
خیابان ، بعض کرده
هوای گریه دارد
و هر کس که می آید
بر او پا می گذارد
ندارد استراحت
نه در روز و نه در شب
شده بیمار و لاغر
وهی می سوزد از تب
خیابان رفته از هوش
پرستاری ندارد
کسی در فکر او نیست
و غمخواری ندارد!
کسی با او نگفته
نه حرفی، نه پیامی
سحرگاهان، نگفته
کسی بر او سلامی!
شبی ای کاش می شد
برایش، دکتر آورد!
پمادی زد به زخمش
و یا پاشویه اش کرد!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 87صفحه 11