
پسرها شیرند،
مثل شمشیرند...؟
نوشته: مژگان بابامرندی
امیرمحمدلاجورد
... آخ... آخ دندانم...
وای، چقدر درد می کند.
دکتر بروم؟ نه حرفش را هم نزن.. می ترسم. از دکتر و آمپول و بدم می آید.
ا، بیا دیگر بچه لجباز
د برو تو دیگر
زودباش ترسو از نفس افتادم
مامان تو را به خدا ولم کن، دیگر دندانم درد نمی کند.»
خانم ،برای پسرم، سالار- وقت گرفته ام.
کاش می شد فرار کنم
این دیگر کیست که آمد؟ یعنی او هم دندانش درد می کند پس چرا نمی ترسد؟
خدایا، کاری کن یادش برود اسم مرا بخواند.
مامان تو را به خدا برگردیم.
بفرمائید آقا، بفرمائید روی صندلی...
چه دندان هایی .
وای وای
دندان است یا قندان؟!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 87صفحه 14