرت است.
علوفی الحیات و فی الممات لحق انت احدی المعجزات
زیرا جلوه گری لازمه ذات هنر است و هیچ شاعر یا نقاش و به طور کلی هیچ هنرمندی یافت نشده که اثری بیافریند و آن را عرضه نکند. حال این واقعیت که امام شعر می سروده و آن را عرضه نمی کرده اند حکایت از وسعت و عمق دریای روح آن بزرگوار می کند و حاکی از آن است که به حقیقت آنچه در اشعار عرفانی خود آورده و ذکر کرده، رسیده بوده است.
از یک لحاظ دیگر هم اشعار امام برای من جالب توجه بود و آن مشابهت از حیث سبک با شعر حافظ بود. معلوم می شود که الگوی هنری و ادبی در حوزه شعر عرفانی برای امام، حافظ بوده است، هر چند با قطع نظر از جنبه عرفانی، امام، سعدی را شاعر علی الاطلاق می دانند، «شاعر اگر سعدی شیرازی است... »
واحد ادبیات: کدام یک از غزلهای عارفانه حضرت امام را بدون مراجعه به کتابهای معظم له به خاطر دارید؟
دکتر حداد عادل: غزل «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» از آن جهت که نخستین نمونه اعلام شده پس از ارتحال بود در خاطر بسیاری از
عاشقان امام مانده است، اما من علاوه بر این غزل، تک بیت هایی از سایر غزلها را نیز در ذهن خود قالب کرده و در مقابل دیدگان دل خود نصب کرده ام، که از آن جمله است این بیت:
گر ببارد باده روزی ابر رحمت جای آب
دشتها سرمست گردد، چهره ها گلگون شود
که البته این باده در زمانه ما به برکت وجود امام از ابر رحمت الهی فرود آمد «وابیض یستقی النعام بوجهه» و بجاست این مقال را با بیتی از حافظ و به یاد امام به پایان آوریم که می گوید:
چه مستی است ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد
وسلامٌ علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً
واحد ادبیات: سپاسگزاریم.