خروس شهر
همسایه ی ما یک ماشین دارد که همیشه آن را زیر پنجره ی خانه ی ما پارک می کند. او صبح های خیلی زود، ماشینش را روشن می کند. اما ماشین روشن نمی شود.
همسایه ی ما هی گاز می دهد، آن قدر که همه ی ما از خواب بیدار می شویم. بعد ماشینش روشن می شود و می رود.
مامان می گوید:« قدیم ها همه با صدای قوقولی قوقوی خروس بیدار می شدند. حالا ما با صدای قار قار ماشین همسایه بیدار می شویم.»
بابا می گوید:« خب این هم خروس شهر است!»
من می خندم اما مامان اصلاً نمی خندد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 293صفحه 16