
خدا را میشناسم
محمد مراد مردانی
من از گلهای رنگین
ز شبنمهای سیمین
خدا را میشناسم
من از امواج دریا
ز کوه و دشت و صحرا
خدا را میشناسم
من از باد بهاران
کنار چشمهساران
را پایشان میریختیم بعد هم آن قدر دست تلمبه را بالا و پایین میآوردیم تا آب تازه و روشن از حوض سرازیر شود. بابابزرگت هم که از تازه شدن آب حوض حسابی لذت میبرد آستینهای را بالا میزد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 506صفحه 6