آقای دکتر! چه برداشتی از نوع رابطه و مواجهه حضرت امام (س) با دانشگاه و دانشگاهیان دارید؟
ضمن تبریک شروع سال تحصیلی به دانشگاهیان و دانشجویان باید عرض کنم که حضرت امام (س) برای دانشگاه اهمیت شگفتانگیزی قائل بودند. از منظر امام (س)، پیشرفت کشور در مرزهای مختلف علمی، اقتصادی، صنعتی، سیاسی و تمام جوانب دیگر به دانشگاه مرتبط میشود. امام در طول ملاقاتهای مختلفی که در ایام انقلاب و سالهای جنگ تحمیلی با مسوولان مختلف و اقشار مردم داشتند، جایگاه ویژهای برای ملاقات و شنیدن نظرات و تصمیمات دانشجویان و گروههای دانشجویی داشتند. معمولا در دیدارهای امام با دانشجویان، پیامها، سخنان و تصمیمات ویژه و متفاوتی با ارزش اتخاذ میشد که این شان دانشگاه را نزد حضرت امام خمینی نشان میداد. آنچه از مواضع و سخنرانیهای بنیانگذار جمهوری اسلامی برمیآید، این است که حضرت امام مجموعا دو رویکرد به دانشگاه داشتند؛ یکی رویکرد به دانشگاههای قبل از انقلاب که نسبت به وضعیت آن در رژیم پهلوی انتقاداتی مطرح میکردند و دیگری رویکرد به دانشگاه مطلوب یعنی آنچه باید باشد بود که پس از انقلاب، امام تلاش کردند فضای دانشگاه را به این سمت رهنمون دهند.
امام که معتقد بودند دانشگاه مقدرات کشور را ترسیم میکند، به رژیم گذشته این انتقاد را داشتند که چرا به دانشگاه کمتوجهی میکند و از دانشگاه فقط برای منافع خاص خود و بیگانگان بهره میبرد؟ حضرت امام همچنین از نحوهی تربیت و پرورش دانشجویان و دانشگاهیان در ایام قبل از انقلاب ابراز نگرانی میکرد و اعتقاد داشت که چنین دانشگاهی در خدمت استعمار و عوامل خارجی قرار میگیرد نه مردم.
بنابراین، حضرت امام (س) بحث دانشگاه اسلامی، دانشگاه نورانی و اصطلاحات مشابهی را در مورد نحوهی تربیت دانشگاهیان مطرح فرمودند که میبایست بعد از انقلاب اسلامی محقق شود. اصرار حضرت امام در این باره آن بود که دانشگاه باید در خدمت مردم کشور باشد و این تنها با تربیت دانشجویان در مسیر اسلامی و تربیت اسلامی جوانان در دانشگاههایی که دلسوز مملکت باشند تحقق مییابد. امام خمینی برای دانشگاه آنقدر اهمیت قائل بود که در دوران جنگ تحمیلی میفرماید «جنگ روزی تمام میشود، اما آنچه برای ما مهم است، دانشگاه خواهد بود».
ظاهرا در کنار دانشگاه، مراکز حوزوی و دینی که به تربیت عالمان و طلاب اشتغال دارند نیز مورد توجه امام (س) قرار داشتند. تا جایی که ایشان بحث وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح میکند.
بله! دقیقا همینطور است. حضرت امام (س) میفرماید که دانشگاه و حوزهها دو بال یا موتور محرکه هستند که ماشین جامعه را به حرکت و پرواز در میآورند. حوزه از قدیمالایام یک مرکز علمی برای تربیت علمای دینی محسوب میشد و دانشگاه نیز به عنوان مرکز علمی برای تربیت علمای دینی محسوب میشد و دانشگاه نیز به عنوان مرکز تولید علم و آموزش علوم جدید به تمام دانشجویان سابقهای دیرینه دارد. ماجرای پیوند این دو به مرور کار دشواری تلقی میشد که امام (س) به آن تاکید داشتند. سختی این پیوند در آن بود که بنا بر شرایط پیش از انقلاب، از گذشته دانشگاه نسبت به حوزهها خوشبین نبود و آن را مرتجع میدانست. در مقابل حوزه نیز دانشگاه را غربزده و بیگانهپرست میخواند. اما پس از انقلاب اسلامی با رویکرد متفاوت این دو و دیدگاه امام (س)، کم کم این پیوند در بین آنها شکل گرفت.
مرز مشترک و عنصر پیوند دانشگاه با حوزه بعد از پیروزی انقلاب چه بود؟
میتوان عنصر اصلی پیوند دانشگاه و حوزه را در تفسیر مناسب و زیبای حضرت امام (س) از جمهوری اسلامی دانست که عامل آشتی و پیوند حوزه و دانشگاه شد. حضرت امام (س) قرائت نو و مردمسالارانهای از اسلام و جمهوریت ارائه کردند که این تفسیر در میان حوزه و دانشگاه مورد تایید و تاکید قرار داشت. چرا که از یک سو دانشگاه انتظار داشت رفتارهای مبتنی به رای مردم را در جامعه مشاهده کند و حوزه نیز رعایت اصول اسلامی را مطالبه داشت، لذا با نوع تغییر امام از جمهوری اسلامی این خواستهها برآورده شد. به اعتقاد حضرت امام (س) جمهوری اسلامی بر پایهی رای مردم مسلمان شکل میگیرد و به عبارتی از آنجا که مردم کشور ما مسلمان هستند، وقتی رای میدهند به جمهوری اسلامی رای میدهند و دیگر تعارض بین جمهوریت و اسلامیت نظام وجود ندارد.
آیا دانشگاه و حوزه به این قرائت و مرز مشترک وفادار ماندند؟
بله! در حال حاضر هم کلیت حوزه هنوز به دانشگاه نزدیک است. البته به تدریج در ادارهی امور کشور به نحوی رفتار شد که فاصلههایی بین این دو شکل گرفت. مثلا در برخی تریبونها، مکررا دانشگاه را محیطی تبلیغ کردند که پایبند به اخلاق یا دیانت نیست. این رفتار هر چند از سوی عدهای اقلیت است اما به هر حال اصل مشترک «جمهوری اسلامی» را با تغییر محدودی از جمهوریت ارائه میکرد. این تفسیر که از سوی برخی افراد موثر در کشور صورت گرفت، دربارهی مسئلهی عدالت، ثروتاندوزی، حقوق شهروندی، دموکراسی و آزادی، انتخابات و رای مردم، قرائتی دارد که چندان مورد تایید دانشگاهیان نیست. این عده عملا معتقدند که امام (س) بسیاری از اصول قانون اساسی را به ناچار برای ساکت کردن انتقادات داخلی یا خواسته کمونیستها، سوسیالیستها یا گروههای مشابه در بدو پیروزی انقلاب پذیرفته و وضع کردهاند. آنها به رای ملت پایبند نیستند و نمیپذیرند که امام (س) بارها فرموده است «میزان، رای ملت است». البته این نوع برداشتهای غلط از سوی اقلیتی در میان حوزه یا روحانیت شکل گرفته که صاحب نفوذ در امور کشور هستند. آخرین بار چنین دیدگاهی آنجا مطرح شد که در ایام پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری عدهای اطاعت از رییس جمهور را اطاعت از خدا خواندند. چنین نگرشی اصلا با اجتهاد امام (س) و مجتهدین تطبیق ندارد و مسلما دانشگاه هم نمیتواند این تفسیر را بپذیرد. در نهایت باید تاکید کرد که به رغم این فاصلهها، هنوز اکثریت علما و روحانیت به این مسائل توجه دارند و وحدت حوزه و دانشگاه جای امیدواری دارد.
آیا در همین زمینه انتقادی هم به دانشگاه وجود دارد؟ چرا که عدهای مدعیاند بر اساس دیدگاه امام (س)، دانشگاه هم از مسیری که تبیین شد، منحرف شده است و از آن دانشگاه اسلامی فاصله میگیرد. حتی اخیرا زمزمههایی از پالایش علوم انسانی در دانشگاه شنیده میشود.
این که اخیرا گفته میشود دانشگاه دارد منحرف میشود یا این که برخی افراد انقلاب فرهنگی دوم را زمزمه میکنند به نظر میرسد صرفا رنگ و بوی سیاسی دارد؛ نه علمی و نظام هم این دیدگاه را به جامعه دانشگاهی ندارد. بلکه اقلیتی از آن که گفته شد، چون دانشگاه را در مقابل خود و تسلیمناپذیر میبینند، درصدد هستند چنین تهمتهایی به دانشگاه وارد کنند. در حالی که باید پذیرفت اصلاح چنین اموری با تندی و خشونت یا تهدید به تعطیلی موثر نیست. وقتی حضرت امام (س) میگوید «وحدت»، این مسئله بابی برای به هم نزدیک شدن است و نباید بین این دو فاصله بیاندازیم. چنان که از نظر امام (س)، هندسه، اسلامی و غیراسلامی نداشت.
بالاخره جمهوری اسلامی نیز مبانی دینی دارد که باید بر آن حرکت کند و مهمترین آنها، دیدگاههای حکومتی است. حالا مناقشه بر سر این است که آیا حوزه میخواهد دیدگاه اداره امور کشور را بر مبنای تغییر حضرت امام (س) یعنی حق رای مردم و انتخابات بپذیرد یا آن که رای مردم را نمایشی میداند و معتقد است همه چیز با تقدیر الهی از پیش تعیین شده است؟ حوزه و مرجعیت مطلق کشور عموما با مفهوم واقعی جمهوری اسلامی سازگاری دارند و دیدگاهی همچون دانشگاه را تایید میکنند اما عدهای اقلیت هم سلیقهشان با دیگران سازگار نیست.
آقای دکتر حبیبی! حریم و چارچوب فعالیت یا موضعگیری های سیاسی دانشگاهیان در دیدگاه امام خمینی (س) کجاست؟
حضرت امام (س)، دیدگاه مشهور آیتالله مدرس که میگوید «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست» را مورد تاکید قرار میدهد و معتقد است که یک مسلمان نمیتواند سیاست را از دیانت کنار بگذارد. طبق دیدگاه امام که تبلور آن در قانون اساسی تصریح شده، فعالیتهای سیاسی، حزبی و آزادیهای مدنی در چارچوب قانون مورد حمایت قرار دارند. لذا آنها که فعالیت سیاسی در دانشگاه را قبول ندارند، احتمالا به دنبال جلب اطاعتپذیری دانشگاه در مقابل خود هستند. مردم جامعه از جمله دانشجویان، حق دارند در چارچوب قانون اساسی که اراده ملی و مورد اجماع و تایید امام و علما بوده فعالیت سیاسی کنند.
فارغ از چارچوب حقوقی، آیا اینها دغدغه اصلی امام (س) برای دانشگاه بودهاند؟
البته حضرت امام (س) همانطور که معتقدند باید مراقب بود که حکومت منحرف نشود، در عین حال بارها تاکید داشتند که همه باید مواظب باشند به انحراف نیفتند. امام در وصیتنامهشان به کرات توصیه میکنند که رهبران و مدیران بعدی کشور، دولتها، وزرا، مسئولان مراقبت کنند که دچار انحراف از مسیر جمهوری اسلامی نشوند. درباره دانشگاه هم همین دغدغه وجود دارد که مبادا دانشگاهیان و دانشجویان دچار وسوسه و انحراف شوند. باید دقت کرد که رفتار دانشجویان هم تحت تاثیر و گفتار مسوولان کشور است. امروز به دقت میبینیم دانشجویان متوجه علاقهمندی بیگانگان و عوامل استعمار به تسلط بر کشورمان و تبدیل شدن به یک مستعمره هستند و به همین خاطر، نقد و انتقاداتی به نحوهی ادارهی کشور دارند. هر جا هم که این انتقادات، آزادیها، دموکراسیها و فعالیتهای احزاب نباشد، راه نفوذ بیگانهها باز میشود. چنانی که در همسایگی کشورمان، صدام با شیوهی استبدادی و اقتدارگرایانه موجب شد پای بیگانگان به ادارهی عراق گشوده شود. چنین شرایطی در جمهوری اسلامی هیچگاه وجود نداشته و ندارد چرا که در جمهوری اسلامی همانطور که امام (س) گفته است، میزان رای ملت است و در کنار مجلس، رهبری نظام، قوای مختلف، مطبوعات و احزاب حضور دارند و استعمار جرات ورود به جامعهمان را نمییابد.
.
انتهای پیام /*